• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3973 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۱ آذر

لذت شرب مدام

30 سال رفاقت با مجتبي عبدالله‌نژاد

عليرضا آبيز

 سال ۱۳۶۶ يا ۶۷ بود و من دانشجوي زبان و ادبيات انگليسي در دانشگاه فردوسي مشهد. به حكم جواني و عرف زندگي دانشجويي، آشنايي‌ها زود به رفاقت مي‌انجاميد و من با مجتبي عبدالله‌نژاد، دانشجوي رشته رياضي،‌زاده كاشمر به سال ۱۳۴۸ آشنا و در همان ديدار نخست رفيق شدم. رفاقت ما ريشه در علاقه مشترك ما به كتاب و ادبيات داشت. در همان دوران دانشجويي كتابخانه‌اي پر و پيمان داشت و كتابخواني قهار بود؛ عادتي كه تا دم آخر حفظ كرد. هرگز او را بدون كتاب نديدم حتي در مهماني‌ها. به خاطر مي‌آورم كه اگر شب در خانه ما مي‌ماند تا صبح نمي‌خوابيد و فقط در كنار قفسه‌هاي كتاب در جست‌وجوي عنوان‌هاي تازه بود. اين همه خواندن لابد بايد ثمري هم داشته باشد و در مورد عبدالله‌نژاد به راستي پرثمر بود. در سال ۱۳۷۲، نخستين و آخرين مجموعه شعرش به نام «آوازهاي ماه و معادله‌هاي رياضي » را منتشر كرد؛ مجموعه‌اي كه نويد شاعري مسلط بر زبان و آگاه به نحله‌هاي شعر مدرن مي‌داد. در اين مجموعه شعرهاي عاشقانه و طبيعت‌گرايانه با زباني روشن و بي‌نقص گرد آمده‌اند و اگر چه تاثير شاعراني چون شاملو و لوركا را مي‌توان در آن بازيافت، ذهنيت خاص و پس‌زمينه دانش رياضي شاعر را نيز نبايد ناديده گرفت. ساخت شعرهاي عبدالله‌نژاد همچنان كه نام مجموعه به ذهن متبادر مي‌كند، ساختي موزون و دو ساحتي و معادله مانند است. در همه شعرها تقارن هندسي جالبي مشاهده مي‌شود. هر بند با بند بعدي و تعداد بندهاي كل شعر در نوعي نسبت رياضياتي است. پس از اين كتاب مجموعه شعر ديگري منتشر نكرد و وقت خود را وقف ترجمه و پژوهش كرد.
با اينكه در رشته رياضي تحصيل مي‌كرد اما پيش خود زبان انگليسي آموخت. عشق به ادبيات به تدريج بر علاقه او به رياضيات چيره شد. نخستين كتاب‌هاي ترجمه او مجموعه‌اي از اسطوره‌هاي ملل بود. علاقه او به اسطوره در پي مطالعه شاهنامه و در جست‌وجوي ريشه‌هاي اساطير ايران ايجاد شد. او دريافت كه براي فهم تاريخ و فهم ادبيات، دانش اسطوره ضروري است و نيز دريافت كه اسطوره‌ها از فرهنگي به فرهنگي و از تمدني به تمدني در حركت بوده‌اند. فهم اسطوره‌هاي ساير ملل به درك ما از اسطوره‌هاي خودمان كمك مي‌كند. از سوي ديگر، اسطوره نوعي فراروي از تاريخ است و در زمان‌هايي كه تاريخ چنگي به دل نمي‌زند، آدمي به اسطوره پناه مي‌برد. در سال‌هاي نخست دهه هفتاد شمسي ترجمه آثار اسطوره تازه آغاز شده بود. خوشبختانه به تدريج مجموعه‌هاي خوبي از اسطوره‌هاي ملل به فارسي ترجمه شد. نقد و نظريه ادبي از ديگر حوزه‌هاي مورد علاقه‌اش بود و در‌آن زمينه نيز آثاري منتشر كرد. پس از ترجمه مجموعه‌اي از افسانه‌هاي ملل، به ترجمه آثار ادبيات كارآگاهي روي آورد و بيش از سي عنوان رمان كارآگاهي به فارسي روان و خوش‌خوان ترجمه كرد و در زمينه ادبيات كارآگاهي صاحب نظر شد. ادبيات كارآگاهي در ايران چندان جدي گرفته نمي‌شد. تلاش‌هاي عبدالله‌نژاد و تني چند چون او، به معرفي و ترويج اين ژانر مهم ادبي در ايران كمك شاياني كرد. عبدالله‌نژاد رمان كارآگاهي را ابزاري نيرومند براي شناخت جامعه مي‌دانست و بر اين باور بود كه اين نوع رمان در جغرافيايي خلق مي‌شود كه در آن جان آدميزاد صاحب ارزش است. جايي كه جان آدميزاد آنقدر ارزش دارد كه كارآگاه پليس وقت و انرژي براي دستگيري قاتل صرف كند و نيز در جايي كه عقل و علم حاكم است.
