جنبش دانشجويي در دوره گذار
حادثه كوي دانشگاه جنبش دانشجويي را با بحران مواجه كرد و گفتمان عدالتخواهي به گفتمان آزاديخواهي و دموكراسيخواهي تبديل شد.
بزرگ شدن بدنه دانشگاه نيز از جمله عوامل ديگري بود كه در مسير جنبش دانشجويي تغييراتي ايجاد كرد. افزايش تعداد دانشجويان نسبت به ابتداي انقلاب و بزرگ شدن بدنه دانشگاه سبب شد كه جنبش دانشجويي معطوف به سياست به جنبش دانشجويي معطوف به اجتماع تبديل شود. انجمنهاي علمي، كانونهاي فرهنگي، تشكلهاي زيست محيطي، تشكلهاي ورزشي و... در درون جنبش دانشجويي شكل گرفت و اين جنبش فراز و نشيبهاي جدي را از سر گذراند.
جنبش دانشجويي در دولت نهم و دهم با يك توقف جدي رو به رو شد زيرا در اين دوره به فعاليت دانشجويي به عنوان يك فرصت نگريسته نشد و حتي آن را تهديد ميشمردند. از همين رو شاهد برخوردهاي امنيتي و برخوردهاي كاهنده با جنبش دانشجويي بوديم. تعداد بسياري از تشكلهاي دانشجويي منحل شده يا غيرفعال شدند. شاهد ستارهدار كردن دانشجويان بوديم و ميتوان گفت كه دوره سختي بود. در دولت تدبير و اميد نيز تلاشهايي شده و از امنيتي بودن فضاي دانشگاه كاسته شده است.
نكته اينجا است كه در دوره جديد از جنبش دانشجويي با مسائل جديدي همچون گسترش رسانههاي مجازي، تغييرات نسل و... مواجه هستيم. گسترش فضاي مجازي تا حدي از ميزان اثرگذاري فعاليتهاي دانشجويي كاسته است. سلايق متفاوت نسل جديد نيز تغييرات را ايجاد ميكند. در مجموع جنبش دانشجويي در حال گذار به مرحلهاي است كه با گذشته متفاوت است. از آنجايي كه هنوز جنبش دانشجويي به مرحله جديد خود نرسيده است گاهي تصور ميشود كه اين جنبش دچار ركود و سكون شده است.
به اعتقاد من جنبش دانشجويي راكد و بياثر نشده است و تنها در شرايط ويژه و دوره گذار قرار دارد. بايد منتظر ماند و ديد كه اين جنبش با تغييرات جديد چطور كنار ميآيد و چه مسيري را در پيش ميگيرد.
معاون وزير علوم دولت اصلاحات