جايزه لامپهدوزا به «زني با موهاي قرمز» اهدا شد
انتقادهاي پاموك از دولت تركيه
بهار سرلك
«تركيه از فقدان آزادي بيان رنج ميبرد؛ آزادياي كه تاثيري انكارنشدني بر رسانهها ميگذارد. سانسور نه تنها بر كار مبتديها تاثيرگذار است بلكه روزنامهنگاران را به خصوص در مورد مسائل كردها درگير خود كرده است.» اين جملات را اورهان پاموك، نويسنده ترك برنده جايزه نوبل در مراسم اهداي جايزه «تومازي دي لامپهدوزا» در پالرموي ايتاليا گفت. پاموك اين جايزه را براي نگارش تازهترين رمانش «زني با موهاي قرمز» در چهاردهمين دوره اين جايزه دريافت كرد؛ جايزهاي كه به ياد جوزپه تومازي دي لامپهدوزا راهاندازي شده است. داستان دهمين رمان پاموك، روايتي از يك اوستاي چاهكن و شاگردش در يكي از مناطق دورافتاده استانبول دهه 1980 ميلادي است. رمان علاوه بر پرداختن به شخصيت زن موقرمز كه بازيگر تئاتر شهرستان است، به بررسي رابطه پدر و پسر ميپردازد. اين داستان در چارچوب نمايشنامه «اوديپوس شهريار» اثر سوفوكل كه در آن پسري پدرش را به قتل ميرساند و داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسي كه پدري دستش را به خون پسرش آلوده ميكند، روايت ميشود.
برگردان ايتاليايي «زني با موهاي قرمز» به تازگي در اين كشور منتشر شده و به نگارنده كتاب «يوزپلنگ» تقديم شده است. رمان «يوزپلنگ» تنها كتابي است كه جوزپه تومازي دي لامپهدوزا، نويسنده ايتاليايي و آخرين شاهزاده لامپهدوزا نوشت و يك سال پس از مرگ او منتشر شد.
اما پاموك در نشست خبري اين مراسم اردوغان و سياستهاي او را نشانه رفت و درباره اعمال محدوديتها و وعدههاي اين رييسجمهور تركيه گفت: «15 سال پيش اردوغان وعده نزديك شدن به اروپا را داد- جايگاهي كه تركيه از زمان آخرين سلطان امپراتوري عثماني براي رسيدن به آن تلاش ميكرد- اما حالا اين وعده فراموش شده است.»
همچنين پاموك طي همين مراسم كه در عمارت لامپهدوزا ترتيب داده شده بود، از سوي شهردار سانتا مارگريتا عنوان شهروند افتخاري را دريافت كرد.
پاموك با جيوآكينو لانزا توماسي - پسرخوانده لامپهدوزا و رييس هيات داوران اين جايزه- از عمارتي كه زماني لامپهدوزا در آن زندگي ميكرد، ديدن كرد. در اين بازديد، لانزا توماسي از شباهت عمارت با «موزه معصوميت» پاموك صحبت كرد. اما پاموك مخالف اين شباهت است و ميگويد: «نه، چون حال و هواي اشرافي در اين عمارت غالب است.» او به پردهها و نقاشيها اشاره ميكند و ميگويد: «من اشياي معمولي و انسانهاي عادي را به نمايش ميگذارم و كاركرد موزه اين است كه نشان بدهي آنچه خارقالعاده به نظر ميرسد، در واقع خارقالعاده نيست.»
عمارت لامپهدوزا، خانه محبوب جوزپه توماسي لامپهدوزا بود كه 47 سال نخست زندگياش را در آن سپري كرد. آوريل 1943 اين عمارت مورد حمله بمبهاي متفقين قرار گرفت. لامپهدوزا كه از ويران شدن خانهاش دلشكسته شده بود، براي درك اتفاقي كه براي خانه و زندگياش روي داده، شروع به نوشتن كرد. لانزا توماسي ميگويد: «ويران شدن خانه بحراني بود كه هراس را در باقي عمر در دل او نشاند.» پس از اينكه لامپهدوزا مجبور به ترك عمارت شد، سه روز متوالي خود را در اتاقي زنداني كرد و كلامي بر زبان نياورد. آخرين روزهاي عمرش، زماني كه در فقر به سر ميبرد، هرگز موفقيت رمان «يوزپلنگ» را پيشبيني نميكرد. اين رمان يك سال پس از مرگ او منتشر شد.
در سال 1958، داستان تغييراتي كه بر زندگي اشرافي اين خانواده سيسيلي تاثير گذاشته بود در كتاب «يوزپلنگ» جاودانه و به يكي از پرفروشترين رمانهاي تاريخ ايتاليا بدل شد. اقتباس سينمايي اين اثر به كارگرداني لوكينو ويسكونتي، برنده نخل طلاي جشنواره كن 1963 شد.