اتهامات جانشين سازمان اطلاعات سپاه درباره بهزاد نبوي، محسن آرمين و محمد سلامتي
عليه مجاهدين انقلاب
گروه سياسي
در ميان تمام سمتهايي كه آيتاللهراستيكاشاني در دوران پس از پيروزي انقلاب برعهده داشت، «نمايندگي امام در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي» اين روزها بيش از پيش محل بحث شده است. در 40 روزي كه از فوت ايشان ميگذرد جريان مخالف اصلاحات به نوعي تلاش داشته و دارند كه در توصيف اقدامات آيتالله راستيكاشاني به عنوان نمايندگي حضرت امام در سازمان، روايت خود را از وقايع دهه 60 و فعاليت سياسي افراد آن سالها و به خصوص در مخالفت با اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مطرح كنند. هرچند در اين ميان بارها با واكنش چند عضو سابق اين سازمان هم روبهرو شده باشند كه در مقام تكذيب ادعاهاي مطرح شده برآمدهاند اما ماجرا همچنان دنباله پيدا كرده است. ديروز در ادامه طرح اين سري از مباحث، جانشين رييس سازمان اطلاعات سپاه، در گفتوگو با تسنيم جداي از سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، حزب مشاركت را هم به موارد مورد بحث چند روز گذشته اضافه كرد و «عدم اعتقاد به ولايت فقيه و حكومت ديني» را از ويژگيهاي بارز اين دو حزب سياسي ناميد. سردار نجات براي اثبات اظهارات خود يادي هم از هفتهنامه «عصر ما»، ارگان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كرد تا مستندي را براي اظهارات خود ارايه كند: «شما وقتي اين هفتهنامه را از زمان تاسيس در سال 71 تا زمان بسته شدنش ميخوانيد به راحتي درك ميكنيد كه محتواي اصلي آن مباني ليبرال دموكراسي و عدم اعتقاد به ولايت فقيه و عدم اعتقاد به حكومت ديني است. دقيقا مشكلي كه ما با حزب مشاركت داشتيم در همين مباني بود. حزب مشاركت دقيقا مشابه با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مباني ولايت فقيه را قبول نداشت. ما حرفمان با آنها اين نيست كه آقاي راستي را قبول نداشتند كه نداشتند؛ مشكل ما با آنها اين است كه اينها مباني امام و حوزه را قبول نداشتند.»
بهزاد نبوي رگههاي ماركسيستي داشت اما آنها را نجس ميدانست
روي سخن سردار نجات در اين گفتوگو با برخي از شخصيتهاي برجسته سازمان بود. بهزاد نبوي، مصطفي تاجزاده، محمد سلامتي و محسن آرمين كه نامشان در ميان سوالات خبرگزاري تسنيم مطرح شد با پاسخهاي تعجبآوري از سوي سردار نجات روبهرو شد كه به نظر ميرسد بدون واكنش از سوي اين افراد هم باقي نخواهد ماند. «در جريان شكلگيري سازمان مجاهدين انقلاب اعضاي برخي گروهها نظير «فلق» مانند مصطفي تاجزاده اصلا سابقه مبارزه نداشتند يا گفته شده برخي اعضاي شاخص امت واحده همچون بهزاد نبوي رگههايي از انحراف در تفكراتشان به ويژه در زمان حضور در زندان ديده ميشد، به خصوص در مراودات با ماركسيستها كه آنها را نجس نميدانستند.» سوالي بود كه جانشين فرمانده سپاه در پاسخ به آن عنوان كرد: «البته بهزاد نبوي جزو كساني بود كه ماركسيستها را نجس ميدانست؛ حالا ممكن است شخص بهزاد يك رگههايي از گرايش به گروههاي ماركسيستي قبل از انقلاب داشته باشد ولي افرادي چون صادق نوروزي و پرويز قدياني كه در زندان بودند، اينگونه نبودند.» سردار نجات در مورد محمد سلامتي هم اينگونه عنوان كرد: «او يك شخصيت خاصي داشت و خود را مرجع علمي ميدانست و اصلا اعتقادي به ولايت فقيه و تقليد كردن نداشت. حتي كتابي به نام پنج اصل نوشته بود و به طور كلي نه حوزه و نه بحث اجتهاد را قبول نداشت.» او در وصف شخصيت محسن آرمين هم اينگونه گفت: «شخصي مانند آرمين هيچگاه تفكراتش از شريعتي و جريان روشنفكري ليبرال فاصله نگرفت. البته عقيده خود را خيلي اصلاح كرد. مثلا خيلي از مباني فكري و مطالعاتي شهيد مطهري را پذيرفته بود ولي اعتقاد من درباره اين گروه از اعضا اين است كه اينها نتوانستند از مباني روشنفكري ليبرالي فاصله بگيرند. همانطور كه ايراد مجاهدين خلق اين بود كه خود را مفسر قرآن ميدانستند و خودشان را فقيه ميدانستند ولي سواد تخصصي آن را نداشتند.»
آقاي آرمين و نبوي نظرشان را راجع به خط امام مشخص كنند
اما اوج اظهارات سردار نجات به ادامه بحثش در مورد محسن آرمين بازميگردد. جايي كه او در برابر مصاحبه چند هفته پيش آرمين موضعگيري كرد. آرمين در آن مصاحبه كه با جماران انجام شد، گفته بود: «گزارشهاي غلطي كه توسط برخي از اعضاي سازمان به ايشان داده ميشد، آيتالله راستيكاشاني را نسبت به دوستان ما نگران و همچنين بدبين كرده بود. بعد از مدتي اين اختلافها به جايي رسيد كه ديگر فعاليت درونسازماني براي دوستان ما ممكن نبود. نهايتا اعضاي سازمان بعد از مشورت با مرحوم سيداحمد خميني و اطلاع به حضرت امام، از سازمان جدا شدند و پس از آن سازمان ديگر فعاليت موثر سياسي گذشته را نداشت.» نجات در واكنش به آن سخنان آرمين گفت: «خط مشي و وضعيت ايشان همواره مشخص بود. خب الان كه دير نشده است. آقاي آرمين و بهزاد نبوي نظرشان را راجع به خطوطي كه امام گفتند، مشخص كنند. براي مثال نظرشان را راجع به 10 سرفصل صحبتهاي امام از جمله بحث ولايت فقيه، نشريات و آزادي مطبوعات، تبعيت از رهبري، مساله فلسطين، رابطه با امريكا و... بگويند. شما كه مدعي هستيد ما روي ذهن آقاي راستي رفتيم، بياييد نظرتان را با خط امام مقايسه كنيد. وقتي از خط امام صحبت ميكنند به خاطر فريب مخاطب است وگرنه اينها تبعيتي از خط امام نداشتند. خط امام در وصيتنامه سياسي حضرت امام مشخص است. بيايند در مورد تك تك سرفصلهاي اين وصيتنامه موضع خود را مشخص كنند تا معلوم شود چقدر با امام و خط امام، فاصله دارند.»
خوشحال ميشويم امثال آرمين صف خود را از انقلابيون جدا كنند
سردار نجات وقتي در برابر سوال تسنيم كه درباره بازجو بودن يا نبودن آرمين در زندان اوين پرسيده بود هم واكنش نشان داد: «اولا اينكه كسي كه در بند 209 بوده افتخار است چراكه با گروهكيها و تروريستها برخورد كرده است. اگر كسي امروز آن را انكار ميكند، ميخواهد بگويد من مخالف برخورد با منافقين بودم! البته ما خوشحال ميشويم كه امثال ايشان كه كمكي به انقلاب نكردند، صف خود را از انقلابيون جدا كنند ليكن بر خلاف ادعاي ايشان اتفاقا ايشان جزو بازجوهاي بند 209 بودند حالا اگر پشيمان شدهاند مربوط به خودشان است.»
