بلديهاي از جنس روسي
احمد وخشيته
دانشجوي دانشگاه دوستي ملل روسيه
شهرداري حالا يا بلديه سابق؛ هميشه وقتي اين اسم به گوشم ميخورد ياد عوارض نوسازي و شهرسازي، ماليات، حق تراكم، برجهاي بد قواره سر به فلك كشيده در كوچهها و خيابانهاي باريك يا بعضي مامورها كه با لگد بساط يك دستفروش يا بهتر است بگوييم زندگي آن فرد را نقش بر زمين ميكردند، ميافتادم.
اين روزها كه هوا خوب است، كنار خيابانهاي مسكو افراد بيشتري به چشم ميآيند كه كنار پيادهروهاي مسكو بساط كردهاند و مشغول فروش هندوانه، زردآلو، توتفرنگي، گوجه، خيار و بلال هستند. خاطرم هست كه يكبار در يكي از خيابانهاي بالاي شهر تهران، يك مامور وظيفهشناس مبارزه با سد معبر شهرداري با ريختن آب روي بساط يك مرد كه با فروختن بلال حال خيلي از رهگذران را خوش ميكرد و براي خود نيز ناني در ميآورد توجهم را به خود جلب كرد؛ آن روز خيلي به فكر فرو رفتم كه آيا براي فروش بلال لازم است شخصي چند ماه از سال مغازهاي اجاره كند و اسمش را بگذارد بلالفروشي!
يكبار در مسير برگشت به تهران، بهطور اتفاقي با هياتي بلند مرتبه از خدمتگزاران شهرداري تهران در هواپيما برخورد كردم؛ در تمام طول مسير اين سوال ذهنم را مشغول كرده بود كه حاصل اين همه سفر و بازديد از شهرداريهاي ديگر دنيا كجا خودش را نشان خواهد داد. اصلا آنها نيز در طول سفر خود از مترو و اتوبوس استفاده ميكنند، يا آيا قدم زنان به حوالي ميدان سرخ هم ميروند تا كنار پيادهروها را ملاحظه كنند كه چگونه دستفروشان با آزادي به كسب درآمد مشغولند؟ واقعا متوجه خواهند شد كه يك كافه اجازه دارد ميز و صندلي بيرون مغازه خود بگذارد، تا اگر شهروندي ترجيح ميداد قهوهاش را در فضاي باز كنار خيابان بنوشد، بتواند.
فكر ميكنم هر ايراني كه به مسكو سفر كرده باشد، حتما حضور يك سازمان دقيق مديريت شهري را لمس كرده و با نگاه بومي خودش به تحليل و دودوتا چهار تاي آن پرداخته است. با ذهن ايراني من و شما اگر بخواهيم به مقوله سازماني به نام شهرداري مسكو نگاه كنيم، حتما خواهيم گفت عجب شهري بود؛ زمستان با اينكه بارش برف امانش نميداد، اما در كل بيست و چهار ساعت شبانهروز شهرداري مشغول برفروبي خيابانها و معابر بود. اگر در بهار و فصل بارانهاي موسمي نيز گذرتان به اين شهر افتاده باشد حتما باز تعجب كردهايد كه چه ضرورتي دارد با وجود بارانهاي مستمر باز هم كف خيابانها و پيادهروها را هر روز اينگونه نظافت ميكنند.
اگرچه مسكويچها از نعمت بيآرتي محروم هستند، اما يقينا مفهوم اينكه چرا عموم مردم وسايل نقليه عمومي را بر ماشين شخصي خود ترجيح ميدهند را خيلي خوب فهم خواهيد كرد و مهمتر اينكه در مناسبتهاي ميهني، بدون اينكه هيچجايي نامي از معاونت فرهنگي- هنري شهرداري ببينيد، اما حتما آن را درخواهيد يافت و نتيجه آن احتمالا عكسهايي است كه با تعجب در اينستاگرام خود ميگذاريد كه مثلا در متروي مسكو، قطارهايي را به شكل كتابخانه درآوردهاند يا در آستانه جشن نهم مه (سالگرد پيروزي روسها بر آلمانها در جنگ جهاني دوم است و جشن بزرگ ميهني روسها به شمار ميآيد) اگر اينجا باشيد، متوجه خواهيد شد كه چگونه يك سازمان ميتواند با برنامهريزيهاي صحيح، اقبال مردمي را افزايش دهد؛ آنقدر كه شما نيز كه يك غير روس هستيد جذب آن شويد.
اما اگر از يك روس بپرسيد كه وظيفه شهرداري چيست، حتما انتظاراتي فراتر از من و شما دارد و نكات مهمتري را خواهد گفت و متوجه ميشويد كه شهرداري وظيفهاش نه تنها آباداني شهر كه آباداني جسم و روح شهروندان نيز هست.
در شماره نخست «در حوالي ميدان سرخ» به اقداماتي كه شهرداري مسكو و ديگر شهرهاي روسيه براي گراميداشت بنيان خانواده انجام ميدهند، گفتم؛ اينكه در روز خانواده از زوجهايي كه بيش از سي سال زندگي مشترك داشتهاند، تقدير ميكنند، خالي از لطف نيست، بدانيد كه چندي پيش شهرداري جمهوري چچن روسيه 1970 خانواده كه به دلايل مختلف منجر به طلاق شده بودند را شناسايي و پس از بررسي و تلاش موفق به احياي 240 خانواده شد.
چند هفته پيش از «يوري» دوست خبرنگارم پرسيدم چطور در كنار پيادهروها كمي آن طرفتر يا حتي روبهروي يك فروشگاه بساط ميكنند و هيچ مشكلي پيش نميآيد؟ يوري سوال من را متوجه نشد و با تعجب گفت مگر اشكالي دارد! گفتم خب چرا صاحب آن فروشگاه معترض نميشود كه در پاسخ با تعجب بيشتر گفت چرا بايد اعتراض كند؛ خب مردم از جايي خريد ميكنند كه جنس مورد نظرشان كيفيت بهتر و قيمت كمتر داشته باشد.
مسكو كه يازدهمين شهر پر جمعيت دنيا و بزرگترين شهر قاره اروپاست، دومين شهر پرترافيك جهان پس از لس آنجلس نيز هست.
اما اگر شما در اين شهر صاحب ماشيني باشيد، ميتوانيد در هر ساعت از شبانهروز به هر نقطه از شهر كه ميخواهيد سفر كنيد و خبري از طرح ترافيك بزرگ يا زوج و فرد نيست. ولي بدون شك بيشتر اوقات ترجيح خواهيد داد كه از مترو يا اتوبوس استفاده و در زمان كوتاهي مسير خود را طي كنيد و از حداقل حقوق شهروندي يعني اينترنت پرسرعت در وسايل حمل و نقل عمومي بهره ببريد؛ اگرچه روسها بيشتر ترجيح ميدهند به مطالعه بپردازند تا در هياهوي شبكههاي اجتماعي قدم زنند.
در شمارههاي بعد بيشتر به حقوق شهروندي مسكوويچها خواهم پرداخت.