رهبر انقلاب در ديدار جمعي از بسيجيان سراسر كشور:
ايران عزيز در آيندهاي نه چندان دور
به همه اهداف انقلاب خواهد رسيد
رهبر انقلاب با اشاره به اهداف انقلاب در زمينههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، علمي، سياسي و فرهنگي تاكيد كردند: به لطف پروردگار ايران عزيز در آيندهاي نه چندان دور به همه اين اهداف خواهد رسيد و نسل جوان معضلات اقتصادي را حل، پيشرفتهاي علمي را مضاعف و مفاهيم و محتواي فرهنگي و قرآني را در جامعه محقق خواهد كرد.
به گزارش ايسنا، حضرت آيتالله خامنهاي، رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح ديروز (چهارشنبه) در ديدار هزاران نفر از بسيجيان سراسر كشور، بسيج را پديدهاي كم نظير، گره گشا و از افتخارات امام راحل(ره) خواندند و با تاكيد بر گسترش روحيه بسيجي به معناي «انگيزه و شوق و تلاش براي تحقق اهداف انقلاب و سربلندي و پيشرفت ايران»، افزودند: دشمن خصومت خود را از هر طرف تشديد كرده تا مقاومت برخاسته از تفكر انقلابي و اسلامي را در منطقه نابود كند اما جوانان و مردان مومن و پراستقامت، با دفع غده سرطاني تكفيري داعش، دشمنان را به زانو درآوردند و مفهوم ما ميتوانيم را بار ديگر براي همه اثبات كردند.
رهبر انقلاب اسلامي بسيج را به معناي گردآوري و استفاده از ظرفيت آحاد مردم و نيروي انساني فعال، مجاهد و مبتكر خواندند و با تاكيد بر اينكه اگر انقلاب اسلامي، بسيج را نداشت، با نقيصه و خلأ بزرگي مواجه بود، افزودند: سازمان مقاومت بسيج به عنوان يك مجموعه كارآمد، نمادي از بسيج عمومي مردمي است كه وظايف حساس و مهمي برعهده دارد.
حضرت آيتالله خامنهاي با اشاره به «سخن نو» انقلاب اسلامي براي بشريت گفتند: سخن نو انقلاب اسلامي اين بود كه جوامع انساني ميتوانند به پيشرفتهاي مادي و علمي دست يابند و همزمان رضايت پروردگار را كسب و ارزشهاي الهي را حفظ كنند.
رهبر انقلاب اسلامي خاطرنشان كردند: تحقق چنين جامعهاي و دستيابي به پيشرفتهاي مادي و اهداف والاي معنوي، نيازمند بايدها و نبايدهايي است كه «بيعدالتي، استبداد، فاصله طبقاتي و فساد عملي و فكري و غرق شدن در شهوات» از نبايدها و «اخلاص، احساس وظيفه، تلاش و مجاهدت، كار و جلب رضايت خدا» از بايدها است.
حضرت آيتالله خامنهاي افزودند: آن ساختار و قالبي كه توانست مجموعه بايدها و نبايدها را در خود جمع كند، نظام جمهوري اسلامي بود.
ايشان گفتند: جمهوري اسلامي، با كمك و هدايت پروردگار و با بيداري و هوشياري امام راحل و مجاهدت ملت توانست اسلام مورد آرزوي مسلمانان را در قالب يك نظام سياسي محقق كندو پايه اوليه را بنا نهد.
رهبر انقلاب اسلامي خاطرنشان كردند: البته اين نظام سياسي تا رسيدن به اهداف والاي خود فاصله زيادي دارد ولي دستيابي به اين اهداف با در صحنه بودن و تكيه بر نيروي انساني مصمم و بااراده امكانپذير است.
ايشان تاكيد كردند: اگر آحاد نيروي انساني، حركت، هدف و شيوه بسيج را مبناي تلاش و فعاليت خود در ميدانهاي مختلف قرار دهند، در واقع همه آحاد كشور بسيجي هستند.
رهبر انقلاب اسلامي افزودند: وظيفه اصلي نيروي مقاومت بسيج اين است كه با هماهنگسازي ظرفيتها، ارادهها و ابتكارهاي مردم بهويژه جوانان، براي رسيدن به اهداف والاي جمهوري اسلامي، هم افزايي ايجاد كند تا شاهد يك حركت سازندگي و توليد و پيشرفت از جانب ميليونها نفر از آحاد مردم، در بخشهاي مختلف باشيم.
رهبر انقلاب در بخش ديگري از سخنانشان با اشاره به ادامه بيوقفه توطئههاي دشمنان، از كساني كه از بازگو شدن و تكرار عنوان دشمن ناراحت ميشوند، انتقاد كردند و افزودند: اين افراد غافل متوجه نيستند كه اگر دشمن مجال بيابد در وارد كردن ضربه هيچ تاملي نخواهد كرد، بنابراين بر اساس يك اصل عقلاني و جاودانه نبايد عملي، سخني يا حالتي از خود نشان داد كه دشمن را به توهم ضعف در صفوف ايرانيان بيندازد و او را به ضربه زدن و اعمال خصومت تشويق كند.
حضرت آيتالله خامنهاي با استناد به آيات قرآن كريم، ايستادگي در راه خدا را، هم موجب ثواب اخروي و هم باعث اجر دنيوي يعني عزت و اقتدار و پيشرفت دانستند و افزودند: جمهوري اسلامي ۳۸ سال است با خصومتهاي استكبار و صهيونيزم و ارتجاع درگير بوده اما امروز صدها يا شايد هزاران برابر، از اول انقلاب پيشرفتهتر و مقتدرتر است و اين، معناي پاداش دنيوي ايستادگي و استقامت است.
رهبر انقلاب اسلامي، تحليل درست از واقعيات كشور را ضروري خواندند و خاطرنشان كردند: نبايد با نگاه به برخي بياعتقادي و بياعتناييها، انقلاب و نظام اسلامي را ضعيفشده تصور كرد چرا كه از اول انقلاب اين مسائل وجود داشته است ضمن اينكه حركت زيبا، شيوا و مبارك جوانان مومن، واقعيتي است كه از هميشه، درخشانتر است.
ايشان، اثرگذاري نسل جوان و مومن كشور در منطقه را با وجود نديدن و درك نكردن دوران انقلاب و امام و دفاع مقدس، از معجزات انقلاب اسلامي خواندند و خاطرنشان كردند: شما جوانان توانستهايد امريكاي مستكبر را به زانو درآوريد و شكست دهيد.
رهبر انقلاب اسلامي عامل حقيقي نابودي و دفع غده سرطاني داعش را روحيه و احساس بسيجي خواندند و افزودند: دشمنان سعي كردند به وسيله اين گروه تكفيري غيرانساني، حادثهاي را عليه جريان مقاومت به وجود آورند اما جوانان مومن، با شوق و انگيزه وارد ميدان مجاهدت شدند و دشمن را به زانو درآوردند.
رهبر انقلاب اسلامي با انتقاد از كساني كه با خواندن آيه يأس، ملاحظه و رودربايستي در مقابل قدرتها تبليغ ميكنند، افزودند: چند توطئه پي در پي امريكا، صهيونيزم و ارتجاع در منطقه با اقتدار جمهوري اسلامي خنثي شد كه يكي از آنها نابودي داعش بود، آيا اين اثبات «ما ميتوانيم» نيست؟
حضرت آيتالله خامنهاي، نابودي اين گروه تكفيري غيرانساني را با همت جوانان و مردان مومن و تلاش كساني كه مقاومت را قبول دارند كاري بسيار بزرگ برشمردند و افزودند: در برخي از كشورهاي همسايه نيز باور به توانايي در نابود كردن داعش وجود نداشت اما وقتي به ميدان وارد شدند پيروزي را به چشم ديدند و پيام انقلاب اسلامي يعني ما ميتوانيم را باور كردند ضمن اينكه انقلاب نيز نشان داد پيامهاي بديع و راهگشاي خود را اينگونه و در عرصه عمل به افكار ملتها ميرساند.
حضرت آيتالله خامنهاي، روحيه بسيجي يعني انگيزه و شوق و تلاش را نياز همه عرصههاي علمي، اقتصادي، صنعتي و فرهنگي دانستند و افزودند: ميليونها نفر در سراسر كشور عضو سازمان بسيج نيستند اما بالقوه بسيجياند كه بايد از اين ظرفيت فوقالعاده براي انجام دادن كارهاي فراوان در عرصههاي مختلف استفاده كرد.
ايشان حفظ بسيج را در گروي حفظ خصوصيات معتبر بسيج از جمله «بصيرت» و «دشمنشناسي» دانستند و افزودند: جوانان بايد با درك ترفندهاي مختلف دشمن در زمينههاي فردي، خانوادگي و اجتماعي، اين شيوهها را خنثي كنند.
رهبر انقلاب اسلامي، نااميد كردن جوانان و القاي «ما نميتوانيم» را از شيوههاي مهم بيگانگان خواندند و افزودند: متاسفانه عدهاي در داخل، بلندگوي دشمن شدهاند و نمونههاي فراوان اثبات عيني تواناييهاي ملت و نظام را ناديده ميگيرند.
حضرت آيتالله خامنهاي، «سرنگون كردن نظام مستبد و وابسته پادشاهي»، «ايجاد عوامل و عناصر پيشرفت و اقتدار نظام اسلامي» و «توانايي نفوذ در افكار و انديشههاي ملتها» را از جمله نمونههاي فراوان توانايي ملت ايران برشمردند و افزودند: از اين پس نيز به توفيق الهي، انقلاب اسلامي با تكيه بر نسل جوان و مومن، حركت در مسير تحقق همه اهداف خود را ادامه خواهد داد.
ايشان، تجربههاي مكرر و عيني ملت ايران را در عرصه «ما ميتوانيم» خاطرنشان كردند و افزودند: «ما ميتوانيم» مفهومي صرفا اعتقادي نيست بلكه ملت ايران بارها به چشم خود و با همه وجود، آن را مشاهده و درك كرده است.
رهبر انقلاب اسلامي، مجاهدت و ثبات قدم را از واجبترين و مهمترين لوازم و عوامل پيشرفت خواندند و افزودند: بايد درون خودتان، محيط پيرامون و عناصر مرتبط را ثابت قدم نگه داريد تا وعده پيروزي خدا محقق شود.
حضرت آيتالله خامنهاي با اشاره به اهداف انقلاب در زمينههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، علمي، سياسي و فرهنگي تاكيد كردند: به لطف پروردگار ايران عزيز در آيندهاي نه چندان دور به همه اين اهداف خواهد رسيد و نسل جوان معضلات اقتصادي را حل، پيشرفتهاي علمي را مضاعف و مفاهيم و محتواي فرهنگي و قرآني را در جامعه محقق خواهد كرد.
رهبر انقلاب اسلامي بار ديگر هوشياري در مقابل دشمنان را توصيه كردند و افزودند: نيروهاي مبتكر و مومن، براي ترفندها و شيوههاي جديد دشمنان آماده باشند و با پيشگيري و پاسخ مناسب، به وظايف خود عمل كنند.
ايشان در پايان سخنانشان گفتند: از خداوند متعال مسالت ميكنيم ارواح طيبه شهداي عزيز را كه در عراق و سوريه مومنانه وارد ميدان شدند، با اوليا خود محشور فرمايد.
پيش از سخنان رهبر انقلاب اسلامي، سردار سرلشكر محمدعلي جعفري، فرمانده كل سپاه با اشاره به زوال تروريستهاي تكفيري و به حاشيه راندهشدن امريكا در تحولات منطقه و واماندگي رژيمهاي وابسته و مرتجع، گفت: امروز دوست و دشمن خوب ميدانند كه ديگر رژيم صهيونيستي در حد و اندازه يك تهديد معتبر نيست و هر جنگ جديد، به محو اين رژيم از جغرافياي سياسي منجر خواهد شد.
