جايگاه واقعي زنان يعني تنها به شعار «وزير زن» قناعت نكنيم
غلامرضا ظريفيان
استاد دانشگاه
اتفاق بسيار خوبي كه در كشور ما رخ داده اين است كه 50 درصد جامعه يعني زنان كه در گذشته محدود به حوزههاي خاص بودند حالا همراه با تمامي دغدغههاي جامعه هستند. با رشد كمي تحصيلات زنان و در گام بعدي رشد بيشتر آنها و حضورشان در عرصه توسعهيافتگي حالا با مجموعه عظيمي از زنان فعال و متخصص روبهرو هستيم كه در عرصههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و سياسي توانايي حضور اثرگذاري دارند. اين نكته قوت جامعه ما است كه بخشي از جمعيت كه پيشتر بسيار محدود بودند حالا تواناييهايشان را افزايش دادهاند.
اما به موازات اين رشد و توسعه، ساختارهاي بروكراتيكمان چه در عرصه دولتي و اداري و چه در بخش خصوصي همپاي اين پيشرفت زنان نتوانسته است قدم بردارد و خود را بهروز كند. همچنان ساختارهاي سلب و بسته در اين عرصه، توسعه و رشد زنان را به رسميت نشناخته است. سيستم بروكراتيك ما چه نظام قضايي و چه نظام اجرايي كشور ساختارهاي منقبضي داشتند كه نگذاشته فضا باز شود. براي حضور زنان در عرصههاي مديريتي كلان بايد نگاه طبيعي به سير رشد در سيستم مديريتي داشته باشيم. براي حضور در اين عرصه بايد 3 مرحله طي شود تا موفق شويم.
1- مرحله دانشافزايي: زنان در اين حوزه موفق بودهاند. در حال حاضر بيش از نيمي از دانشجويان كشور را زنان تشكيل ميدهند. طي سالهاي گذشته زنان خود را در اين مرحله به صورت چشمگيري بالا كشيدهاند و از اين لحاظ كمبودي نداريم اما حوزه دانش به تنهايي براي موفقيت كافي نيست.
2- مرحله بينش: يك نظام فكري مشخص با چارچوبهاي ذهني معين بايد وجود داشته باشد؛ نظامي روشن و معنادار كه بايد به حوزه دانشافزايي اضافه شود تا زنان بتوانند گامهاي بلندتري بردارند. بينش در كنار دانش به كمك ميآيد تا بخشي از تواناييهاي يك مدير شكل بگيرد و با اين همه دانش و بينش هرقدر هم كه لازم باشند، شرط كافي نيستند. پس از اين مرحله به حوزه ديگري هم نياز داريم.
3- مرحله مهارت: مهارت مرحله نهايي است كه بايد مجموعه توانمنديهاي يك مدير را كامل كند. مهارت ديگر تنها به واسطه آموختن در نظام آموزشي به دست نميآيد، مهارت را بايد با تجربه كسب كرد. در اين دو مورد آخر يعني بينش و مهارت ساختارهاي خيلي ميدان جدي براي حضور زنان فراهم نكردهاند. اگر حوزه مهارت را ناديده بگيريم حتي اگر وزير زن هم انتخاب كنيم يعني كه بازگشت به عقب داشتهايم.
