غايب بزرگ
سازمانهاي نمايشي
ساختار فعاليت صداوسيما نيازمند بازنگري و تجديدنظر درباره چگونگي عملكرد در بحران است. هنوز هيچكس نميداند چرا صدا و سيما از ۳۰ بهمن تا ۶ اسفند سال ۹۵ بطور زنده آواربرداري پلاسكو را بطور زنده پخش كرد. تزريق اين حجم از خبر سوگ در پلاسكو چه نقشي ميتوانست در مديريت بحران داشته باشد؟ اين ماجرا و مثالهايي كه ميتوان مشابه آن را باز هم پيدا كرد، نشان ميدهد كه ساختار صدا و سيما مانع از نقش فعالانه صدا و سيما در مواقع بحراني و مديريت بحران است. در حالي كه طبق آمار سي و سه ميليون نفر در كشور (كه قطعا بخش زيادي از آنها در تهران هستند) از اينترنتهاي تلفن همراهشان استفاده ميكنند، چرا بايد تنها راه ارتباطي سازمان مديريت بحران شهر تهران، تلويزيوني باشد كه در اين مواقع از قضا اصلا در دسترس نيست؟ عباس محمدي اصل، جامعهشناس در نقد عملكرد صدا و سيما در مواقع بحراني به «اعتماد» گفت: «صدا و سيماي جمهوري اسلامي شكل حاكميتي به خود گرفته بنابراين از آن جايي كه خود را متعلق به حاكميت ميداند، سعي ميكند وقايع را هم به نحوي تفسير كند كه در خدمت حاكميت باشد. در نتيجه با انتقادي دوگانه مواجه ميشود؛ از طرفي بخشي اين عملكرد را نميپسندد، از طرفي مردم كه به اطلاعرساني در اين زمينه نيازمندند متوسل به شبكههاي اجتماعي ميشوند.» او با بيان اينكه مشكل اين است كه صدا و سيما تصميم ندارد واقعيتهاي اجتماعي را مطرح كند بلكه سعي ميكند منافع مورد نظر خود را تامين كند، ادامه داد: «به عنوان مثال در برنامهاي كه چند روز پيش در صدا و سيما پخش شد، درباره اتفاقاتي كه در شب زلزله افتاد با مردم مصاحبه ميكردند اما تمام اين مصاحبه مبتني بر اخلاق شخصي بود و اينكه آدمها در اين وضعيت چگونه به هم نزديك ميشوند و احساس انسجام ميكنند و همچنين درباره اينكه زندگي دنيا ارزش ندارد و نبايد چندان دل به اين دنيا ببنديم. در حالي كه اگر صداوسيما ميتوانست اين هشدار را به مسوولان بدهد كه هيچ آمادگياي براي مواجهه با اين سوانح وجود ندارد يا بسيار اندك است و اگر چنين حادثهاي اتفاق بيفتد، هزينههاي سنگين اجتماعي خواهيم پرداخت و بايد در اين زمينه محركي باشيم كه مسوولان عملكردشان را تقويت كنند.» اين جامعهشناس معتقد است كه تا وقتي صدا و سيما به طور مستقل عمل نكند و به عنوان دانشگاه وارد عمل نشود و فقط منافع بخشي از جامعه را تامين كند، همچنان با اين مشكل مواجه خواهيم بود و اطلاعرساني سريع و موثر و بهموقع نخواهيم داشت. محمدي اصل با اشاره به اينكه عملكرد ارگانهاي سياسي و دولتي ما امروز يك عملكرد بودجهمحور و مقطعي و گذران وقت است، گفت: «به اين معنا كه هيچ برنامه بلندمدتي براي عملكرد واحدهاي مختلف تعريف نشده است. به ميزاني كه بودجه به اين دستگاهها داده ميشود، وارد كار ميشوند و بعد از مدتي كه بودجه به اتمام رسيد، كار متوقف ميشود. در حالي كه ما مسووليت سنگيني را متوجه اين سازمانها ميدانيم.» به گفته او، اين ستاد اگر نميتواند آمادگي براي مواجهه با بحرانها ايجاد كند، بايد حذف شود يا تغيير ماهيت دهد تا اين كاركردها تغيير كند. اگر فقط براي تزيين سيماي دولت و حاكميت بخواهيم سازمانهاي كاريكاتوري و دكوري داشته باشيم، عملا به جايي نميرسد و با مشكلات جدي در مواقع بروز بحرانها مواجه خواهيمشد.