حاشيههاي ساده
پژواكهاي عجيب
اعضاي حزب از سرتاسر كشور خود را به تهران ميرسانند، روزها و شبهاي زيادي براي برگزاري آبرومندانه اين كنگره زحمت كشيده شده و چالشهاي اقتصادي و موانع سياسي هم نميتواند جلوي برگزاري كنگره را بگيرد ولي در روز برگزاري، همهچيز زير سايه يك عكس از حضور كمرنگ زنان در يك نماي خاص محو ميشود. بچههاي اتحاد پس از چند روز پركار، حق ندارند خستگي به تنشان بماند؟در همه اين موارد اشكالي به خردهگيريها و انتقادات وارد نيست. ريزبيني و نكته سنجي، هم اقتضاي فعاليت اجتماعي و سياسي است و هم نشان از هوشمندي طرحكنندگان دارد. اما اين نكات همه ماجرا نيست. در واقع مساله اينجاست كه در فضاي امروز كشور، همهچيز به همان نكتهبيني تقليل پيدا ميكند. يعني شما اگر 50كيلومتر مسير را با موفقيت طي كنيد و در ميانه راه لحظهاي پايتان بلغزد و زمين بخوريد و باز مجدد به حركت ادامه داده و 50 كيلومتر ديگر هم تا انتهاي مسير ادامه دهيد فقط بايد در مورد همان يك لحظه لغزش جواب پس دهيد. ممكن است بگوييد يك كنشگر حق لغزش ندارد و اگر مرتكب شد بايد تاوانش را بدهد. اما در نظر داشته باشيد اينجا ايران است. زمين ناهموار، كيفيت امكانات نازل، تداركات و پشتيباني ضعيف، هماهنگي نهادهاي مسوول نااميدكننده، قدرت كارشكني و فضاسازي مخالفان زياد و در اين شرايط به هرحال حدي از خطا و اشتباه گريزناپذير است ولي فضاي رسانهاي بسيار بيرحم عمل كرده و همه تلاشها، زحمات و موفقيتها زيرپا گذاشته ميشود. البته بد هم نيست. دور هم ميگوييم، ميخنديم، انتقاد ميكنيم. فقط افسوس كه در اين ميان، جمعي از فعالترين و دلسوزترين فعالان سياسي و اجتماعي را سرخورده ميكنيم و البته اين روند عيبجويي يكطرفه و نامتوازن، روزي گريبان همه كنشگران را خواهد گرفت.