در گفتوگو با جمشيد مشايخي، محمد علي كشاورز، احمد بخشي
شهركي كه به نام سازندهاش نيست
تينا جلالي
به همان اندازه كه به راحتي نميتوان از كنار سينماي علي حاتمي و فيلمهايي كه او براي اين مرز و بوم به يادگار گذاشته عبور كرد؛ به همان اندازه سخن گفتن هم از ابعاد شخصيتي و ويژگيهاي سينماي او كار سهل و آساني نيست. حاتمي ضمن برخورداري از تفكرشرقي و نوعي نبوغ ذاتي؛ دانش خود را از زندگي واقعي دريافت كرده بود. اغلب كاراكترهاي فيلمهاي او به باورهاي قوميتهاي ايراني شبيه هستند؛ فيلمهاي او نمونه كامل از يك فيلم ايراني است. به غير از تاثيرات مطلوبي كه نگرش، تفكر و ساختههاي علي حاتمي بر سينماي ايران داشت، مهمترين يادگاري كه اين فيلمساز فقيد براي تاريخ ايران گذاشت شهرك سينمايي غزالي است؛ شهركي كه اخيرا به شهرك تلويزيوني سينماي ايران تغيير نام داده است.
برداشت يك؛ ساخت شهرك آغاز ميشود
طرح اين شهرك ابتدا توسط علي حاتمي و مرحوم وليالله خاكدان به واسطه سريالي كه بر بستر وقايع سياسي و اجتماعي معاصر ايران بود، شكل گرفت. زماني كه اين طرح به تلويزيون داده شد و همزمان با آغاز توليد اين مجموعه از آنجا كه سريال شرايط جغرافيايي و شهري مناسب با همان دوره اوايل قرن چهاردهم هجري شمسي را ميطلبيد، احداث اين شهرك نيز با طراحي خاص آغاز شد. 10 هكتار زمين براي ساخت و بازسازي تهران قديم در نظر گرفته شد و علي حاتمي عكسها و اسناد گردآوري شده را به شهرك سينمايي «چينه چيتا» ايتاليا برد و با كمك نقاش ايتاليايي اتودي بر طرح خود زد و سپس با كمك يكي از بهترين دكوراتورهاي ايتاليايي به نام «جانبي كورتينا» و گروه بزرگ او نقشه شهرك در مقياس 1/1000 ترسيم و رسما از اسفند سال 1358 احداث شهرك آغاز شد. در آن سال علي حاتمي دكورهاي مربوط به خيابان لالهزار و توپخانه و كوچه پس كوچهها و بازارچه تهران قديم راميسازد. بايد گفت كه تقريبا تمام دكورهاي شهرك تلويزيوني سينمايي ايران مربوط به تهران قديم و مربوط به دوره محمدرضا و رضا پهلوي است. اما سالها بعد زماني كه سازنده اين شهرك در قيد حيات نبود در اين شهرك دكور شهر كوفه و مدينه كه مربوط به تاريخ صدر اسلام هم ميشود ساخته شده است و گويا اين ساخت و سازها ادامه دارد.
از زمان احداث اين شهرك تا به امروز فيلمها و سريالهاي بيشماري در آن ساخته شده كه از مهمترين آنها ميتوان به «هزاردستان»، «رعنا»، «كيف انگليسي»، «امام علي»، «كفشهاي ميرزا نوروز»، «روزگار غريب»، «كارآگاه علوي»، «دزدان مادربزرگ»، «مدار صفر درجه»، «شهريار»، «كلاه پهلوي» و... اشاره كرد. علي حاتمي و احمد بخشي از دوران دانشجويي با هم رفاقت داشتند و بخشي از سال 1354 به بعد در مقام دستيار كارگرداني با اين كارگردان همكاري داشته است. بخشي معتقد است كه بيشتر از همكاري نزديك 30 سال با علي حاتمي زندگي كرده و اين همكاري برايش همچون دانشگاه به حساب ميآمد. بخشي در مورد چگونگي شكلگيري و ساخت شهرك سينمايي غزالي گفت: «مرحوم علي حاتمي قبل از انقلاب تصميم داشت سريالي با نام «جاده ابريشم» بسازد و مقدمات ساخت كار هم فراهم شد، حاتمي براي تهيه آكساسوار سريال به ايتاليا رفت، زماني كه برگشت انقلاب شده بود. او مدتي را صبر كرد تا تلويزيون سرو سامان بگيرد. پس از مدتها دوباره ساخت