خبرگزاري تسنيم در حالي به سراغ سردار نجات، يكي از اعضاي اوليه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي رفته است كه اگرچه اين اقدام، در راستاي واكاوي جريانات سياسي دهه 60 انجام گرفته اما، در واقع هدف از آن پاسخ به اظهارات چند روز گذشته دو تن از چهرههاي شاخص سازمان مجاهدين انقلاب است. روايت بهزاد نبوي از ديداري كه با آيتالله راستيكاشاني داشته است و در آن ديدار هر دو طرف از يكديگر طلب حلاليت كردهاند، مهمترين رويداد در چهلمين روز درگذشت نماينده امام در سازمان بود. نبوي در گفتوگو با «امتداد» از اين ديدار اينگونه روايت كرد: «ايشان مطالبي را در مورد حقير مطرح كردند، كه اگرچه تعريف بود اما مرا شرمنده و متعجب كرد. تعجب از آن جهت كه ايشان حتي درباره من با آن سوابق اختلافي، چنين ديدگاهها و مواضعي دارند. ايشان گفتند تمام مدتي كه شما زندان بوديد، من براي شما دعا ميكردم. درباره مسائل كشور هم درددل كرديم، در انتهاي سخنان و زمان خداحافظي به ايشان گفتم «ما اختلافات فكري با هم داشتيم، اگر بر اثر اين اختلافات فكري احيانا زماني برخوردهاي من غيراخلاقي بوده است، عذر خواسته و حلاليت ميطلبم. پسر ايشان هم در حضور خودشان گفتند اتفاقا حاجآقا چندبار از من خواسته كه اگر ايشان در مجلسي بوده و عليه شما سخني گفته شده و ايشان سكوت كردهاند، از شما حلاليت بطلبم.» اظهارات چند روز گذشته محسن آرمين كه مخاطب اصلي گفتوگوي ديروز سردار نجات بود هم يكي از ريشههاي بيان اتهامات جديد عليه او است. «بازجو بودن» اين عضو از سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به همراه صادق نوروزي، قدياني و عربسرخي از ديگر اعضاي اين سازمان، موضوعي بود كه چندي پيش از سوي اكبر براتي، عضو گروه توحيدي صف در دهه ٥٠ و عضو سازمان مجاهدين انقلاب در سالهاي منتهي به انقلاب مطرح شد و آرمين در واكنش به آن عنوان كرد: «اولا آقايان صادق نوروزي، قدياني و عرب سرخي هيچگاه بازجو نبودند. آقايان نوروزي و قدياني هيچگاه عضو سپاه يا وزارت اطلاعات يا دادستاني انقلاب نبودند كه كسي را بازجويي كرده باشند. آقاي عرب البته عضو سپاه بود اما مسوول گزينش در واحد اطلاعات سپاه بود و شغل ايشان هيچ ربطي به متهمان و بازجويي از ايشان نداشت. اين حقيقتي نيست كه آقاي براتي از آن بياطلاع باشد و متاسفانه چارهاي نداريم جز اينكه بگوييم آقاي براتي آگاهانه و صريحا دروغ ميگويد. ثانيا انحلال سازمان توسط آقاي راستي هيچ ربطي به موضوع كذبي كه ايشان مطرح كردهاند، ندارد. دوستان ما به علت اختلافات فكري اساسي با گروهي ديگر از اعضاي سازمان كه مورد حمايت آقاي راستي كاشاني بودند در سال ۶۱ دستهجمعي از سازمان استعفا كردند. چند سال بعد يعني در سال ۶۴، امام به آقاي راستي پيام ميدهند كه نميخواهند در سازمان نماينده داشته باشند و ايشان از نمايندگي امام در سازمان استعفا دهند. آقاي راستي نيز به علت اينكه نگران سرنوشت سازمان پس از خود بودند طي نامهاي به امام، انحلال سازمان را اعلام كردند. چنان كه ملاحظه ميكنيد از سه سال پيش از سال ۶۴، من و دوستانم عضو سازمان نبوديم كه انحلال آن بخواهد ربطي به ما داشته باشد.»