فرمانده سپاه اولويت كنوني بسيج را كمك به مردم براي غلبه بر مشكلات زندگي خواند و افزود: حضور موثر در عمليات امداد و نجات براي دستگيري از مردم بحرانزده و ارتقاي امنيت محلات از مهمترين اولويتهاي بسيج است.
همچنين سردار غلامحسين غيبپرور رييس سازمان بسيج مستضعفين با بيان گزارشي از برنامهها و رويكردهاي اين سازمان، گفت: رويش نسل جديد مومن و انقلابي همچون حججيها نويدبخش آن است كه به بركت انقلاب اسلامي، بسيج به الگويي براي ملتهاي مسلمان و مستضعفان جهان تبديل شود.
در ابتداي اين ديدار نيز چند تن از فعالان و نمايندگان اقشار بسيج به بيان فعاليتها و ديدگاههاي خود پرداختند.
آقايان «حسن اسماعيلي- دكتراي پزشكي»، «ابوالقاسم طالبي- كارگردان سينما»، «جليل عربخردمند- جراح مغز و اعصاب»، «مسعود حسنزاده- قهرمان جودو»، «علي غفاري- دكتراي شيمي»، «سعيد صوفيزاده- دكتراي زراعت» و خانم «مرضيه عزتيوظيفهخواه- فعال امور زنان و خانواده» بر محورهاي زير تاكيد كردند:
- پيشنهاد ايجاد شوراي عالي سازندگي و الزام دستگاهها به استفاده از ظرفيت بسيج سازندگي
- لزوم توجه ويژه به مناطق محروم مرزي و حمايت از فعاليت گروههاي جهادي
- لزوم تقويت فرهنگ بسيجي در عرصه هنر و توجه ويژه هنرمندان بسيجي به مشكلات مردم
- افزايش ظرفيت خدمات پزشكي به مناطق محروم
- تقويت گروههاي جهادي در شهركهاي صنعتي براي فعالسازي واحدهاي غيرفعال
- برنامهريزي براي افزايش عملكرد در محصولات راهبردي كشاورزي با حضور جهادي مهندسان بسيجي و آموزش كشاورزان
رهبر انقلاب در ديدار دستاندركاران همايش علامه جعفري:
جايگاه ممتاز علمي علامه جعفري هيچگاه
مانع ارتباط ايشان با جوانان نشد
همچنين روز گذشته بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار دستاندركاران همايش بررسي انديشههاي فلسفي علامه محمدتقي جعفري كه در تاريخ ۲۲ آبان ۹۶ برگزار شده بود، منتشر شد.
حضرت آيتالله خامنهاي در اين ديدار با اشاره به مراتب بالاي علمي و تبليغي علامه جعفري، گفتند: يكي از بارزترين خصوصيات مرحوم علامه جعفري «جامعيت» بود، يعني ايشان در يك رشته خاص منحصر نشده بود و در فقه، فلسفه، تبليغ و هنر برجسته و بسيار پر كار بود و هيچ بخشي از گستره عظيم علمي و فكري، ايشان را از بخش ديگر غافل نكرد.
ايشان، علامه جعفري را هنرمند و هنرشناس دانستند و در خصوص ويژگي ديگر آن مرحوم يعني «احساس مسووليت براي گستراندن معارف اسلامي»، گفتند: جايگاه ممتاز علمي و فكري هيچگاه مانع از فعاليتهاي تبليغي علامه جعفري و ارتباط ايشان با جوانان، دانشجويان، علما، اساتيد و عموم مردم نشد.
رهبر انقلاب اسلامي، «تعصب ديني و حساسيت در مقابل انحرافات فكري» را ويژگي ديگر علامه جعفري خواندند و افزودند: علامه جعفري بهشدت نسبت به مسائل ديني متعصب و پايبند بود و در مقابل انحرافات فكري، صريحا برخورد و در مقابل دشمنيها ايستادگي ميكرد.