ترجمه آثار نظري و فلسفي همچون كتاب خاطرات يك فيلسوف و مواجهه با مرگ از آثار برايان مگي وجه ديگري از كار ترجمه عبدالله‌نژاد است. خاطرات يك فيلسوف زندگينامه خودنوشت نويسنده و مواجهه با مرگ رماني با درونمايه فلسفي. ترجمه كتاب عرفان و فيزيك جديد اثر مايكل تالبوت نشانه‌اي از علايق علمي عبدالله‌نژاد و يادآور مطالعات گسترده او در فيزيك و رياضيات است. اين كتاب به رابطه عرفان و علوم جديد از جمله فيزيك كوانتوم مي‌پردازد و در زباني قابل فهمِ همگان، رابطه علم و معنويت را مي‌كاود. آخرين كتاب ترجمه‌اي كه از عبدالله‌نژاد منتشر شد هندرسون شاه باران نام دارد. رماني بزرگ و حجيم از نويسنده برجسته و  دشوارنويس امريكايي سال بلو.
عبدالله‌نژاد به ترجمه عشق مي‌ورزيد چرا كه به زبان و ادبيات عشق مي‌ورزيد. او در مورد ترجمه سخت‌گير بود و نسبت به كساني كه بدون دانش كافي كتاب ترجمه و منتشر مي‌كنند با صراحت انتقاد و اعتراض مي‌كرد. ترجمه‌هاي بد و ناقص و ناكافي را نه فقط قابل احترام نمي‌دانست بلكه آن را خيانت به فرهنگ و زبان تلقي مي‌كرد. براي مترجم جايگاه يك نيروي فكري و خلاق قايل بود كه بايد با تسلط روزافزون بر ابزار كارش (زبان مقصد و مبدا) و بر موضوع كارش (اثري كه در دست ترجمه دارد) با سخت‌كوشي و امانت‌داري كار پاكيزه‌اي ارايه دهد كه بر گنجينه دانش و فرهنگ   بيفزايد نه اينكه آن را بيالايد. در اين ميان اهميت بسيار بالايي براي سبك نگارش و درست و شيوا و فهما نوشتن فارسي قايل بود. با اينكه از همان نخستين كتاب‌ها دانش و تسلط او بر فارسي آشكار بود، همواره براي بهتر نوشتن، نثرهاي خوب فارسي اعم از كلاسيك يا معاصر را مي‌خواند و در معيارهاي   زيباشناختي آنها تامل مي‌كرد.
با نظريات ادبي ِ معاصر جهان آشنا بود و آثار نظري و فلسفي بسيار مي‌خواند. با اين همه تخصص ويژه و كمياب او ادبيات فارسي از دوران كلاسيك تا دهه‌هاي اخير از جمله دوران مشروطيت بود. به گمان من يكي از مصيبت‌هاي روزگار ما بي‌توجهي به ادبيات كلاسيك در ميان اهل قلم نسل‌هاي جوان‌تر است. گروهي از هم‌نسلان ما و نسل‌هاي بعد، به ادبيات هم مثل فناوري نگاه مي‌كنند و تصور مي‌كنند هر چه از نظر زماني به پيش مي‌رويم ادبيات بهتري خلق مي‌شود و ادبيات كهن از دور خارج شده و بايد دورش انداخت. اين تصور خطا به توهم‌هاي گونه‌گون دامن مي‌زند. عبدالله‌نژاد جزو معدود هم‌نسلان ما بود كه همزبان خارجي به نيكي مي‌دانست، هم نثر و قلم خوبي داشت، هم از ادبيات معاصر ايران و جهان آگاه بود و هم تسلط رشك‌انگيزي بر ادبيات كلاسيك فارسي داشت. مجموعه‌اي خواندني فراهم كرد از گفت‌وگوهاي ذهني با شاعران و نويسندگان كلاسيك فارسي در سبكي كه ابداع خود او بود. جلد نخست اين مجموعه با نام گفت‌وگو با مسعود سعد سلمان منتشر شده و چند جلد ديگر را نيز آماده كرده بود. در اين كتاب‌ها وي با تكيه به اسناد تاريخي و با شناخت كامل از اوضاع اجتماعي و ادبي دوران‌هاي گذشته، با چهره‌هاي ادبي كلاسيك فارسي به گفت‌وگو مي‌نشيند و از دل اين گفت‌وگوهاي دلنشين، زندگي و آثار آنان را مي‌كاود.
عبدالله‌نژاد روشنفكري آگاه، اديبي ارجمند و پركار بود كه در عمر كوتاه اما پربركتش بسيار بيش از عدد سال‌هاي عمرش كتاب آفريد. با اين همه از آن همه آثار بهره مالي چنداني كه زيست راحت و بي‌دغدغه فراهم آورد، نبرد. او البته هرگز نه لب به شكايت گشود و نه دست تمنا يا آز سوي هيچ كس يا نهادي دراز كرد. مستقل بود و سربلند و آزاده و مغرور و بر استقلال خويش پاي فشرد. او گلايه‌اي نداشت اما آيا ما كار به عنوان ساكنان اين وطن كهن، نبايد از خود بپرسيم ما را چه رسيده است كه انساني كه هر روز بيش از پانزده ساعت كار كرده، زمستان و تابستان و تعطيل و غيرتعطيل نداشته، استعدادي در حد نبوغ و پشتكاري در حد اعجاز داشته، باز هم بايد دغدغه معيشت داشته باشد؟ آيا زمان آن نرسيده است كه نهادهاي ريز و درشت فرهنگي دست از سر ادبيات بردارند و بگذارند بازار خودش خود را تنظيم كند و اهل قلم خودشان براي خودشان تصميم بگيرند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون