براي روستا و شهر باهم
ابراهيم عمران
شايد زماني كه شيخ سخن، سعدي شعر «وقتي افتاد فتنهاي در شام/ هر كس از گوشهاي فرا رفتند/ روستازادگان دانشمند/ به وزيري پادشا رفتند/ پسران وزير ناقص عقل/ به گدايي به روستا رفتند» را سرود، فكرش را هم نميكرد كه قرنها بعد، از اين شعر استفاده «له و عليه» ميشود و مستمسكي براي جماعتي كه در هر مكان و زماني خواستند بنا بر موقعيت آن را لقلقه زبان كنند...
مراد از اين پيش قلياني، نقبي است به روزي كه به نام «روستا» در تقويمها ماندگار شده است و مناسبتي در هفته گذشته بود. طبق آخرين سرشماري نزديك به «21 ميليون» نفر در روستاهاي كشور زندگي ميكنند كه جمعيتي قابل ملاحظه است و ميتوانند در بزنگاههاي سرنوشت ساز كشور نقشي درخور داشته باشند كه تابهحال نيز از عهده چنين وظيفههايي كم و بيش برآمده است. اما در مواردي شاهد بوديم كه طرف مقابل روستا كه لاجرم شهر باشد، خود را بالادست امور ميپندارد و خواسته و ناخواسته اين انديشه را تقويت ميكند كه جغرافياي روستا، توان آن ندارد كه با منطقه مدرن شهري، در يك كفه ترازو قرار گيرد. حال اين موازنه قدرت ميتواند در بسترهاي گوناگون اجتماعي و سياسي و اقتصادي باشد. و در برخي موارد خود روستانشينان نيز با مظلومنماييهايي سعي در بسط اين نگرش دارند؛ هرچند اين نگره در سالها و دهههاي پيش، قوامش افزونتر بود و اين روزها به مدد پيشرفتهاي صنعتي و در حقيقت سطح دسترسيهاي گوناگون جوامع روستايي به بيشتر امكانات، اين تفكر جايگاهي ندارد. با تمام اينها آن روحيه بيآلايشي و بكر روستايي و آن داد و ستد و همافزايي در هر اموري در روستا، چربش بيشتري بر رقيب شهرنشيناش دارد. هنوز هم بيشتر محصولات مصرفي و حياتي شهرنشينان با كوشش و پشتكار روستانشينان تامين ميشود و در اين چرخه نامعيوب اقتصادي است كه شايد دگرگونيهاي آزاردهنده فكري ايجاد شود. وقتي مكانيزم عرضه و تقاضا تعريف درستي ندارد و حاصل دسترنج كشاورزان و دامداران و باغداران به ثمن بخس، بيع ميشود، حاصل آن كوچ روزافزون اين جمعيت به مناطق شهري خواهد شد و فرجامش خالي شدن روستاها از نيروي كار قابل و سپردن امور به شهرنشينان است. كيست كه نداند در منظومه فكري بيشتر بزرگان كشور، روستايي بودن و مسقطالراس بودن در ناحيه خاص جغرافيايي جزو افتخارات محسوب ميشود و از اين رهگذر ميخواهند اين پيام را دهند اين روستا بود كه پرورش چنين نيروهاي قابلي در توانش بود. وقتي در گاهشمار و تقويم كشور، روز خاصي درج ميشود، معنايش توجه و عنايت بيشتر به آن مورد خاص است و اين يعني ارزش ذاتي دارد و فقط در ذيل تقويمها نوشته نشده است. و پايان سخن آنكه به قول سعدي نه شهرنشينان «خويشتن را بزرگ پندارند» و نه روستانشينان خود را «لعل بدخشان» كه داد و ستد و بده بستان جدا از اين گونه نگريستنها است.