حضرت آيتالله خامنهاي با ابراز خرسندي از برگزاري همايش نكوداشت علامه جعفري و اقدام براي شناساندن ابعاد فكري ايشان، گفتند: اميدواريم اين بزرگداشت موجب شود شخصيت مرحوم علامه جعفري و افكار ايشان از غربت خارج شود.
متن كامل بيانات رهبر انقلاب به شرح زير است:
بسمالله الرّحمن الرّحيم
من خيلي خرسند شدم وقتي اطلاع پيدا كردم كه بنا است از مرحوم علّامه جعفري تجليل بشود. علت هم اين است كه نسبت به اين بزرگوار كه يك عنصر بسيار فعال در زمينههاي علمي و تبليغي و ديني و هنري و مانند اينها بودند، بعد از درگذشت ايشان كار مناسبي متناسب با شخصيت ايشان انجام نگرفت. خب معمول اين است كه بزرگان در يك جامعهاي- بهتر اين است كه در زمان حياتشان، اگرنه لااقل بعد از وفاتشان- ياد اينها، نام اينها به نحوي گرامي داشته ميشود كه از هويت علمي و ماهيت وجودي حقيقي اينها كه با مرگ از بين نميرود، ديگران استفاده كنند. و اين سنّت در بين ما هم بحمدالله رايج است. من نميدانم چرا نسبت به مرحوم علامه جعفري (رضواناللهتعاليعليه) ما به اين عادت هميشگي و رايج و داير خودمان عمل نكردهايم! لذا وقتي شنيدم كه بنا است نسبت به ايشان كنگرهاي تشكيل بشود و تبريزيها از سويي، فضلاي قم از سويي و مرتبطين علمي ايشان از سويي دستاندركار اين كار هستند، خرسند شدم؛ واقعا حق همين است و اين كار بهجا است. يكي از بارزترين خصوصيات مرحوم علامه جعفري، جامعيت بود. يعني ايشان در يك رشته خاص منحصر نشده بود. در كارهاي طلبگي ماها، ايشان هم در فقه و هم در فلسفه كار كرده بود. در فقه، ايشان در تبريز شاگرد مرحوم آميرزا رضيتبريزي بودند. آميرزا رضي شاگرد آخوند بود؛ بنده ديده بودم مرحوم آميرزا رضي را؛ شخص اول از علماي تبريز بود؛ در يك برههاي از زمان، شخص اول روحاني تبريز بود. آقاي جعفري در دوره جواني با ايشان مأنوس بودند، به درس ايشان ميرفتند و شاگرد ايشان بودند كه خود ايشان قضايايي را در مورد ارتباط با مرحوم آميرزا رضي نقل ميكردند براي ما. بعد هم ايشان ميروند نجف. خب چند سال در نجف به درس آقاي خويي، درس ديگر بزرگان و عليالظاهر مرحوم آشيخ كاظم شيرازي [ميرفتند]؛ اينها خب [از آدم] فقيه ميسازد ديگر؛ يعني با اينجور درسها، كساني كه دستاندركار مسائل علمي و ديني هستند حس ميكنند كه اين فقيه [است]. بعد هم ايشان در زمينه مسائل فلسفي هم كار كرده بودند و ازجمله خصوصيات ايشان در اين بخش مربوط به فلسفه، توجه به نظرات فلاسفه غربي بود كه از قديم، از همان دوره جواني كه ما ايشان را در مشهد زيارت كرديم، به همين مسائل- حرفهاي هگل و مانند آن؛ اين چيزهايي كه آنوقت هنوز معمول نبود و از اينها هيچكسي در حوزههاي علميه هيچ يادي نميكرد و بلد نبود يا مرتبط نبود با اين مسائل- ايشان وارد بود و بحث ميكرد. من سال ۳۳ يا ۳۴ بود كه ايشان را در مشهد ديدم؛ خب ما نوجوان بوديم و ايشان تازه از نجف آمده بودند. در مشهد يك خويشاوندي داشتند؛ عمويشان در مشهد بود و به مناسبتي- كه حالا [ذكر] جزيياتش لزومي ندارد- ايشان و برادرانشان در مشهد بهاصطلاح يك جاپايي داشتند، يك حق آبوگلي در مشهد داشتند؛ به همين مناسبت ايشان آمدند مشهد و مدتي- حالا يادم نيست چقدر- در مشهد بودند. مدرسه نوّاب كه ما بوديم، جايي بود كه ايشان به طور مستمر ميآمدند، ميرفتند، مينشستند، حرف ميزدند؛ آنهم با آن بيان گرم و شيرين و لهجه زيبا؛ و كار ايشان جذّاب بود. آن كتاب ايشان كه ارتباط انسان- جهان [نام داشت]- ايشان اصرار داشتند كه نگوييد «انسان و جهان»، بگوييد «انسان- جهان»؛ ايشان به خصوص اين را تاكيد كرد؛ خود من شنفتم از ايشان كه ميگفت نه، «انسان و جهان» نيست- تازه جلد اوّلش چاپ شده بود؛ ايشان ميآوردند مدرسه نوّاب و بعضي از طلبهها جمع ميشدند، ايشان شرح ميدادند كه اين كتاب اين است، اين را ميخواهيم بگوييم، اين كار را ميخواهيم بكنيم. البتّه بيان علمي ايشان بيان آساني نبود، كمااينكه بيانِ علمي مكتوبِ ايشان هم بيان آساني نيست؛ لذا حالا بنده نميتوانم در مورد نظرات فلسفي ايشان حرفي بزنم و ادّعايي بكنم، كساني از دوستان كه بيشتر مرتبط بودند، بيشتر ميتوانند [نظر بدهند]، لكن ايشان خب وارد بود، مطّلع بود. ايشان بسيار پُركار بود. واقعا شخصيت آقاي جعفري (رحمهاللهعليه) ازاينجهت كه هيچ بخشي از گستره عظيم علمي و فكري، ايشان را از بخش ديگر غافل نميكرد [برجسته بود]. حالا ملاحظه كنيد ايشان در آنِ واحد، هم شرحمثنوي دارد، هم شرح نهجالبلاغه دارد؛ خب مثنوي و نهجالبلاغه يك تفاوتهاي عمقي و جوهري با هم دارند. ايشان يك شرح مفصّل براي مثنوي، بعد هم يك شرح مفصّل براي نهجالبلاغه نوشتهاند و در اختيار افكار عمومي گذاشتهاند و از لحاظ ادبي و هنري هم همينجور بود؛ ايشان روحا يك انسان هنرمند بود و هنرشناس. من يادم هست اوايل انقلاب، يك جلسه كوچكي هفتهاي يك بار يا دو هفتهاي يك بار تشكيل ميشد كه بنده هم با همه گرفتاريهاي فراواني كه داشتم، سعي ميكردم شركت كنم. ايشان در تهران پاي ثابت آن جلسه بودند؛ شعرهايي خوانده ميشد، شعرهاي مشكلي هم گاهي خوانده ميشد، [امّا] ايشان آنچنان مسلّط بر فهم شعر و شعرفهمي و شعرشناسي و مانند اينها بود كه من تعجّب ميكردم. معروف است كساني كه حافظه خوبي دارند، ازلحاظ فكري عمق ندارند؛ آنهايي [هم] كه از لحاظ فكري عمق دارند، حافظه خوبي ندارند؛ ميگويند اين دو با هم نميسازد. آقاي جعفري غلط بودن اين فكر را اثبات كرده بود؛ يعني آدم فكوري بود، متفكر بود و حافظه فوقالعادهاي [هم] داشت؛ يعني واقعا و حقيقتا حافظه ايشان جزو عجايب بود! ما در مشهد يك سفر ييلاقي پيادهروياي داشتيم با مرحوم آقاي جعفري و سه نفر ديگر از دوستان- كه پنج نفر بوديم؛ يك نفر از آن دوستان حيات دارد و آن سه نفر ديگر كه ازجمله خود ايشان باشند، از دنيا رفتهاند- در اين ييلاقات مشهد پيادهروي ميكرديم روي اين كوهها و صحبت [ميكرديم]؛ آقاي جعفري نميگذاشت آدم طول راه را حس كند، از بس خوشصحبت و گرم و مسلّط و حاضريراق در همه بحثها بود. آنوقت ازجمله، حافظه ايشان [عجيب بود]. آدم يك اشاره به يك شعري ميكرد [بقيه را ميخواند]. من يادم هست به يك مناسبتي صحبت منوچهري شد، من يك اشاره كردم، گفتم بله «الا كجاست جمْل بادپاي من»؛ يك مصرع از يك قصيده [را خواندم]. ايشان شروع كردند قصيده را از اوّل تا آخر خواندن؛ از حفظ! يعني ايشان اينجوري بود؛ حافظه، حافظه فوقالعاده و همهچيزحاضر.
از جمله خصوصيات ايشان، احساس مسووليت نسبت به گستردن معارف اسلامي بود. ايشان اهل سخنراني [بود] و خب لهجه شيريني هم داشت و زبان گويايي هم داشت. از قبل از انقلاب من يادم هست ايشان دعوت ميشدند؛ ما آنوقت مشهد بوديم. مشهد گاهي بعضي از جلسات خاص، ايشان را دعوت ميكردند و از تهران ميآمدند؛ در خود تهران، در جاهاي ديگر، بعد از انقلاب هم كه فراوان ايشان جلسات داشتند براي جوانها، براي دانشجويان، براي اساتيد، براي علما، براي عامّه مردم و به تبليغ و ترويج معارف ديني ميپرداختند؛ يعني سطح علمي و جايگاه فكري و علمي ايشان مانع از اين نميشد كه ايشان بيايد در سطح افكار مخاطبين خودش و بحث كند.
از جمله خصوصيات ايشان، كه واقعا خصوصيات مثبت در ايشان خيلي زياد بود، يكي آن تعصّب ديني بود. ايشان بهشدت نسبت به مسائل ديني متعصّب و پايبند بود و نسبت به انحرافاتي كه در گفتار و افكارِ بعضي بُروز ميكرد، حسّاس بود و برخورد صريح ميكرد. خب با ايشان هم زياد دشمني كردند و حتّي به ايشان اهانت كردند، امّا درعينحال ايشان در اين ميدان، سخت ايستاده بود و حقّا و انصافا آقاي جعفري (رضواناللهعليه) يك عنصر و يك شخصيت برجستهاي بود. انسان صبوري [هم] بود. با همه اين خصوصيات روحي و ظرافتهايي كه داشت، انسان صبوري بود. مصايبي براي ايشان پيش آمد، صبيه ايشان از دنيا رفت، [همچنين] همسر ايشان؛ يعني مشكلاتِ اينجوري هم در زندگي داشتند، در عين حال ايشان قرصومحكم؛ مرد قوي و مرد صبور و پرمقاومتي بود.
اميدواريم انشاءالله خداوند متعال به شماها توفيق بدهد كه بتوانيد روي افكار ايشان كار كنيد. يعني اين را ما بايد ياد بگيريم از غربيها كه شخصيتهاي فكري خودشان و برجستگان خودشان را رها نميكنند. حالا فقط شرححالگويي نيست بلكه توصيف افكار و جوانب گوناگون افكار آنها مورد توجّه آنهاست؛ كتابهايي فراوان و متعدّد مينويسند درباره آنها، نقّادي ميكنند؛ بعضي مخالفت، بعضي تاييد، بعضي استدلال؛ اين كارها بايد انجام بگيرد نسبت به بزرگان فكري ما ازجمله مرحوم آقاي جعفري كه اميدوارم انشاءالله اين بزرگداشتي كه شما ترتيب دادهايد، بتواند اين كار را، اين حركت را به راه بيندازد و خود آقاي جعفري و افكار ايشان را از غربت خارج كند. به هر حال ما، هم از همه شما آقايان محترمي كه دستاندركار هستيد تشكر ميكنيم، هم از تبريزيها، هم از فضلاي قم، هم از فضلاي تهران؛ از همه كساني كه دستاندركار اين كار هستند، متشكريم.
والسّلام عليكم و رحمهالله و بركاته