سريال در جريان توليد قرار گرفت؛ حاتمي به تلويزيون گفت كه براي ساخت سريال نياز به دكورهاي تهران قديم دارد و بايد شهري بر اين مبنا ساخته شود و تلويزيون هم موافقت كرد. ساخت اين شهرك با همراهي ايتالياييها آغاز شد و آنها به ايران آمدند تا ساخت و ساز دكور را آغاز كنند. زماني كه عراق به ايران حمله كرد و چند فرودگاه را مورد حمله قرار داد، ايتالياييها هم به كشورشان ميروند و بعد از آن مرحوم وليالله خاكدان و علي حاتمي مشغول ساخت شهرك و بخشهاي لالهزار و توپخانه ميشوند و مرحوم اسماعيل ارحامصدر هم مسووليت ساخت دكورهاي بازارچه و كوچه پس كوچههاي قديم تهران را بر عهده ميگيرند.» بخشي روزهاي آمادهسازي دكور را به ياد دارد: «وقتي دكورها آماده شد از آنجايي كه نو بود بايد كاري ميكرديم كه شبيه تهران قديم و به تعبيري كهنه نشان داده شود. به در و ديوار بناهاي ساخته شده گازوييل ريختيم. بادي هم كه ميوزيد گرد و خاك را روي آنها نشاند تا اينكه دكورها و ساختمانها و به طور كل شهرك شكل تهران قديم پيدا كرد. دكورهاي گراند هتل، داروخانه، آرايشگاه و جواهرفروشي قازاريان و... ساختمانهايي بود كه ساختيم. در فاصله آمادهسازي دكور علي حاتمي بخشي از فيلمبرداري حاجي واشنگتن را در شهرك انجام داد و بعد از آن علي حاتمي شروع به ساخت سريال گرفت. اسم سريال ابتدا «تهران روزگار نو» بود كه بعد به هزاردستان تغيير پيدا كرد.»
برداشت دو؛ كارگرداني متفاوت
احمد بخشي در اغلب كارهاي حاتمي دستيارش بوده است هنوز فيلمنامههاي اين كارگردان را به يادگار دارد: «علي حاتمي وقتي تصميم به ساخت فيلم يا سريالي ميگرفت، ابتدا چند صفحه از قصه فيلم يا سريال كد بر ميداشت و بعد با بازيگران مدنظرش ساعتها گفتوگو ميكرد. بايد بگويم كه حاتمي بازيگران فيلمش را قبل از نگارش انتخاب ميكرد و بعد از انتخاب بازيگران فيلمنامه را مينوشت.»
برداشت سه؛ نگارش فيلمنامه
به گفته بخشي، علي حاتمي نگارش فيلمنامه را بعد از انتخاب بازيگران انجام ميداد اما ديالوگهاي بازيگران را وقتي مينوشت كه حضور بازيگران در پروژه قطعي شده بود و اگر حضور بازيگري در پروژه به هر دليلي تغيير ميكرد حاتمي ديالوگهاي بازيگران ديگر را هم تغيير ميداد و دوباره از نو ديالوگهاي شخصيتها را مينوشت. او كارگردان بسيار صبور و آرامي بود و اطرافيان هم همواره تلاش ميكردند جو كار را براي او آرام بكنند.
برداشت چهار؛ بازيگران و رفاقت
حاتمي با جمشيد مشايخي رفاقت ديرينه داشت و هميشه در همه كارهايش با او مشورت ميكرد؛ احمد بخشي همچنين شباهتي كه بين جمشيد مشايخي با پدر علي حاتمي وجود داشت را دليل مهم ديگر در تحكيم اين رفاقت ميداند. از نظر جمشيد مشايخي، علي حاتمي يك نابغه و بينظير است. او در اين باره گفت: «وقتي علي زنده بود و فيلمهايش را ميساخت من او را سعدي سينماي ايران ناميدم؛ خيليها از اين صفت خوششان نيامد اما بعد از اينكه علي فوت كرد به او لقب سعدي سينماي ايران دادند. در واقع بعد از مرگ علي حاتمي به حرف من رسيدند.» علي حاتمي با جمشيد مشايخي در كارهايش مشورت ميكرد و نظرات مشايخي برايش اهميت زيادي داشت. به عنوان نمونه براي ساخت فيلم «جهان پهلوان تختي» مشايخي مشاورههاي زيادي به حاتمي داد و او هم در نهايت از همفكري مشايخي استفاده كرد.
