• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۸ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3183 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۸ بهمن

حداقل‌ها كه باشد روي خطر فقريم

مهدي تقوي٭


خط فقر در معناي كلي آن و در يك تعريف اجمالي و عمومي عبارت است از حداقل‌هايي كه بايد در زندگي هر فرد وجود داشته باشد تا وي بتواند نيروي كار خود را بازتوليد كند. درواقع حداقل نيازهاي روزمره و حياتي كه هر فرد بايد از آنها بهره‌مند شود تا بتواند سالم باقي بماند. برخي كالاها و خدمات جزو نيازهاي ضروري و حياتي زندگي هر فرد هستند.
 به طور مثال هر خانواده يا فردي بايد مسكن داشته باشد تا بتواند از گزند سرما و گرما دور باشد و در آن زندگي كند. نيازي به بحث مفصل هم نيست كه مسكن يك نياز واقعي است. در كنار مسكن هر خانواده نياز به مقداري از مواد خوراكي و غذايي دارد تا بتواند زنده بماند. همچنين نياز به آموزش يك نياز همگاني است و هر فردي كه در جامعه زندگي مي‌كند بايد از حداقل آموزش‌هاي لازم بهره‌مند باشد تا بتواند در بازار كار تخصص داشته باشد و نيازهاي جامعه را پيش برد.
در آخر هم بهداشت ديگر نياز حياتي هر انسان است زيرا هر فرد به طور طبيعي در سال با مشكلات و بيماري‌هاي عادي مانند سرماخوردگي روبه‌رو مي‌شود و بايد توانايي مالي براي درمان را داشته باشد.
مساله‌اي كه در باب بحث خط فقر حايز اهميت است، حداقلي از درآمد است كه بتواند اين نيازها را پوشش دهد. در اين تعريف بايد حداقل‌ها را به طور كلي مدنظر داشت و مسائلي مانند تفريح دخيل نمي‌شود زيرا تفريح را كسي نياز حياتي زندگي نمي‌داند و همين‌طور عواملي مانند دخانيات.
 همچنين در تعريف خط فقر بايد عادات اجتماعي را در نظر داشت زيرا
بر اساس همين مولفه عادات اجتماعي، خط فقر در هر كشور متفاوت مي‌شود. مصرف در هر جامعه بر اساس فرهنگ و عادات آن مردم شكل مي‌گيرد و نقش مهمي در رفع نيازهاي افراد دارد. تفاوت‌هاي هر جامعه در مصرف و استفاده از كالاها باعث مي‌شود كه هزينه مصرف كالاهاي مختلف در هر كشور يا در ميان مردمان مختلف يك سرزمين با يكديگر تفاوت داشته باشد.
به طور مثال ايراني‌ها افراد مهمان‌نوازي هستند و به طور ميانگين هر خانواده در ماه چندين بار ممكن است مهماني بدهد. مهمان ايراني عمدتا يك وعده غذايي به علاوه چاي و ميوه را نيز در نظر مي‌گيرد در حالي كه در كشور‌هاي غربي اين گونه نيست و عمدتا مهمان‌ها تنها يك چاي را در خانه صاحبخانه مصرف مي‌كنند و مسائلي مانند شام يا ميوه در كار نيست. در حالي‌كه ايرانيان عمدتا حتي اگر توان مالي كافي نداشته باشند، ميوه مرغوب را براي مهمان تهيه مي‌كنند و خود از ميوه‌هاي نامرغوب استفاده مي‌كنند. به همين خاطر اين مساله باعث مي‌شود كه مصرف مواد غذايي در خانواده ايراني به طور ميانگين افزايش داشته باشد و هر خانواده ايراني مصرف مواد غذايي بيشتري از خانوار ديگر كشورهاي جهان، به ويژه غربي‌ها، داشته باشد و اين مساله باعث افزايش هزينه مواد غذايي مورد نياز خانوار ايراني به نسبت كشورهاي غربي است. پس براي تعيين خط فقر همواره بايد عادات اجتماعي را در نظر داشت و تلاش كرد كه اين مولفه‌ها را در آن گنجاند چرا كه در غير اين صورت با تعريف ناقص و گهگاه بي‌ربطي به خط فقر جامعه روبه‌رو مي‌شويم.
