گروه احزاب
در آستانه روي كار آمدن كابينه دوازدهم فعالان سياسي اصلاحطلب نقدها و نظراتي نسبت به كابينه پيشنهادي رييسجمهور عنوان ميكنند؛ روزهايي كه وزرا در مجلس شوراي اسلامي از برنامههاي آينده خود ميگويند و از سوابق پيشين خود دفاع ميكنند. نيروهاي سياسي اصلاحطلب بارها تاكيد كردهاند كه سرنوشت اين جريان سياسي به عملكرد و كارنامه روحاني مرتبط است. از زمان حمايت اصلاحطلبان با روحاني در سال 92 بود كه جريان اصلاحات سرنوشتش را به عملكرد دولتهاي يازدهم و دوازدهم گره زد. همين است كه در طول اين چهار سال اين جريان تلاش كرده تا پيشنهاد و انتقادش به عملكرد دولت را به رييسجمهور منتقل كند. مصطفي درايتي، فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه تاكيد ما اين است كه جامعه احساس كند كه رييسجمهور هر همكار و تيمي كه براي خود انتخاب ميكند، مصرانه به دنبال رفع مشكلات كشور و مردم است. او همچنين بيان ميكند كه مهم اين است كه دولت و كابينه همانطور كه آقاي روحاني نيز تاكيد داشت شفافيت و چابكي بيشتري داشته باشد. اينكه از چه ابزاري براي پيگيري برنامههاي دولت استفاده ميشود، شخص آقاي روحاني تعيين ميكند. اين فعال سياسي اصلاحطلب همچنين تاكيد ميكند كه ممكن است موانع در انتخاب رييسجمهور تاثير گذاشته باشد. اميدوار است كه مجموعه دولت هماهنگ باشد و بتواند در مسير اين مطالبات حركت كند تا مردم در دوره دوم رييسجمهور اعتماد بيشتري نسبت به آقاي روحاني براي حل و فصل مشكلات كشور داشته باشند.
رييسجمهور در جلسه
راي اعتماد در مجلس شوراي اسلامي خواستههايي را از وزرا مطرح كرد و در حوزههاي مختلف وعدههايي به مردم داد. به نظر شما كابينه چقدر قابليت و توان تحقق وعدههاي رييسجمهور را دارد؟
آقاي روحاني در مقام رياستجمهوري اختياراتي دارد و افرادي كه بهتر ميتوانند خواستهها و برنامههايش را دنبال كنند، انتخاب ميكند. اين حق پذيرفته شده است و كسي نميتواند به آن معترض شود. از طرفي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و سياستمداران دو جناح حق دارند كه با توجه به سوابق افراد كابينه ارزيابيهايي داشته باشند. مجلس اختياري قانوني و طبيعي براي اين كار دارد. آنچه اهميت دارد ايستادگي آقاي روحاني در پيگيري مطالبات مردم است و معضلاتي كه امروز كشور با آن دست به گريبان است. بعضا معتقدند كه اگر آقاي روحاني بخواهد به خواستههايش تحقق بخشد، اين كابينه توانايي لازم را ندارد و لذا پيشنهادات و نقدهايي را به دولت مطرح ميكنند. چه مجلس و چه جريانهاي سياسي به دنبال كمك كردن به دولت هستند و اينكه كابينهاي چابكتر و توانمندتر نسبت به كابينه يازدهم معرفي و انتخاب شود و دولت راحتتر بتواند مسير خود را طي كند. تاكيد ما اين است كه جامعه احساس كند كه رييسجمهور هر همكار و تيمي كه براي خود انتخاب ميكند، مصرانه به دنبال رفع مشكلات كشور و مردم است. در انتخاب افراد كابينه هم اگر خللي به وجود بيايد، در آينده قابل ترميم است. اهميت بيشتري كه ما به عنوان يك جريان فكري احساس ميكنيم اين است كه جامعه حس كند كه آقاي روحاني به وعدههايش در ايام انتخابات پايبند است. چه در حوزه حقوق شهروندي و مسائل داخلي كشور و چه در حوزه اقتصادي دولت به جد تلاش كند و اگر همزماني جابهجايي لازم بود، دست دولت خيلي بسته نيست. اگر آقاي روحاني ديد كه توانمندي لازم در بخشهايي وجود ندارد، ميتواند تغييرات لازم را در كابينه به وجود آورد؛ به خصوص اينكه اين مجلس نسبت به مجلس گذشته، همراهي بيشتري با آقاي روحاني دارد. نقدهايي كه امروز به برخي وزرا مطرح ميشود بر اساس گذشته افراد است. چنين انتقاداتي بيشتر در جهت كمك به دولت است؛ نه تخريب دولت. مهم اين است كه دولت و كابينه همانطور كه آقاي روحاني نيز تاكيد داشت شفافيت و چابكي بيشتري داشته باشد. اينكه از چه ابزاري براي پيگيري برنامههاي دولت استفاده ميشود، شخص آقاي روحاني تعيين ميكند. ممكن است موانع در انتخاب رييسجمهور تاثير گذاشته باشد. اميدوار هستيم كه مجموعه دولت هماهنگ باشد و بتواند در مسير اين مطالبات حركت كند تا مردم در دوره دوم رييسجمهور اعتماد بيشتري نسبت به آقاي روحاني براي
حل و فصل مشكلات كشور داشته باشند.
به نظر شما تيم اقتصادي دولت چقدر براي تحقق وعدههاي رييسجمهور توانمند است؟ آقاي روحاني در اين زمينه چطور بايد دولتش را هدايت كند و هماهنگي بين وزرا براي حل مشكلات و بحرانهاي اقتصادي به وجود بياورد؟
تيم اقتصادي دولت يك مساله دروني دارد و يك مساله بيروني. در خصوص مساله اول هماهنگي بخشهاي مختلف براي حل مشكلات لازم است كه بايد آقاي روحاني به اين مساله توجه كند. بعضا در اين اواخر مطرح شد كه قسمتي از تيم اقتصادي دولت ناهماهنگ است. اميدواريم با اين تغييرات به وجود آمده بخشي از ناهماهنگي دولت حل و فصل شده باشد. بخش بيروني نيز نيازمند اقداماتي بيرون دولت است؛ به عبارت ديگر حل مشكلات اقتصادي نيازمند يك بستر مناسب است. اگر برنامهريزيها و جهتگيريها روشنتر باشد، تلاش تيم اقتصادي در مسير درست قرار خواهد گرفت. اگر آن زمينهها فراهم نشود، طبيعتا تلاش مسوولان حوزه اقتصادي چندان نتيجهبخش نخواهد بود. هم در بخش سياست خارجي و سياست داخلي بايد زمينهها فراهم شود و هم دستگاهها و قواي ديگر بايد زمينه ساز پيشرفت كشور باشند. بر اين نكته تاكيد داريم كه دو معضل بزرگ در كشور وجود دارد كه يكي ركود در بخشهاي اقتصاد غير نفتي و يكي هم مساله اشتغال است. اينها به شكلي به يكديگر مرتبط است. اگر نتوانيم سياستهاي گسترده براي راهاندازي صنعت و افزايش توليد در كشور داشته باشيم، اشتغال پايدار ايجاد نخواهد شد. همه ميدانند امكانات داخلي كشور نميتواند سرمايه هنگفت لازم براي ايجاد اشتغال در كشور را تامين كند. بايد تلاش كرد تا سرمايهگذار خارجي هم راغب باشد و سرمايهاش را به كشور بياورد. زير ساختها و امنيت لازم است تا بستر چنين سرمايهگذاريهايي فراهم شود. بخشي از آن در اختيار دولت است و بخشي از آن هم در اختيار قواي ديگر است كه با همكاري با يكديگر بتوانند مسائل را حل و فصل كنند. اميدواريم كه در دوره دوم دولت آقاي روحاني همكاري بين قوا را بيشتر شاهد باشيم و البته تلاش بيشتري هم در درون تيم اقتصادي دولت براي گامهاي هماهنگ صورت بگيرد تا بتوان بخش عمدهاي از معضلات اقتصادي را كم كرد. حل اين مشكلات شرط و شروطي دارد كه بخشي از آن داخلي و بخشي هم خارجي است. با توجه به ضرورت و الزامي كه همه مسوولان نظام در خصوص خارج شدن كامل از ركود و ايجاد اشتغال احساس ميكنند، بايد در بدو امر موانع برطرف شود تا امكان رفع آن در كشور به وجود بيايد.
تغييرات اين كابينه نسبت به دولت يازدهم چقدر مثبت بوده است؟ فكر ميكنيد اين كابينه نسبت به كابينه پيشين با نگاه محافظهكارانهتري انتخاب شده است؟
در بخشهايي از دولت كه موفقيتها برجستهتر بوده است، كابينه تثبيت شده است. در بخشهايي كه تغيير ايجاد شده در مواردي ايجاد نگراني نكرده است و در مواردي نيز همچنان نگرانيهايي وجود دارد. وزارت آموزش و پرورش از جمله مواردي است كه نگراني ايجاد ميكند. در مجموع ميتوان درك كرد كه آقاي روحاني به خاطر موانعي كه پيش پايش بوده به طرف افرادي رفته كه فضاي سياست داخلي كشور مقداري آرامتر و معقولتر باشد. همين موضوع ميتواند ما را قانع كند كه شايد اين نوع انتخاب از ضرر زدن عمده به دولت جلوگيري كند.