اما يكي ديگر از رفقاي قديمي علي حاتمي، محمد علي كشاورز بود؛ او همچنين در فيلمهاي مادر و كمالالملك، دلشدگان و سريال هزاردستان با اين كارگردان همكاري داشت. كشاورز در مورد ويژگيهاي كاري علي حاتمي گفت: «علي حاتمي به درستي سعدي سينماي ايران لقب گرفت و به معناي واقعي انسان شريف، نجيب و والا بود. علي با ادبيات غني اين سرزمين آشنا بود و سبك نگارشش هم نسبت به ديگر فيلمسازان فرق ميكرد.»
بازيگر فيلم «مادر» از نزديك در جريان چگونگي ساخته شدن شهرك سينمايي غزالي قرار داشت. او ادامه داد: «شاهد بودم كه علي حاتمي چگونه خشت خشت آنجا را دقيق ساخت و به جاي آنكه دستمزدي كه ميگرفت را خرج خودش كند براي ساخت شهرك استفاده ميكرد. به نظر من اين شهرك اساسا بايد به اسم علي حاتمي نامگذاري ميشد؛ اميدوارم اين روز فرا برسد و نام علي حاتمي روي اين شهرك قرار بگيرد.»كشاورز از اينكه رفيق ساليان دور خود را زود از دست داده ابراز تاسف ميكند و به جوانان توصيه ميكند كه راجع به اين فيلمساز فقيد بيشتر مطالعه كنند و او را بيشتر بشناسند.
برداشت پنج؛ آكسسوارها خريداري ميشود
قصه «هزاردستان» شاهكار علي حاتمي با ساخت شهرك و انتخاب بازيگران تمام نميشود. اين شروع ماجرا است، آكسسوارها يا وسايل صحنه ماجرايي براي خود داشت كه بخشي آن را اين گونه تعريف ميكند: «سرانجام كار ساختن دكورها و ساختمانهاي شهرك تمام ميشود. بايد داخل آنها با وسايل و آكسسوارها پر ميشد. در ابتدا شهر همچون خانه بيوسايل ميماند تلويزيون در اين زمان پولي براي ساخت وسايل مربوط به دكور نداشت. علي حاتمي هم نميتوانست سريال را با ساختمانها و دكورهاي خالي پيش ببرد. بعد از كمي فكر آغاز سريال را تغيير ميدهد و اين نكته مهمي است كه دستيارش به آن اشاره دارد: «اگر خاطرتان باشد اول سريال هزاردستان راديو اعلام ميكند كه به خاطر سرشماري شهر تعطيل است و جمشيد لايق و اسماعيل محرابي به عنوان مسوولان سرشماري در شهر از مردم پرسوجو ميكنند؛ ما به اين بهانه توانستيم دو ماه ضبط سكانسهاي سرشماري را انجام دهيم تا ساختمانها و مغازهها با اجناس و آكسسوارها پر شود.»
از آنجايي كه فيلمها و سريالهاي علي حاتمي ويژگي ملي و ايراني داشت بيشتر وسايلهاي صحنه و آكسسوارها هم متعلق به خودش بود و همه وسايل هم عتيقه بودند كه او طي گذر زمان خريده و در انبار نگهداري ميكرد. نكته ديگر اينكه اغلب فيلمها و سريالهاي علي حاتمي جنبه تاريخي دارد و به دليل برخورداري از ديالوگهاي خاص دوبله بخش مهمي از كارهاي او به حساب ميآمده و در اين مسير ناصر طهماسب با او همكاري خوبي داشت.
برداشت آخر؛ كتابي به ياد علي حاتمي
با تمام اين تفاسير دستيار كارگردان علي حاتمي معتقد است با علي حاتمي 30 سال زندگي كرده و همكاري با او برايش كلاس درسي بوده؛ علي حاتمي دفتري داشته كه يك گروه با او همواره كار ميكردند حاتمي هر وقت خودش بيكار بوده سعي ميكرده براي گروهش به هر ترتيبي كه بوده كار ايجاد كند. احمد بخشي، دستيار علي حاتمي مشغول نگارش كتابي با عنوان «از سوتهدلان تا دلشدگان» است. اين كتاب دربرگيرنده خاطرات و اتفاقاتي است كه بخشي در طول ساليان همكاري با علي حاتمي به دست آورده است. از آنجايي كه علي حاتمي قدرت نگارش فيلمنامههايي چند ساعته و طولاني را داشت و به عنوان مثال از فيلمنامه چهارساعته او تنها يك ساعت ساخته شده است. احمد بخشي در اين كتاب تلاش كرده كه بخشهايي از فيلمنامههاي ساخته نشده او را گردآوري كرده و در قالب كتاب به مخاطب عرضه كند تا آن روزگار و آن بخشهاي ساخته نشده براي مخاطب زنده شود.