وقتي صحبت از ارتقاي زنان در روند طبيعي مديريتي ميكنيم يعني بايد به سلسله مراتب نظام اداري توجه كنيم. در اين نظام ما كارشناس داريم، كارشناس ارشد، مدير، معاون مديركل، معاون وزير و بعد هم وزير. حالا به همين نظام ردهبندي اداري نگاه كنيد. چه ميزان از زنها در اين نظام اداري حضور دارند؟ طي اين مراتب عرصه خيلي كم براي آنها باز شده است. اگر براي نشاندن زنان در موقعيتهاي كلان مديريتي برنامه جدي داريم بايد اين برنامه هوشمندانه باشد، تا حدي زنان وارد اين ساختار شدهاند اما ميزان اين حضور كافي نيست. اگر در حال حاضر در ادارات كل به عنوان مثال 2 درصد مدير زن داشته باشيم با اين برنامه ميتوان تعداد آنها را در طول چهار سال آينده به سه برابر برسانيم. يا اگر مثلا در سطح معاون وزير، 5 معاون زن داريم با برنامهريزي ميتوانيم اين تعداد را در سالهاي پيشروي دولت دوازدهم دو برابر كنيم. با اين روند ميشود در آينده كابينهاي داشته باشيم كه يكسوم آن را زنان تشكيل ميدهند؛ زناني كه از دانش، بينش و مهارت كافي برخوردار هستند.
در حال حاضر نميشود كتمان كرد كه اين فاصله ميان مديران زن و مرد وجود دارد، شايد بتوانيم اين فاصله را به صورت نمادين پر كنيم اما اين كار اثر منفي دارد، مقاومت ايجاد ميكند و ممكن است به اين نظريه غلط دامن بزند كه زنان توانايي مديريت كلان ندارند. در صورتي كه اگر روند طبيعي رشد در سيستم طي شود ميتوانيم در عرض 10 سال مثلا صد زن با دانش و مهارت مديريتي داشته باشيم كه از ميان آنها به راحتي براي وزارت دست به انتخاب بزنيم؛ زناني كه ميتوانند براي وزارت با گزينههاي مرد همتاي خود رقابت جدي داشته باشند. براي رسيدن به اين نقطه بايد از شكل تبليغاتي انتخاب وزير دستبرداريم، اگر تنها به «زنان، زنان» گفتن بسنده كنيم نتيجه اين ميشود كه حضور زنان در كابينه تنها محدود ميشود يه يكي، دو پست معاونت رييسجمهور اما اگر برنامه جدي داريم ميتوانيم با تقويت مهارت و بينش در زنان آنها را به سطحي برسانيم كه در جايگاه درست خود بنشينند.
نكته آخر اينكه ممكن است راهي كه ارايه دادم برنامه طولانيمدتي به نظر برسد در حالي كه هواداران آقاي روحاني همين حالا انتظار انتخاب وزير زن دارند. من هم مخالف انتخاب زنان به عنوان وزير نيستم. همين حالا هم زناني داريم كه صلاحيت وزارت دارند و ميتوانند در دولت آينده نقش داشته باشند. اما اگر ظرفيتسازي نكنيم در حد يكي، دو نفر باقي ميمانند. براي ارتقاي واقعي زنان در تصميمات اجرايي كشور بايد ابتدا قبول كنيم كه در طي كردن روندهاي اداري و مديريتي ميان زنان و مردان فاصله وجود دارد. براي پر كردن اين فاصله دو راه موجود است؛ اول اينكه تنها شعار حمايت از زنان بدهيم و به موقعيتهاي محدود براي زنان راضي شويم، دوم اينكه واقعا اين فاصله را با برنامهريزي پر كنيم. به عنوان نمونه وزارتخانهها دستورالعمل بدهند كه از اين به بعد بايد دست كم دو مديركل زن انتخاب شود، بعد براي معاونان وزير سهمي براي زنان در نظر بگيرند. با اين راهكار عملا در طول سالهاي آينده زنان ميتوانند روند طبيعي ارتقا در جايگاههاي مختلف مديريتي را طي كنند و پس از آن چنان تواناييهاي خود را افزايش دهند كه در نهايت ديگر فرق چنداني ميان تعداد گزينههاي موجود براي انتخاب وزير در ميان زنان و مردان نباشد. بعد ديگر به جاي اينكه نگران باشيم آيا به زنان فرصت وزارت داده ميشود يا نه، با مجموعهاي از زنان و مردان توانمند و آماده وزارت روبهرو خواهيم بود و ديگر جنسيت وزير برايمان دغدغه نميشود.