ياران احمدينژاد منتظر رد يا قبول خواستههايشان نماندند
پايان بستنشيني
بست نشيني تمام شد. موقتا و قبل از رد يا قبول خواستههايشان. گويي هدفشان چيز ديگري بود و به آن رسيدهاند. بقايي و دوستان در سومين اطلاعيه خود اعلام كردند كه موقتا و تا زمان فراهم شدن شرايط مقتضي به بستنشيني خود پايان دادهاند. تاكيد بر ضرورت حفظ حرمت حرم حضرت عبدالعظيم بدون شك بهترين پايان براي اقدامي است كه اغلب فعالان سياسي كشور آن را تلاش براي «مظلومنمايي» توصيف كردند.
حميد بقايي چهارشنبه قبل به جاي آنكه در سومين جلسه دادگاه خود شركت كند، به اتفاق علياكبر جوانفكر و حبيبالله جزءخراساني راهي شهر ري شد. آنها بعد از گرفتن يك عكس يادگاري با محمود احمدينژاد به حرم حضرت عبدالعظيم رفتند تا در اعتراض به روند رسيدگي قضايي پرونده خود بست نشينند. احمدينژاد نيز چند بار به آنها سر زد.
كانال تلگرامي «بستنشينان عدالت» و انتشار برنامههاي روزانه آنها نيز ابزاري بود براي جمع كردن اندك هواداران. تعدادي از موافقان آنها در اين چند روز به حرم عبدالعظيم رفته و پاي سخنرانيها نشستند. همين جمع شدنها موجب شد كه كار به درگيري بكشد. همان درگيري كه انتشار فيلم آن موجب از دسترس خارج شدن سايت دولت بهار و خبرگزاري آريا شد.
انتقادها در فضاي مجازي
تعريفشان از بستنشيني با آنچه مشروطه خواهان و علما پيشتر انجام داده بودند، تفاوت داشت. آنقدر كه روزانه چند ساعت را در حرم سپري كرده و با اعلام برنامه، هواداران خود را جمع كنند. ياران احمدينژاد سعي كردند با استفاده از عنوان بستنشيني خود را با سنت اعتراض در تاريخ ايران پيوند زده و اعتباري بخرند اما واكنشها در فضاي مجازي و اظهارات فعالان سياسي نشان داد كه موفق نبودهاند. خاصه اينكه همزمان شدن اقدام احمدينژاديها با زلزله كرمانشاه با انتقادات بسياري همراه شد و موجب شد كه حتي برخي از حاميان اين گروه نيز اقدام آنها را اقدامي به موقع و مناسب ندانند.
عملكرد آنها از يك زاويه ديگر نيز مورد توجه و انتقاد قرار گرفت. در همين راستا حسامالدين آشنا در كانال تلگرامي خود نوشت: «او در ميانه راهي است كه ديگران در آن راه، نخستين قدمها را برنداشته، متوقف شدند. او پيش از اين با توسل به مفهوم عدالت اقتصادي به دنبال كسب محبوبيت بود و حالا با فرار به جلو، عدالت قضايي را هدف گرفته است. او ميداند مردم رضايت چنداني از عملكرد دستگاه قضا ندارند اما نميداند ديگر كسي وي را به عنوان پيشگام در مبارزه با فساد باور ندارد. براي قضاوت مردم و نظام درباره او 8 سال كافي بود.»
خودبزرگبيني در روش و خواستهها
خودبزرگبيني احمدينژاديها به انتخاب روش و استفاده از سنت بستنشيني محدود نبود، آنها در اعلام خواستههاي خود نيز حد و اندازه خود را فراموش كرده بودند. از همين رو در بيانيه شماره دو خود از مقام معظم رهبري خواستند كه رسيدگي به پرونده آنها را به آيتالله سيدمحمود شاهرودي بسپارد. رسيدگي به پرونده توسط رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام و رييس شوراي حل اختلاف قوا درخواست كمي نيست و نشان ميدهد هنوز باورشان نشده كه قوه مجريه را در اختيار ندارند. شايد هم از رسيدگي قبلي آيتالله هاشمي شاهرودي به اختلافات آنها با ديگران خاطره خوبي دارند. دفعه قبلي كه هاشمي شاهرودي مامور رسيدگي به اختلاف احمدينژاد و رفقايش با ديگران شده بود 6 سال قبل بود. همان وقت كه احمدينژاد در جريان تلاش براي ادغام چند وزارتخانه با قوه مقننه اختلاف پيدا كرده بود.
اختلافي كه آن قدر بالا گرفت تا مقام معظم رهبري در نامهاي خطاب به آيتالله سيدمحمود شاهرودي او را رييس هيات عالي حل اختلاف قوا و مامور رسيدگي به ماجرا كرد. احمدينژاد و يارانش هنوز هم تصور ميكنند كه در همان موقعيت هستند و ميخواهند كه اختلافشان با قوه قضاييه از همان مجرا پيگيري شود. از طرفي خودشان ميدانند كه آن سبو شكسته و آن پيمانه ريخته است لذا منتظر نميمانند كه كسي موقعيت فعلي آنها را به آنها يادآوري كند و خودشان بهانهاي يافته تا ماجراي بستنشيني را پايان دهند. به همين خاطر است كه محمود احمدينژاد در بيانيهاي از مسدود بودن راههاي قانوني و اداري براي رسيدگي به تظلم مظلومين ميگويد و هتك حرمت حرم را بهانه پايان دادن به بست نشيني ميكند. اينكه در بيانيه خود از قيد موقتا استفاده كنند يا خير، چندان فرقي ندارد. آنها اگرچه منتظر رسيدگي به خواستههاي خود نشدند اما توانستند يك بار ديگر جنجال آفريده و خود را مطرح كنند.