خطر عظيم ناهنجاريهاي اجتماعي
محمد كاظمي
نماينده مجلس
اين روزها انواع خبرهاي متاثركننده ناشي از ناهنجاريها و آسيبهاي اجتماعي نه تنها ذهن جامعه را ملول و مشوب ساخته كه بر نگرانيهاي گذشته افزوده است. هرچند گسترش شبكههاي اجتماعي و سرعت انتقال اطلاعات واقعيتهاي موجود كه در گذشته هم كما بيش بودهاند را بيشتر از قبل در كانون توجهها قرار ميدهد ولي مطابق آمارهاي متعدد ناهنجاريها و ارتكاب به جرايم علاوه بر افزايش، كيفيتهاي غيرانسانيتري به خود گرفتهاند. گويا سابقا دزدها و جنايتكاران و زورگيران و اوباش براي خود مرامي قايل بوده مثلا از صدمه زدن بيمورد به زنان و كودكان اجتناب ميكردهاند ولي حالا سارقان خودرويي را ميبرند و با علم به حضور يك كودك 8 ماهه آن را رها ميكنند و كودك معصوم از گرما و گرسنگي در ميگذرد! اما ازدياد بديهاي اجتماعي كه قطعا از نابسامانيهاي اقتصادي سرچشمه ميگيرد واقعا چيزي نيست كه با دستوري و تصميمي متوقف يا كند شوند. حتي اگر در بعد اجتماعي با اتخاذ تدابيري برخي از ناهنجاريها آهنگ تند خود را از دست بدهند تا سرچشمههاي توليد جرم و جنايت وجود داشته باشد جز صرف بودجهها و هزينههاي گزاف كاري نكردهايم و هرآن از جايي سر بر ميآورند و همه را متاثر ميسازند. براي چارهسازيهاي اساسي و اصولي هنوز ضرورت دارد كه ميزان و گستردگي خطرها و تهديدهاي عميق و بنيان برانداز ناهنجاريهاي اجتماعي بر همگان روشن شود. اگر هنوز درميان تصميمگيران خرد و كلان كشور هستند كساني كه تصور كنند طلاق و اعتياد و سرقت و قتل و زورگيري مشكلي در كنار مشكلات ديگرند و افزايششان تهديدي متوجه اركان كشور نميكند بايد رسما قبول كنيم كه هنوز تا حل مشكلات مذكور راه درازي در پيش داريم. تنها زماني روزنه حل اين مسائل باز و درمان آغاز ميشود كه قوه فاهمه جامعه و نظام كاملا متوجه خطر شده باشند وحاضر شوند كه در اين رابطه تصميمهاي اساسي و مهم بگيرند و حتي در سياستهاي كلان ديگر اين چارهسازي را نفوذ دهند. كسي كه به يك بيماري پيش رونده دچار ميشود در بسياري از اشتغالات و برنامهها و هزينههاي خود تجديدنظر ميكند. يكي از اشتغالات عمده كشور كه مجال رسيدگي به مسائل ديگر را نداده و نميدهد حجم بزرگ «سياست» است. سياست در كشور ما همهچيز را تحتالشعاع خود قرار داده است و فرصت نميدهد كه اولويتهاي ضروري ديگر هم ديده شوند. اگر سياست چون يك مغناطيس قوي عمل نميكرد و حداقل روند برخي امور را به خود وا ميگذاشت با تغيير دولتها نبايد اين همه تغيير در همه امور پيدا ميشد و منحني حوزههاي مختلف را شديدا بالا و پايين ميكرد. مثلا اگر رسيدگي به مسائل اجتماعي روند مثبت خود در زمان اصلاحات را ادامه ميداد در حال حاضر آژير قرمز ناهنجاريهاي اجتماعي به صدا در نميآمد. اگر در دولتهاي نهم و دهم به جاي حل مسائل جهان و ايجاد اشتغالات غيرضرور ميفهميديم كه در عمق جان جامعه ما اتفاقات بزرگي در حال وقوع است چه بسا امروز وضع بهتري داشتيم و نگران و هراسان نميشديم.
سياست بايد از طريق عاقلانهاش يعني حل چالشهاي دروني خود و افزودن بر تفاهم ملي و رفع كدورتها كوچك شود. بايد در ايجاد هر اشتغالي جميع مسائل كشور را درنظر بگيريم. ما آنچنان فارغالبال نيستيم كه بتوانيم دفاتر جديدي براي خود باز كنيم دفاترگذشته رابازنگه داريم و كينهها را نزداييم. اگر روزي همه احساس خطر كردند و رسيدگي فوري و ملي به مسائل اجتماعي را در اولويت قرار دادند حتما هزينهها و هزينهسازيها در بخشهاي مختلف كم ميشوند و مجال پرداختن به گورخوابها و خيابانخوابها و كودكان كار و معتادان و حاشيهنشينان و مهاجران فراهم خواهد شد. يك مثال ساده ميتواند نشان دهد كه ما با اين همه آسيبهاي عظيم چگونه وقت و انرژي و سرمايه و پول خود را در جاهايي صرف ميكنيم كه در شرايط عادي در اولويت دهم هم قرار ندارند. اخيرا وزارت ورزش به فدراسيونها دستور داده است به جز هنگام ضرورت از برگزاري اردوها در خارج از كشور خودداري كنند. يعني كشوري كه اين همه بار بر زمين مانده دارد تيمهاي ورزشياش با انبوه خدم و حشم ارزخارج ميكنند تا تمرين بفرمايند! اين يك مثال كوچك است اگر ميشد بگوييم و بنويسيم كه چه هزينههاي عظيمي از سوي سازمانها و شركتها و ارگانها و نهادها و بنيادها صرف امور دسته چندم ميشوند و در ريخت و پاشها ضايع ميشوند يا اساسا خرج هزينهسازي براي كشور ميشوند به درستي در مييافتيم كه چرا گورخواب پيدا ميكنيم و 15ميليون پرونده قضايي باز ميشوند و فقر ما در هزار ناهنجاري وحشتناك ميشود و دزدان به كودك هشتماهه هم رحم نميكنند.