اول كندن چاه، بعد ربودن مناره!
روزنامهاعتماد
شوراي نويسندگان
به نظر ميرسد كه آقاي بارزاني، رييس اقليم خودمختار كردستان عراق اشتباه محاسباتي بزرگي مرتكب شد و به قول آن ضربالمثل معروف مناري را از جا كند، پيش از آنكه چاه مناسبي را براي پنهان كردن آن حفر كند! قضيه از اين قرار است كه كل ماجراي رفراندوم براي استقلال كردستان از يك منطق سياسي قوي برخوردار نبود. منظور از داشتن منطق سياسي، داشتن قدرت لازم براي حفظ نتايج آن همهپرسي است. اكنون كه در مدت بسيار اندكي كل استان كركوك و مناطق نفتي آن و نيز ديگر مناطق مورد مناقشه به تصرف دوباره دولت عراق در آمده است، معلوم ميشود كه آقاي بارزاني دچار يك اشتباه محاسباتي شده است و اگر در چند سال بعد هم ميتوانست ايده استقلال كردستان را پيگيري كند، اكنون آن ايده را سوزانده است و به نتايجي مغاير با اهداف اوليهاش خواهد رسيد. قدرت لازم براي تحقق چنين هدفي چند وجه دارد كه در ادامه نشان داده ميشود، هيچكدام از مولفههاي آن در سياست آقاي بارزاني لحاظ نشده است.
1ـ نخستين مشكل بارزاني اين بود كه بخش مهمي از احزاب قدرتمند عراقي مخالف اين همهپرسي بودند. اينكه دلايل آنها چه بود بحث ديگري است، ولي تا آخرين روزها نيز مخالف بودند و تنها تحت فشار بارزاني و فضاي عمومي تن به موافقت دادند ولي همه ميدانستند كه اين نوع توافقها كمكي به قدرت طرفداران استقلال نميكند، زيرا نيرويي كه تحت فشار و فضاي غيردموكراتيك چنين كند، دير يا زود و هنگامي كه فرآيند استقلال با مشكل مواجه شود نخستين كساني خواهند بود كه خود را از اين فرآيند جدا ميكنند. در واقع بارزاني ميخواست خود را به عنوان رهبر كردهاي عراق و حتي منطقه جا بيندازد و طبيعي است كه گروههاي رقيب تن به اين رهبري ندهند. به همين دليل در نخستين گامي كه دولت عراق پا پيش گذاشت، اين گروهها با ايدههاي بارزاني و سياستهاي او فاصله گرفتند و جالب اينكه بارزاني آنان را متهم به خيانت كرد كه چرا در برابر ارتش عراق ايستادگي نكردند. گويي كه بارزاني تصميم قبلي داشته است كه در برابر ارتش قانوني جنگ كند. در اين صورت معلوم نيست كه چرا پيشمرگههاي خودش رابه استان كركوك نفرستاده است و انتظار داشته كساني براي قهرمان شدن او جان دهند كه ايدهاش را در اين زمينه قبول نداشتهاند؟ بنابراينبارزاني نتوانست وحدت سياسي لازم را در كردستان عراق ايجاد كند و به پشتوانه اين وحدت قدرت مقابله با ارتش عراق را پيدا كند.
2ـ مشكل دوم بارزاني اين بود كه به هيچوجه توجهي به مواضع همسايگانش نكرد. اقليمي كه به طور كامل تحت محاصره كشورهايي است كه با سياست وي مخالف هستند، چگونه ميتواند در برابر مشكلات و قطع روابط تجاري و مرزي مقاومت كند؟ طبيعي است كه كشورهاي همجوار دولت عراق، درخواستهاي آن دولت را به رسميت شناخته و اجرا كنند، و چارهاي جز اين ندارند. در همين زمينه بارزاني دو اقدام خسارتبار ديگر هم انجام داد. اول اينكه سعي نكرد در خصوص استقلال كردستان عراق اطمينان جدي بدهد كه اين آغاز يك سلسله حوادث مشابه در كشورهاي همسايه نخواهد بود. بدتر از آن اجازه داد كه برخي افراد وابسته به اسراييل با برافراشتن پرچم اين كشور حساسيتهاي منطقهاي را عليه اين همهپرسي بسيج كرده و افزايش دهند.
3ـ مشكل سوم بارزاني در اين بود كه حمايت بينالمللي لازم را نداشت، بلكه بدتر از آن به طور كامل همه كشورها به جز اسراييل با اين اقدام مخالفت كردند و طبيعي بود كه در غياب حمايت جهاني، هيچ منطقهاي نميتواند پرچم استقلالخواهي را برافراشته كند. به نظر ميرسد كه آقاي بارزاني فكر هيچ جاي كار را نكرده بود و گمان ميكرد كه با راه انداختن و جا انداختن ميتواند استقلال كردستان عراق را به سرانجام برساند و خودش را به عنوان رهبر بلامنازع عراق معرفي كند.
4ـ مساله اقتصادي نيز در بروز اين وضع بسيار مهم است. منطقهاي كه وابسته به نفت است، و اطراف آن به طور كامل كشورهايي قرار دارند كه با همهپرسي مخالف هستند و آن را مخالف و نقض قانون اساسي عراق ميدانند، چگونه ميتواند رشد اقتصادي را تجربه كند؟ مگر ممكن است كه روند توسعه اقتصادي اين منطقه بدون داشتن روابط تجاري با خارج و كشورهاي همسايه آن محقق شود؟
در مجموع آقاي بارزاني به صورت زودرس و براي حل مشكلات خودش در داخل اقليم دست به اين اقدام زد و به جاي آنكه حكومتي آزاد و دموكراتيك را سامان دهد و طي يك فرآيند بلندمدت كردستان را با توسعه اقتصادي چشمگير مواجه كند، اقدام به يك سياست ماجراجويانه كرد. سياستي كه شيريني آن براي خودش و بخشي از مردم كردستان به دو هفته هم نرسيد و اكنون با يك بحران جدي مواجه خواهد شد و چه بسا حقوق كاركنان دولت اقليم نيز از سوي دولت عراق پرداخت نشود و بيش از پيش باعث فشار به بارزاني و ضرورت كنارهگيري او شود. بر اساس عقل سليم بايد توجه ميكرد كه با وجود مخالفت ايران و تركيه و با قدرتمندتر شدن دولت عراق، حداقل در شرايط كنوني راهي براي رسيدن به استقلال وجود نداشت. بايد تاكيد بر توسعه درونزا و مبارزه با فساد و ايجاد وحدت ميان احزاب كردي را به عنوان خطمشي قرار ميداد. ولي ظاهرا با اين اقدام نابخردانه بارزاني، تحقق چنين آرزويي براي طولانيمدت به محاق رفته است.