روسيه؛ هم با ايران هم با عربستان سعودي
گروه ديپلماسي | معادلات منطقه خاورميانه به گونهاي پيش ميرود كه ايستادن در سمت صحيح تاريخ براي هيچ كشوري آسان نيست. عربستان سعودي با سرعت غيرقابل پيشبيني تلاش ميكند كشورها را يا وادار به ايستادن در كنار خود كند يا از آنها به دليل قرار گرفتن در كنار ايران انتقام بگيرد. در چنين شرايطي نقشي كه روسيه بازي ميكند مورد توجه بسياري از تحليلگران كشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي قرار گرفته است.
مارك كاتز از تحليلگران مسائل منطقه در نوشتاري براي ميدل ايست آنلاين نوشت: روسيه تا چه زماني ميتواند هم با ايران دست در دست باشد و هم با عربستان رابطه خوبي داشته باشد؟ اين تحليلگر در اين يادداشت نوشته است: هدف ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه اين نيست كه اختلاف ميان ايران و سعودي را حل و فصل كند بلكه مسكو به دنبال كنترل و مديريت اين اختلاف است تا بتواند در سايه اين مديريت، همكاري با هر دو كشور را ادامه داده يا حتي در برخي از موارد بر حجم اين همكاريها بيفزايد.
برخلاف دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده كه به شكل كاملا علني در جدال ميان عربستان سعودي و ايران، كنار رياض ايستاد، ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه تلاش كرد فاصله خود را با اين بحران حفظ كند و نه در كنار تهران و نه در كنار رياض قرار نگرفت. شاهد اين ادعا نيز رفتار مشابهي است كه مسكو در قبال تهران و رياض اتخاذ كرده است.
پس از آنكه ملك سلمان، پادشاه عربستان سعودي به مسكو سفر كرد، ولاديمير پوتين بلافاصله راهي تهران شد و در پايتخت ايران با رهبر و رييسجمهور ايران در مدت زمان كمتر از يك روز اقامت خود ديدار كرد. هرچند تهران و رياض رابطه بسيار خصمانهاي با هم دارند اما روسيه هم با ايران و هم با عربستان سعودي رابطه حسنه خود را حفظ كرده است. اكنون سوال اينجا است كه هدف ولاديمير پوتين از اين مانورهاي مشترك و هماهنگ با تهران و رياض چيست؟ اصليترين و شايد هم جديترين پاسخ اين است كه روسيه هم به همكاري مشترك با اين دو كشور نياز دارد و هم آن را يك ارزش ميداند. در سوريه، روسيه و ايران براي حمايت از بشار اسد (دولت مركزي) وابستگي كاملي به هم دارند. مسكو به ايران و نيروهاي نظامي مورد حمايت ايران كه روي زمين فعال هستند نياز دارد و اين در حالي است كه مسكو ترجيح ميدهد نيروهاي زميني خود را گرفتار سوريه نكند و حمايتهاي هوايي از نيروهاي بشار اسد را ادامه دهد. همزمان همكاري عربستان سعودي و روسيه براي كنترل توليد نفت و مديريت بهاي جهاني آن براي روسيه يك ضرورت است چرا كه پوتين براي ثابت نگاه داشتن اوضاع اقتصادي كشورش به اين ملاحظه كاريها در بازار طلاي سياه نياز دارد.
پوتين براي محقق كردن آرزوهاي خود در حوزه مدرنسازي تجهيزات و تسليحات نظامي روسيه و همچنين براي حفظ ثبات داخلي تا حد بسيار زيادي به نفت وابسته است. روسيه به دليل سياستهايي كه در قبال مساله اوكراين داشته است تحت تحريمهاي اقتصادي غرب قرار دارد و به همين دليل اميدوار است كه بتواند بخشي از اين فشارها را با افزايش صادرات به عربستان سعودي و همچنين جذب سرمايهگذاريهاي اين كشور از سر بگذراند. به زبان خلاصه ميتوان گفت كه پوتين به دنبال حفظ رابطه خوب به شكل همزمان با تهران و رياض است چرا كه به هر دوي اين كشورها در اين مقطع زماني و شرايط كنوني نياز دارد. شايد حتي بتوان گفت كه خصومت مشترك ميان رياض و تهران فرصتهاي ويژهاي را براي مسكو ايجاد كرده است. درحالي كه نه عربستان سعودي و نه ايران دل خوشي از همكاري همزمان روسيه با اين دو كشور ندارند اما روسيه ميداند كه هيچ كدام از اين دو كشور نميتوانند از عهده تبعات عدم دوستي با مسكو برآيند.
عربستان سعودي و ايران حتي در افزايش همكاري با روسيه نيز با يكديگر رقابت دارند هركدام تلاش ميكنند رابطه بهتر خود با مسكو را به رخ ديگري بكشند. از سوي ديگر، برخورداري از رابطه خوب همزمان با عربستان سعودي و ايران، دست روسيه در مواجهه با ايالات متحده را نيز بالاتر برده است. پوتين به خوبي ميداند كه توانايي واشنگتن در گفتوگوي همزمان با اعراب و اسراييل پس از آنكه اتحاد جماهير شوروي سابق رابطه خود با اسراييل در سال 1967 را قطع كرد واشنگتن را به مهره اصلي و قاضي در مذاكرات صلح اعراب و اسراييل بدل كرد و اين در حالي بود كه مسكو از آن روند بطور كامل كنار گذاشته شد. با چنين تجربهاي، توانايي مسكو در گفتوگوي همزمان با تهران و رياض در حالي كه دونالد ترامپ رويكرد خصمانهاي را در قبال ايران اتخاذ كرده است به پوتين اين فرصت را ميدهد تا در صورت تمايل ايران و عربستان سعودي به عنوان واسطهاي براي كاستن از تنشهاي اين دو كشور اقدام كند و اينبار اين واشنگتن باشد كه پشت درهاي بسته باقي ميماند.
البته كه برخورداري از توانايي گفتوگو با دو طرف ماجرا تضميني بر اين نيست كه الزاما طرف سوم بتواند از تنش ميان دو طرف بكاهد. با اين وجود باز هم ترامپ ميتواند خود را در جامه رهبري نشان بدهد كه از توانايي حل مناقشهها برخوردار است و اين درحالي است كه دونالد ترامپ از چنين توانايياي برخوردار نيست. از سوي ديگر پوتين تلاش ميكند با ابراز تمايل براي تنشزدايي از رابطههاي تهران – رياض، عربستان- قطر، اسراييل و فلسطين كشورش را به عنوان بازيگري كه توانايي حل و فصل اختلافها را دارد، نشان دهد و البته به غرب نيز ثابت كند كه كشورهاي خاورميانه با تحريمهاي غرب عليه ايران همراه نميشوند. البته پوتين به خوبي ميداند كه تنش ميان ايران و عربستان سعودي به طور كامل حل و فصل نخواهد شد مگر آنكه ايران و ايالات متحده در سر مسائل منطقهاي وارد فاز گفتوگو با يكديگر شوند و اين مساله نيز تا زماني كه ترامپ، رييسجمهور امريكا باشد رخ نخواهد داد.
در اين ميان خطر جدي كه براي اين سياست پوتين وجود دارد رويارويي مستقيم تهران و رياض در منطقه است. در چنين شرايطي واشنگتن بدون شك در كنار رياض ميايستد و اين مساله پوتين را بر سر دوراهي قرار ميدهد كه آيا بايد در كنار تهران قرار بگيرد يا موضع بيطرف خود را كماكان ادامه دهد. مديريت چنين شرايطي به توانايي ديپلماتيك بالا نياز دارد كه معلوم نيست رييسجمهور روسيه از آن برخوردار باشد.