يكي از موارد ي كه براي تعيين آن نياز به خط فقر است، مساله حداقل دستمزد كارگران است.
به هر روي همان طور كه در ادامه توضيح داده مي‌شود مفهوم خط فقر به طور كلي براي اقشار فرودست جامعه معنا مي‌دهد. همواره مساله‌اي كه براي تعيين حداقل دستمزد در نقاط مختلف دنيا مدنظر قرار مي‌گيرد، نسبت آن با خط فقر است چرا كه دستمزد نيروي كار بايد به‌گونه‌اي باشد كه بتواند حداقل نيازهاي فرد و خانواده او را تامين كند. بنابراين براي تعيين خط فقر بايد هزينه مسكن، مواد غذايي، پوشاك، بهداشت و درمان مدنظر قرار بگيرد و محاسبه شود.
 نبايد فراموش كرد همان طور كه در بالا توضيح داده شد وجود هركدام از اين نيازها در زندگي افراد الزامي است و اگر اين نيازها برطرف نشود، فرد توان بازتوليد نيروي كار خود را ندارد و در نهايت و در صورت ادامه چنين روندي علاوه بر اينكه افراد فقير دچار مشكلات متعدد مي‌شوند، توليد، صنعت و بخش‌هاي ديگر اقتصاد با مشكل روبه‌رو مي‌شوند. در نتيجه هر خانواده‌اي كه نتواند حداقل نيازهاي خود را جبران كند زير خط فقر قرار دارد و تك تك اعضاي آن خانواده براي رفع نيازهاي خود مشكل دارند و مجبور مي‌شوند كه بخش‌هايي از نيازهاي اوليه خود را تامين نكنند.
همچنين بايد در نظر داشت كه خط فقر به طور عمده براي خانوار كم‌درآمد معني دارد. براي طبقه ثروتمند جامعه خط غنا تعريف مي‌شود. مفهوم خط غنا ميزان هزينه‌هايي است كه يك خانواده متمول به آن عادت كرده است و زماني‌كه درآمدها از اين ميزان پايين‌تر مي‌آيد مجبور به تغيير سبك زندگي خود مي‌شود. پس مي‌توان مدعي شد كه خط فقر تنها براي طبقه پايين جامعه معنا دارد و طبقه متوسط و ثروتمند در بحران‌هاي اقتصادي عمدتا مجبور به تغيير سبك زندگي مي‌شوند كه با مفهوم خط فقر ارتباطي ندارد مگر اينكه طبقه مذكور دچار مشكلي شود كه از يك طبقه به طبقه كم‌درآمد سقوط كند.
براي تعيين خط فقر بايد گزارشات بانك مركزي و مركز آمار ايران مورد بررسي قرار بگيرد و اقلام حياتي محاسبه شوند سپس قيمت كالاهايي كه در شهرهاي مختلف متفاوت هستند مشخص شود. نمونه بارز چنين كالايي مسكن است. مسكن در تهران به مراتب و چندين برابر گران‌تر از مسكن در شهرهاي كوچك است. بعد براساس هر شهر قيمت نيازهاي اوليه زندگي محاسبه شود و عدد به دست آمده ضرب در جمعيت آن شهر شود.
آنگاه اعداد شهرها با يكديگر جمع شود و در كل جمعيت تقسيم مي‌شود، سپس ميانگين موزوني خط فقر به دست مي‌آيد. اين كار البته كار پيچيده‌اي است اما چنين كاري بايد انجام شود چرا كه خط فقر در شهري مانند تهران به مراتب بالاتر از يك روستاي كوچك است. نبايد فراموش كرد كه بسياري از كالاهايي كه در تهران خريداري مي‌شود، روستايي‌ها خود توليد مي‌كنند و به همين خاطر هزينه‌هاي زندگي آنها كاهش مي‌يابد.
متاسفانه من چنين كاري را انجام ندادم و به همين خاطر نمي‌توانم خط فقر جامعه را تعيين كنم اما اگر بخواهم به شكل سرانگشتي و بر اساس مشاهدات عيني خود فكر ‌كنم خط فقر يك خانواده چهار نفري در تهران كه مسكن ندارند، دو ميليون و 500 هزار تومان است در صورتي كه خانواده فوق مسكن داشته باشند بايد هزينه ميانگين مسكن در تهران را از رقم دو ميليون و 500 هزار تومان كم كرد.
٭استاد دانشگاه

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون