اتحاديه عرب، آخرين اميد عربستان
قاسم محبعلي*
در شرايط كنوني نزديكترين و دم دستترين ابزار عربستانسعودي براي اعمال فشار عليه ايران، اتحاديه عرب است. بعد از بحراني كه عربستان و متحدانش در رابطه با قطر پيش آوردند، شوراي همكاري خليج فارس عملا ديگر امكان تشكيل جلسه ندارد. دو سازمان بينالمللي و چند جانبه ديگري كه عربستان امكان استفاده از آنها را براي توجيه سياستهاي اخير خودش دارد، اتحاديه عرب و سازمان همكاريهاي اسلامي هستند. سازمان همكاريهاي اسلامي هم از آن جهت كه ايران يكي از اعضاي برجسته آن است و بسياري از كشورهاي ديگر عضو تمايل به اين ندارند كه وارد اجماع با عربستان سعودي شوند، تا حد زيادي به عنوان گزينه اصلي براي عربستان مطرح نيست. در نتيجه آخرين اميد عربستان سعودي براي ايجاد نوعي اجماع و پشتيباني بينالمللي از رفتارش اتحاديه عرب است. بر اين اساس عربستان سعودي مايل است كه با استفاده از بيانيه اتحاديه عرب، به نوعي سياستهاي خودش را در قالب يك اجماع منطقهاي در روابطش با غرب و ديگر سازمانهاي بينالمللي توجيه كند. به همين دليل است كه عربستان تقاضاي برگزاري نشست اضطراري وزراي خارجه اتحاديه عرب در هفته آينده را مطرح كرده است.
در حال حاضر هم لبنان و هم عربستان سعودي عضو اتحاديه عرب هستند و پيشبيني ميشود كه به راحتي اجماعي در مورد آنچه از سوي دولت عربستان «دخالت ايران در كشورهاي عربي» ناميده ميشود، شكل بگيرد. بعيد است در برابر اين ادعاي عربستان كسي در اتحاديه عرب، از ايران حمايت كند. متاسفانه مناسبات ما با كشورهاي عربي، عموما به اندازه كافي گرم نيست و به همين دليل استفاده از اتحاديه عرب فرصت خوبي براي عربستان سعودي ايجاد ميكند تا نوعي حمايت و پوشش بينالمللي براي اقداماتش فراهم كند، به خصوص كه اقدامات اخير اين پادشاهي با واكنش مثبت جهاني مواجه نشده است. امريكا، اروپا و حتي اسراييليها، خيلي حاضر به حمايت از اقدامات و دخالتهاي پادشاهي سعودي در مساله لبنان نشدند، طبيعتا آنها به دنبال اين خواهند بود تا حمايت بيشتري براي اقدامات خودشان جمع كنند.
از يك سو به گمان من محكوميت ايران و محكوميت حزبالله لبنان از جمله مصوبههايي خواهد بود كه سعوديها بدون مشكل ميتوانند آن را در جلسه اتحاديه عرب، به صورت اجماعي تصويب كنند. در مجموع پيش از اين اتحاديه عرب با خواست عربستان سعودي، حزبالله را يك گروه تروريستي معرفي كرده است و مواضع اين اتحاديه در حمايت از عربستان سعودي در برابر ايران نيز كاملا سابقهدار است. البته كشورهايي مانند الجزاير و عراق در مورد ايران موضع بيطرفانهاي دارند، اما حاضر به پرداخت هزينه براي رويارويي با عربستان در دفاع از ايران نيستند. اما در خصوص لبنان، مخالفتهايي با عربستان سعودي وجود دارد، از جمله مصريها مايل نيستند كه از بازي عربستان سعودي در بيروت پيروي كنند. ممكن است چنين درخواستي از سوي عربستان سعودي مطرح شود كه مشروعيت دولت كنوني لبنان و وزير خارجه اين كشور را به عنوان نماينده لبنان در جلسه نپذيرند و استعفاي سعد الحريري را به معناي عدم مشروعيت دولت كنوني لبنان تلقي كنند. ممكن است استدلال عربستان اين باشد كه مادامي كه يك نخستوزير موقت جديد يا يك نخستوزير دايم در لبنان تعيين نشدهباشد نبايد نماينده اين كشور را در جلسات اتحاديه عرب پذيرفت. در حال حاضر ابهامي وجود دارد كه اتحاديه عرب حاضر به پذيرش استدلال عربستان باشد يا اينكه جبران باسيل، وزير خارجه كابينه حريري را به عنوان نماينده مشروع دولت لبنان در جلسه بپذيرد. بايد در اين مورد منتظر ماند تا ببينيم واكنش كشورهاي ديگر عربي و لبنان در مورد اين قضيه چه خواهد بود.
