شهاب شهسواري
دوشنبه شب بعد از مدتها انتظار دولت دونالد ترامپ يكي از مهمترين برنامههاي سياست خارجي خود را منتشر كرد. رسانههاي امريكايي طي هفتههاي گذشته از درگيرياي شديد ميان نزديكترين مشاوران دونالد ترامپ در مورد استراتژي نظامي دولت امريكا در افغانستان خبر ميدادند؛ درگيري كه عاقبت به نظر ميرسد با حذف يكي از طرفين از دولت ترامپ به پايان رسيد. استيو بنن، استراتژيست ارشد پيشين دونالد ترامپ كه گفته ميشد بهشدت با ژنرال مكمستر در مورد استراتژي امريكا در افغانستان اختلاف دارد، درست دو روز پيش از اعلام استراتژي امريكا در افغانستان از مقام خود اخراج شد و طرف ديگر دعوا يعني ژنرال مكمستر، مشاور امنيت ملي و ژنرال متيس، وزير دفاع دولت ترامپ توانستند دست پيش را در برنامهريزي آينده افغانستان بگيرند. 16 سال پس از حمله نظامي امريكا به افغانستان، همچنان ارتش امريكا به عنوان ضامن امنيت و ثبات سياسي در اين كشور حضور دارد، اما با وجود سرنگوني دولت طالبان و روي كار آمدن يك دولت جديد، همچنان مشكلات امنيتي افغانستان حل نشده مانده است و نه تنها درگيري دائم با طالبان يكي از مشكلات روزمره در افغانستان است بلكه ظهور گروههاي تروريستي جديد ازجمله داعش هم به مشكلات اين كشور افزوده شده است. دونالد ترامپ كه در جريان انتخابات رياستجمهوري از حضور نيروهاي امريكايي در افغانستان انتقاد كرده بود در سخنرانياي كه دوشنبه شب براي توصيف برنامه جديدش انجام داد، رسما اعلام كرد كه نظرش تغيير كرده است و تاكيد كرد كه نهتنها براي پيروزي در افغانستان تصميم گرفته به حضور نيروهاي نظامي امريكا در اين كشور ادامه دهد بلكه قصد دارد تعداد نيروهاي نظامي را افزايش دهد؛ به اضافه اينكه هيچ تاريخي براي پايان عمليات نظامي در افغانستان در نظر ندارد. به گفته ترامپ هدف استراتژي جديد امريكا در افغانستان پيروزي است و از نظر او پيروزي به معناي «حمله به دشمنان امريكا، محو داعش، نابود كردن القاعده، جلوگيري از تسلط طالبان بر كشور و پايان دادن به حملات تروريستي به امريكاييها پيش از وقوع» است. محسن روحيصفت، معاون مديركل دفتر مطالعات سياسي و بينالملل وزارت امور خارجه معتقد است كه استراتژي جديد دونالد ترامپ در مورد افغانستان يك ابتكار تازه از سوي امريكا به حساب نميآيد و مانند تمام تصميمات ۱۶ سال گذشته دولت امريكا يك نوع تصميم واكنشي و موقتي است. مسوول پيشين سركنسولگري ايران در پيشاور ميگويد كه فقدان شناخت دقيق مسوولان امريكايي از شرايط افغانستان و ناديده گرفتن نقش همسايگان، به خصوص ايران در كمك به حل مساله افغانستان يكي از اصليترين دلايل شكست برنامههاي پيشين امريكا است و پيشبيني ميشود كه استراتژي جديد نيز به همين علت با شكست مواجه شود. رييس پيشين ستاد افغانستان وزارت امورخارجه تنها راه رسيدن به يك راهحل پايدار براي ثبات و امنيت در افغانستان را مشاركت همسايگان اين كشور در گفتوگوهاي منطقهاي ميداند و معتقد است كه با برنامهريزي از واشنگتن مشكلات افغانستان حل نخواهد شد. متن كامل گفتوگوي محسن روحيصفت، معاون مديركل دفتر مطالعات سياسي و بينالملل وزارت امورخارجه با روزنامه اعتماد به شرح زير است:
از زمان حمله امريكا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ تاكنون چندين بار استراتژي امريكا در مورد افغانستان عوض شده است، آيا به اعتقاد شما اعلام استراتژي جديد عمليات امريكا در افغانستان از سوي دونالد ترامپ ميتواند تغييري در شرايط امنيتي و ثبات اين كشور ايجاد كند؟
