نگاهي به كتاب «آزادي حيوانات»
در دفاع از قربانيان اصلي تاريخ
كاوه رهنما
رنه دكارت، فيلسوف قرن هفدهمي فرانسوي، حيوانات را ماشينهاي خودكاري ميپنداشت كه هيچ گونه احساس و عاطفهاي ندارند، تا جايي كه مشهور است كساني را كه دلشان براي حيواناتي كه از درد كالبدشكافي ضجه ميزدند، ميسوخت را مسخره ميكرد و ميگفت: «اين حيوانات ساعتاند؛ اينكه وقتي ضربهاي به آنها وارد ميشود ناله سر ميدهند تنها صداي فنر كوچكي است كه با آن برخورد ميكند، در حالي كه تمامي بدن حيوان فاقد احساس است!» اينكه يكي از بنيانگذاران فكر جديد كه تمدن ما بر انديشههاي ايشان بنا شده، چنين تصور غيراخلاقي و نادرستي از حيوانات دارد، نه فقط گوياي انسانمداري خام و نسنجيده فرهنگ جديد است، بلكه به روشني وضعيت فلاكت بار اين جانوران بيزبان و مظلوم را در روزگار ما روشن ميسازد. «انساني به مثابه موجود برتر و ارباب مطلقالعنان جهان هستي»، انديشهاي است كه هر خاستگاهي داشته باشد، نتايج و پيامدهاي ويرانگرش امروز بر همگان آشكار شده است: ويراني بازگشتناپذير محيط زيست، انقراض شمار قابل توجهي از گونههاي جانوري و گياهي، تخريب طبيعت و حتي افول محسوس كيفيت زندگي خود انسان. ممكن است گفته شود خود كرده را تدبير نيست و انسان خودخواه هر چه ميكشد، ناشي از خودپسندي و «بيشعوري» (به تعبير مشهور خاوير كرمنت) خود اوست. اما اين داوري هيچ از بار مسووليت انسان مختار نميكاهد، همچنان كه تاثيري در بهبود شرايط دهشتناكي ندارد كه حيوانات ناخواسته و در نتيجه خودپسندي انسانها گرفتارش شدهاند.
پيتر آلبرت ديويد سينگر، فيلسوف معاصر استراليايي از همين منظر به نقادي تفكر انسانمحور معاصر ميپردازد و در آثار متعددش ميكوشد از حقوق ساير موجودات هستي به ويژه حيوانات دفاع كند. او در كتاب «آزادي حيوانات» به نقد صريح «ستمپيشگي» (tyranny) يا چنان كه بهنام خداپناه، مترجم كتاب نگاشته، «خودكامگي» انسان در برابر حيوانات پرداخته و معتقد است: «اين خودكامگي از دوران گذشته تاكنون همچنان باعث وسعتي از درد و رنج شده كه تنها ميتوان آن را با درد و رنجي مقايسه كرد كه از قرنها خودكامگي سفيدپوستان بر سياهپوستان ناشي شده است. » سينگر بر اين باور است كه در روزگار ما مبارزه با اين جبارمنشي «به اهميت هر مساله اخلاقي و اجتماعياي است كه در سالهاي اخير بر سر آن مبارزه صورت گرفته است.»
كتاب سينگر دفاعيهاي احساساتي براي همدلي با حيوانات «بامزه» نيست. همچنين كتاب، اختصاصي به «حيوانات خانگي» ندارد و به همين خاطر «خواندن آن براي كساني كه فكر ميكنند عشق به حيوانات چيزي بيش از نوازش كردن يك گربه يا غذا دادن به پرندگان در باغچه نيست، آسان نيست.» مخاطب اصلي كتاب كساني هستند كه عميقا معتقدند «همه حيوانات برابرند» و به همين خاطر «دلمشغول پايان بخشيدن به سركوب حيوانات و بهرهكشي از آنها در هر جاي ممكني هستند.» از اين حيث كتاب ميكوشد به آدميزاد بياموزد كه چگونه بايد با حيوانات رفتار كند و در اين فرآيند، پيشداوريهاي نهفته در پس نگرشها و رفتار فعلياش را برملا ميكند. يووال نوح هراري، مورخ معاصر در مقدمهاي كه بر ويراست الكترونيكي (2015) اين كتاب نوشته با همين رويكرد حيوانات را قربانيان اصلي تاريخ ميخواند و در تعبيري تكاندهنده مينويسد: «رفتار با حيوانات اهلي در دامداريهاي صنعتي شايد بدترين جنايت تاريخ باشد!» پيداست نويسنده كتاب مشهور «انسان خردمند» در تشريح رفتار غيراخلاقي انسان با ساير حيوانات، از دوران جديد ميگذرد و معتقد است «حتي دهها هزار سال قبل نيز اجداد ما در عصر حجر مسوول رشتهاي از فجايع بومشناختي بودند. زماني كه نخستين انسان حدود 45 هزار سال قبل قدم به استراليا نهاد به سرعت نود درصد حيوانات بزرگ آنجا را به انقراض كشاند. اين نخستين و نه آخرين، تاثير مهم انسان خردمند بر زيستبوم اين سياره بود.»
«آزادي حيوانات» از جنبشي آزاديخواهانه به منظور پايان تبعيض عليه حيوانات سخن ميگويد. حركتي سياسي و اجتماعي كه در مقايسه با جنبشهاي آزاديبخش ديگر مستلزم ازخودگذشتگي بيشتري از ناحيه انسانهاست، زيرا خود حيوانات از مطالبه آزاديشان ناتواناند و توانايي اعتراض عليه شرايط خود با راي، تظاهرات يا تحريم را ندارند. سينگر در سطور پاياني كتاب با تاكيد بر ضرورت شكلگيري مينويسد كه يا استبداد انسان عليه طبيعت و حيوانات ادامه مييابد، همانگونه كه بدترين شاعران و فيلسوفان همواره چنين گفتهاند يا ما اين جباريت را به چالش ميكشيم و ظرفيت خود را براي از خودگذشتگي اصيل براي پايان بخشيدن به بهرهكشي ظالمانه گونههاي تحت قدرتمان اثبات خواهيم كرد، نه به اين خاطر كه از ناحيه شورشيان و تروريستها وادار به انجام دادن اين كار شدهايم، بلكه به اين دليل كه متوجه شدهايم كارمان به لحاظ اخلاقي
قابل دفاع است.