براي هر مصوبهاي در مورد لبنان يا هر مساله ديگري، اتحاديه عرب نياز به اجماع دارد و هيچ قطعنامه و بيانيهاي بدون اجماع در اين سازمان قابل تصويب نيست. در مورد لبنان قطعا كار عربستان سعودي سخت خواهد بود. از سوي ديگر در مورد ايران نيز ميدانيم كه مصر، به عنوان ميزبان اتحاديه عرب، با ايران رابطه سياسي و ديپلماتيك ندارد، در نتيجه دولت مصر دنبال اين خواهد بود كه ببيند از تحولات كنوني چگونه براي منافع خودش در ارتباط با عربستان و ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس بهرهبرداري ميكند. مصريها ميل ندارند كه نعل به نعل از سياستهاي عربستان پيروي كنند، به هر حال از ديرباز رقابتي بين مصر و عربستان در خصوص رهبري جهان عرب وجود داشت. موقعيت مصر اما در شرايط كنوني تا حد زيادي نسبت به گذشته تضعيف شده است به خصوص بعد از بهار عربي و كودتاي سيسي، مشكلات اقتصادي و سياسي داخلي مصر را تا حد زيادي مشغول به خود كرده است. در شرايط كنوني مصريها زياد علاقهمند نيستند كه در برابر عربستان جبههبندي كنند. با اين حال قاهره براي اينكه تمام تخممرغهاي خود را در سبد عربستان سعودي قرار ندهد، سعي ميكند تا جايي كه ميتواند يك فضاي بازي براي خود تعريف بكند و از آن بهره ببرد.
بخش عمدهاي از موضعگيري كشورهاي عربي در برابر عربستان سعودي، به سياست خارجي و رفتار ديپلماتيك ما بر ميگردد. متاسفانه ما نه بعد و نه قبل از وقايع بهار عربي نتوانستيم از شكافهاي موجود در رابطه مصر و عربستان بهرهبرداري كنيم و روابط خودمان را با اين كشور تعديل بكنيم.
ديپلماسي غيرفعال و ناكارآمد ما در جهان عرب، تا حد زيادي يكي از عوامل شرايط كنوني است. اما نبايد منافع اقتصادي و مالي مصر در عربستان سعودي و كشورهاي حاشيه خليج فارس را فراموش كرد كه مهمترين منابع ارز خارجي اين كشور به حساب ميآيند. اصليترين گرايش سياست خارجي مصر اين است كه بتواند با سياستهاي خودش امتيازها و منابع بيشتري از عربستان سعودي و كشورهاي حاشيه خليج فارس بگيرد و شايد منفعت و دستاوردي در حمايت از ايران نبيند.
از سوي ديگر يكي ديگر از بازيگراني كه در رابطه با مسائل جاري لبنان فعال است، دولت فرانسه است. فرانسه جز در لبنان كه موقعيت بسيار ويژهاي دارد و تا اندازهاي در تونس، بر خلاف گذشته آنچنان نفوذي روي ديگر كشورهاي عربي ندارد. هر آنچه امروز وجود دارد، بر خلاف دوران استعماري، به روابط اقتصادي و گاهي روابط نظامي با كشورهاي حاشيه خليج فارس خلاصه ميشود. موقعيت فرانسه در شمال آفريقا مانند گذشته نيست و مانند بريتانيا كه جايگاه خود را در خليج فارس طي دهههاي اخير به امريكاييها واگذار كرده است، در مغرب عربي و شمال آفريقا، فرانسه موقعيت ضعيفتري نسبت به ايالات متحده امريكا دارد. بعيد است كه فرانسويها علاقهمند باشند نفوذ خود را در منطقه عليه عربستان سعودي به كار گيرند به خصوص كه منافع اقتصادي و سياسي زيادي در رابطه خود با اين كشور و امارات متحده عربي به عنوان نزديكترين متحد اين كشور دارند. با اين حال، لبنان يك مورد ويژه است، كه هم جمعيت مسيحي لبنان و هم دولت سعد حريري با فرانسويها رابطه ويژهاي دارند به خصوص كه شخص حريري نيز يكي از محلهاي اقامتش در پاريس است، اما در اتحاديه عرب، بعيد است كه فرانسويها نفوذ چندان و جاي بازي زيادي
داشتهباشند.
*مديركل پيشين خاورميانه وزارت امور خارجه