مشكل اصلي اين است كه در واقع امريكا در زمينه افغانستان استراتژي مشخصي ندارد. طي ۱۶ سال گذشته سياستهاي ايالات متحده امريكا در افغانستان فراز و نشيبهاي بسياري داشته كه موجب ناكامي اين كشور در افغانستان شده است. ناكاميهاي متعدد امريكا در رسيدن به اهدافش در افغانستان و همچنين فقدان يك برنامه جامع و مشخص در مورد شرايط اين كشور باعث شده است كه با روي كار آمدن آقاي ترامپ، سردرگمي و ابهام در مورد سياستهاي امريكا در افغانستان نسبت به گذشته افزايش چشمگيري پيدا كند. سردرگمي، ابهام و فقدان استراتژي جامع در مورد افغانستان باعث شده است كه مسوولان دولت امريكا هر از چندگاهي براي نجات خود از مشكلات برنامههايي واكنشي، موقتي و منفعلانه ارايه كنند. از جمله برنامههاي واكنشي و ناقصي كه پيش از اين از سوي دولتمردان امريكا اعلام شدهبود، برنامه اوباما براي كاهش نيروهاي نظامي امريكا در افغانستان بود. امروز مشخص شده است كه سياست اوباما در گذشته با موفقيت مواجه نشده است و نه تنها استراتژي او باعث افزايش ثبات و بهبود شرايط امنيتي افغانستان نشده است، بلكه شرايط سياسي و امنيتي افغانستان نسبت به قبل از آن بدتر هم شده است. اين واقعيت باعث شده است كه دولت جديد امريكا به فكر ارايه يك راهكار جديد باشد. استراتژي اعلامي دونالد ترامپ هم مانند برنامههاي قبلي امريكا يك راهكار زودگذر و موقتي است. برنامه اعزام ۸۴۰۰ نيروي جديد نظامي به افغانستان پيش از اين از سوي مسوولان امريكا اعلام شدهبود و سخنراني دوشنبه شب ترامپ در مورد استراتژي جديد هم چيزي جز تاييد اعزام نيروهاي نظامي جديد به مقصد افغانستان نبود. اعلام اين استراتژي جديد را نميتوان يك ابتكار از سوي دولت امريكا دانست بلكه ترامپ از روي اجبار و در واكنش به ناامنيهاي اخير و پيشرفتهاي نيروهاي شورشي مخالف دولت و همچنين رشد گروههاي تروريستي در افغانستان اقدام به اين كار ميكند. برنامه اعزام نيروهاي جديد نه تنها نميتواند به افزايش امنيت در افغانستان كمك كند بلكه آينده نشان خواهد داد كه بيثباتي و ناامني را در اين كشور افزايش خواهد داد.
در سخناني كه ترامپ در مورد استراتژي جديد امريكا در افغانستان بيان كرد، هدف اصلي حذف طالبان عنوان نشده است و حتي ركس تيلرسون، وزير امورخارجه امريكا نيز از آمادگي اين كشور براي به رسميت شناختن طالبان خبر داده است. آيا اين اظهارات نشان از سياست جديد امريكا نسبت به طالبان دارد؟
از همان زماني كه امريكا بعد از تصميم اوباما بخشي از نيروهايش را از افغانستان خارج كرد مشخصا ديگر طرف مقابل امريكا در مبارزات ضد تروريستي، طالبان نبود، بلكه دشمن امريكا داعش و نيروهاي القاعده عنوان شدند و در واقع هدف اصلي نيروهاي امريكايي طالبان نيستند، مگر اينكه طالبان به نظاميان امريكا حمله كند. به نظر ميرسد كه اين سياست در دوران ترامپ هم ادامه خواهد يافت تا جايي كه مشاهده كرديم كه در سخنراني دونالد ترامپ هم عنوان شد كه طالبان ممكن است بخشي از دولت آينده افغانستان باشد.
واقعيت اينجاست كه در زمينه طالبان گزينههاي دولت دونالد ترامپ آنچنان متعدد نيستند، ترامپ با محدوديتهاي بسيار زيادي در افغانستان مواجه است. امريكا هزينههاي بسيار زيادي در افغانستان پرداخته؛ هزينههايي كه معادل بيش از هزار ميليارد دلار برآورد ميشود اما دستاوردهاي ناچيزي داشته است.
