راستي در سخن
ابراهيم عمران
اينكه در جامعه تقريبا «ريادوست و ظاهرنما» فردي در سطح كلان مديريتي و مالي در مصاحبهاي بيپيرايه از دارايي و مال و اندوختهاي كه طي سالها كسب كرده؛ بگويد و ابايي هم از بيان آن نداشته باشد؛ امر نيك و قابل نشري است كه بايد بيشتر دربارهاش نوشت و به بسط و گسترش اخلاقگونه آن كوشيد...
آري سخن از گفتههاي وزير بهداشت دولت تدبير و اميد جناب قاضيزاده هاشمي است كه اگر همين تدبير ايشان در گفتن اينكه چه خودرويي دارد و از چه راهي آن را به دست آورده براي آموزش اخلاقي و تاثير گذاشتن بر پيرامونمان كافي است. هر چند بارها گفته و نوشته شده در رسانهها كه جامعه ايراني دو رويه و حالت دارد و در «خلوت و جلوت» به گونههاي متفاوتي است.
ولي اينكه صاحب امري در چنين سطحي و بيهراس از طعنه بدخواهان سياسي اجتماعي و براي تاثيرگذاري روي نسلي (حال فرزند خويش يا ديگران) به گفتن زواياي مالي و ثروت خويش بپردازد؛ از هر كسي برنميآيد و به حتم جناب ايشان بينياز از اين وجيزه ناقابل در مطبوعات است كه به تعريف و تمجيد از او بپردازد و آنچه اين چند واژه را قلمي مينمايد، تاثيري است كه ميتواند بر وجدان خفته ما نهد كه بيدارياش سرعت بيشتر يابد. اگر اين گفته آزادمنشانه ايشان را با گفته چندي قبل جناب سيدحسن خميني كه در باب كدورتهايي گفته شده كه با يك «لبخند» حل ميشود يا عدم گفتوگو كه در سطح ريز و كلان جامعه وجود دارد را در يك كفه ترازو قرار دهيم.
مخرج مشتركش امري نيست جز «فراموشياخلاقي»مان كه در سطح گستردهاي در همه اعماق وجودمان رسوخ كرده و گويا راهحلي هم نمييابيم از براي درمان اين از كفر ابليس معروفتر! رو بودن با همگان و سطح و ظاهر و باطن يكي بودن از طرفي و روي خوش نشان دادن به ديگران حتي دگرانديشان (حال سياسي اجتماعي اقتصادي) ميتواند نشاط گمشده مان را دوباره به روح و روانمان برگرداند كه به گفته جامي: سخن را زيوري جز راستي نيست و اين راستي از گفته وزير و فقيه بود كه در نوشته امروز آمد.