به بهانه جلوگيري از شركت سپنتا نيكنام در شوراي شهر يزد
همشهري زرتشتي من
حسين امينيان ندوشن
كارشناس بينالمللي فرش مقيم فرانسه
نحوه برخورد با آقاي سپنتا نيكنام، نماينده منتخب زرتشتي شهر يزد، بياختيار مرا به سالهاي دور پرتاب كرد. سالهايي كه در دبيرستان ۲۵ شهريور يزد، درس ميخوانديم. در آن سالها چهار يا پنج تن از همكلاسيهاي من زرتشتي بودند. در آن فضاي دوران نوجواني هيچگاه در نيافتيم كه آنها با ما تفاوت دارند؟ آنچه در آن فضا اهميت داشت همانا دويدن در كوچه پس كوچههاي گلين شهر يزد و شيطنتهاي بسيار و بسيار و لذت بردن از قدم زدنها و بازيهاي فوتبال و واليبال آن دوران بود.
معلمي هم داشتيم كه بر آيين زرتشت بود، اما او هم كار خويش ميكرد و احتمالا به راي زرتشت پيامبر تسمك ميجست: «پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك». امروز هم احتمالا آقاي «سپنتا نيكنام» قرار نيست كه مبلغ مذهبي باشد، او قرار است با همين ذهنيت «پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك» به وظايف اجتماعي خود در زمينه امور فرهنگي و هنري و اجتماعي شهر يزد عمل كند و اگر هم تخصص و علاقه ديگري دارد كه آن را هم در كار خدمت به خلق و شهروندان به كار گيرد.
نگارنده قصد ورود به حيطه حقوقي را ندارد و نميخواهد بداند كه چه كسي و نهادي حق دارد چنين كاري بكند يا نكند؟ بلكه از موضع يك هموطن سخن ميگويد كه ربع قرني را در كشورش و شهرش (يزد) زيسته است و تجربههاي شخصي از بودن با ايراني از هر قوم و ملت و مذهبي را در سابقه زيست خود دارد و از اين منظر به اين ماجرا ميخواهم نظر كنم.
هويت ما ايرانيان بر دو بال مذهب و مليت قرار دارد و تكيه كردن بر يك بال هويتي و بياعتنايي به بال ديگر هويتي ما ميتواند آسيبهاي جدي به پيكره هويتي ما وارد سازد. اينگونه برخوردها تصوير مثبتي كه از ايران در حال شكلگيري است را بر هم ميزند. نكته جالب توجه اينكه، در زماني كه اين خبر منتشر ميشد همزمان يكي دو برنامه درباره ايران و تمدن آن، در شبكههاي معروف فرانسه پخش شد يا يكي از نشريات معروف تاريخي در فرانسه ۱۲۰ صفحه به ايران اختصاص داد و علاوه بر آن نشريهاي كه درباره مد بود، چند صفحه درباره ايران اختصاص داد و مخاطبان خود را تشويق ميكرد كه به ايران بروند. حال در چنين وضعيتي كه شهر يزد هم به عنوان شهر ثبت شده در يونسكو نامي و نشاني در دنيا براي خود پيدا كرده است و همهچيز مثبت است چنين اتفاقي و مانور دادن روي آن بسيار ضربهزننده است. در چنين فضايي كه كشور با مشكلات عديده فرهنگي و اقتصادي دست به گريبان است، رفتن به سراغ چنين موضوعاتي اصولا با هيچ گونه استراتژي همخواني ندارد. من خود از زماني كه شهر يزد به عنوان شهر تاريخي در يونسكو ثبت شد، فرانسوياني را ملاقات كردم كه نخستين سوالشان درباره يزد بود؛ شهري كه بخشي از هويت تاريخياش را از آيين زرتشت گرفته است.
ايران در اوضاع اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي نگرانكنندهاي به سر ميبرد و بيش از هر دوراني نيازمند وحدت است و طرح اينگونه مباحث نهتنها كمكي به كسي و چيزي نميكند، بلكه فضا را به سمتي ميبرد كه از موضوعات اساسي كشور غافل شويم. اميد كه شرايط به سمتي حركت كند كه راي مردم يزد محترم و مطلق شمرده و لحاظ شود.