بعد از روي كار آمدن كابينه اصلاحطلبان ارتباط و تعامل خود با دولت را بايد چگونه تنظيم و خواستههاي خود را از چه طريقي به آقاي روحاني منتقل كنند تا سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان همچنان حفظ شود؟
در بدو امر بايد توجه كرد كه براي جريان اصلاحات رويكردها بيشتر از اشخاص اهميت داشته باشد. نبايد اصل را فداي فرع كرد. حالت مطالبهگريشان هم با توجه به رويكردها بايد جدي باشد. البته ابزارهاي متعددي وجود دارد كه بتوان اين صدا و خواسته را به دولت منتقل كرد. اين مطالبات ميتواند غيرمشهود از طريق جلسات به دولت گفته شود و هم ميتوان با استفاده از رسانهها به عنوان ابزار قوي مطالبات را به دولت انتقال داد. آنچه مهم است اين است كه حمايت از آقاي روحاني مشروط به اين بوده و هست كه رويكرد دولت در جهت وعدهها و حرفهايي كه زده باقي بماند. تا وقتي ايشان به وعدههايش پايبند است و در اين مسير تلاش ميكند، اصلاحطلبان از دولت حمايت ميكنند. شرط فقط اين است كه اين احساس در جامعه به وجود بيايد كه دولت خواستههايشان را پيگيري ميكند. آقاي روحاني است كه بايد تشخيص دهد كه چه كسي براي پيگيري اين اهداف مناسبتر است. جريان اصلاحات نيز در اين راه با معرفي و پيشنهاد افراد توانمند اصلاحطلب كه فكر ميكنند آقاي روحاني را در مسيرش ياري كنند، كوتاهي نكرده است. اين به عنوان تحميل به آقاي روحاني نبوده است. تا وقتي كه دولت پيگير مطالبات مردم باشد، جريان اصلاحطلب از كمك به دولت و حمايت از آن كوتاهي نميكنند.
بعد از انتخابات 92 اصلاحطلبان با نيروهاي معتدل اصولگرا همكاري و شراكت سياسي و ائتلاف داشتند. چطور ميتوان براي تعميق و بهبود شرايط اين ائتلاف اقدام كرد؟
وقتي در شرايط و بستر سياست امروز حرف ميزنيم يك بحث است و وقتي كه در مورد آينده حرف ميزنيم، بحث ديگري است. امروز ميبينيم كه ائتلاف با معتدلين به عنوان تجربه موفق به كار گرفته شد. بخشي كه از جريان اصولگرا كه به اصول كار سياست و خردورزي اعتقاد داشتند و به همان نسبت هم اشتراكاتي با جريان اصلاحطلب پيدا كردند. در شرايط خاص سياسي در كشور هر دو جريان مصلحت ديدند كه به هم نزديك شوند. اين تجربه بسيار ارزشمند است و بخشي از مشكلات كشور را
حل و فصل كرد. اين تجربه نشاندهنده اين است كه ما ميتوانيم در مواقعي كه كشور دچار معضلات سنگين ميشود با نزديك شدن به همديگر و همكاريهايي براي منافع ملي، سياست را به صورت مشترك دنبال كنيم و آن زمان از منافع مشترك حمايت كرده و اختلاف سلايق را كنار بگذاريم. وجود سلايق مختلف كاملا طبيعي است اما ميتوان از برخي از آنها براي دستيابي به منافع ملي چشمپوشي كرد. اينكه اين ائتلاف و همكاري تا چه زماني بايد ادامه يابد، بستگي به شرايطي دارد كه در كشور پيش ميآيد. هر چه اشتراك منافع از جهت عمومي كشور افزايش پيدا كند، امكان ادامه اين شراكت و ائتلاف هم در آينده بيشتر خواهد بود. تجربه اين مساله بسيار مفيد است. اينكه گروهها و سلايق مختلف سياسي درك كنند كه ما بايد منافع ملي را بر منافع سليقهاي خودمان ترجيح دهيم و كشور در وضعيت خاصي نيازمند مشاركت همگاني است تا منافع ملي كشور تامين شود. آنچه در اين برهه از زماني به خاطر فشارها و مشكلات اساسي كشور لازم بود، ادامه اين ائتلاف بود. بخشي از اصولگرايان معتدل و اصلاحطلبان با توجه به شرايط به اين نتيجه رسيدند كه فقط در صورت همكاري ميتوانند به حل و فصل مسائل بپردازند. در آينده هم اگر به اين موضوع متوجه باشيم، ميتوانيم اين اشتراك را گستردهتر كنيم.
شرايطي را متصور هستيد كه اين ائتلاف پايان يابد و اصلاحطلبان با تمام ظرفيت خودشان در انتخابات شركت كنند؟
قابل تصور است ولي شرايط سياسي در كشور ما چندان مساعد نيست. اين شرايط ويژه چنين ائتلافي را ميطلبد. نميتوانيم پيشداوري كنيم كه اين ائتلاف در آينده كمتر خواهد شد يا بيشتر. اينها به اين موضوع برميگردد كه براي حل مشكلات كشور نيروهاي سياسي متحد شوند يا خير؟ مهم اين است كه اين تجربه نشان داده كه ميشود با گروهي كه بعضا اختلاف عقايدي با آنها داريم در پيگيري منافع ملي كشور همكاري كنيم. بايد اين كار مشترك و ائتلاف را پيگيري كنيم تا بتوانيم از بحرانها و مشكلات كشور بيرون بياييم. اگر آينده اقتضا كند، طبعا تلاش ميكنيم تا اين ائتلاف را حفظ كنيم.