دليل شكست سياستهاي امريكا در افغانستان چيست؟
امريكا شناخت درستي از شرايط افغانستان ندارد. به اضافه اينكه يكي از مهمترين ضعفهاي برنامهريزي دولت امريكا اين است كه ايران را به عنوان يكي از بانفوذترين و موثرترين همسايههاي افغانستان در استراتژي خود ناديده ميگيرد. دليل اصلي شكست امريكا در افغانستان اين است كه ملاحظات دولتها و گروههايي را مد نظر قرار ميدهد كه بيشترين كمك را به ريشه دواندن و رشد افراطيگري در افغانستان كردهاند.
در استراتژي اخير دونالد ترامپ نامي از ايران به عنوان يكي از بانفوذترين همسايههاي افغانستان برده نشده است، آيا ميتوان اين موضوع را نوعي چراغ سبز به ايران براي پيگيري سياستهاي خود در افغانستان ارزيابي كرد؟
خير! همين چند هفته پيش بود كه وزير خارجه ايالات متحده امريكا، ركس تيلرسون جمهوري اسلامي را به دامن زدن به بيثباتيها در افغانستان متهم كرد. اين در شرايطي است كه امريكاييها خودشان خبر دارند كه ايران هدفي جز ثبات و امنيت را در افغانستان دنبال نميكند. اظهارات بيپايه و بيمبنا در مورد ايران، نشان ميدهد كه دولت جديد امريكا هنوز به شناخت كامل، برنامه جامع و تصميم نهايي در مورد ايران نرسيده است. البته يكي از گامهاي مثبتي كه در اعلام استراتژي جديد ايالات متحده امريكا در مورد افغانستان برداشته شده اين است كه نظاميان در سياستگذاري حرف اول را ميزنند. واقعيت اينجاست كه پس از ۱۶ سال حضور نظامي امريكا در افغانستان، نظاميان امريكايي نسبت به رهبري سياسي اين كشور شناخت بيشتري نسبت به شرايط افغانستان دارند و برنامههايشان نسبت به سياستمداران به واقعيت نزديكتر است. اميدوارم كه در سياستهاي آتي ايالات متحده در مورد افغانستان واقعگرايي بيشتري وجود داشتهباشد.
در سخنرانيهاي ترامپ و تيلرسون حملات تندي هم به پاكستان شدهبود و حتي اين متحد امريكا به قطع كمكهاي نظامي تهديد شده است. به نظر شما آيا اين تهديدها ميتواند به نقشآفريني بيشتر پاكستان در امنيت و ثبات افغانستان كمك كند؟
به نظر من اين تهديدها از جمله تهديد به قطع كمكهاي نظامي به پاكستان و همچنين اظهار تمايل به گسترش روابط دولت افغانستان با هندوستان بيش از هر چيزي تلاش امريكا براي تغيير توازن قوا در افغانستان است. در واقع دولت ترامپ در پي اين است كه بالانس جديدي در نفوذ پاكستان در افغانستان ايجاد كند. هدف اين نيست كه با اين تهديدها كاري بنيادين براي بستن دروازههاي كمك به گروههاي افراطي انجام بگيرد، بلكه فقط هدف اين است كه نقش پاكستان در افغانستان اندكي بازتعريف شود.
چه راهحل جايگزيني براي بهبود شرايط امنيتي و حفظ ثبات دولت افغانستان وجود دارد؟
به گمان من بهترين راهكار همان سياست هميشگي جمهوري اسلامي ايران در قبال شرايط افغانستان است كه مستلزم همكاري و گفتوگو ميان كشورهاي منطقه شامل ايران، پاكستان، هند، چين، روسيه، كشورهاي مشتركالمنافع آسياي ميانه و دولت افغانستان است. به نظر نميرسد كه حضور نيروهاي فرامنطقهاي و تصميمگيري براي افغانستان از راه دور كمكي به ثبات و امنيت در اين كشور بكند و تنها مسير رسيدن به يك راهحل پايدار براي افغانستان از طريق مشاركت منطقهاي كشورهاي همسايه و ملت افغانستان امكانپذير است.