گروه اجتماعي
با وجود گذشت حدود 2 هفته از وقوع زلزله در تهران، هنوز موضوع زلزله يكي از مهمترين بحثهاي خانوادگي شهروندان تهراني است؛ زلزلهاي كه گفته ميشود چه بخواهيم و چه نخواهيم بالاخره در آيندهاي نزديك رخ خواهد داد. گذشته از عملكرد سازمان مديريت بحران و دستگاههاي دستاندركار آن؛ اين زلزله بهانهاي شد براي داغ شدن دوباره بازار شايعات و اخبار تاييدنشده فضاي مجازي. از احتمال وقوع زلزله در چند روز آينده تا فعال شدن گسلهاي تهران و ايمن نبودن ساختمانها و... در اين ميان آنچه شنيديم، از زبان مديران سازمان مديريت بحران يا شهردار تهران و شوراي شهر و... بود. درحالي كه مرجع اصلي ثبت و مطالعه در مورد زلزله مركزي است به نام پژوهشگاه زلزلهشناسي ايران. با اين وجود در تمام اخباري كه منتشر شد كمتر از زبان مسوولان اين پژوهشگاه يا مديران پژوهشكدههاي آن در مورد زلزله شنيديم. در حالي كه اين پژوهشگاه و كارشناسان آن بايد فصلالخطاب اظهارنظر در مورد زلزله باشند. به همين بهانه گفتوگويي انجام دادهايم با دكتر حميد زعفراني، رييس پژوهشكده زلزلهشناسي پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله. گفتوگويي هم در مورد زلزله با وي كردهايم و هم در مورد ماهيت وجودي و ضرورت فعاليت اين پژوهشگاه؛ گفتوگويي كه نشان ميدهد اگر به مراكز علمي و مطالعاتشان بيشتر توجه كنيم، در حوادث طبيعي تا چه حد ميتوانيم از بروز فجايع انساني و بحرانهاي انساني جلوگيري كنيم.
آقاي دكتر، اين روزها با زلزلههايي كه در تهران و البرز آمده است، بار ديگر بازار اخبار و بهويژه شايعات مختلف داغ شده است. اما با اين حال پژوهشگاه زلزلهشناسي كه اصليترين متولي پيگيري زلزله و مسائل مرتبط با آن است، هيچ اظهارنظر رسمي در مورد زلزلههايي كه در ايران و بهخصوص تهران رخ داده نميكند و تنها اخباري كه از اين موسسه ميشنويم محدود به جلساتي است كه با مسوولان دارند. با اين اوصاف اين سوال بيمناسبت نيست كه واقعا وظيفه پژوهشكده زلزلهشناسي چيست؟ آيا تنها وظيفهاي كه دارد ثبت بزرگي زلزلههاست؟
اصلا. اتفاقا ثبت اطلاعات زلزلهها فقط يكي از كارهاي متنوعي است كه توسط اين پژوهشگاه انجام ميشود. كار اصلي ما تحليل اطلاعات ثبتشده است. البته مجموعههاي ديگري مثل ژئوفيزيك يا مركز تحقيقات مسكن و... نيز اطلاعات مختلفي از زلزلهها ثبت و تحليل ميكند، اما جامعيت پژوهشگاه در جمع شدن همه تخصصهاي مرتبط در يك مركز است كه در سطح منطقه بينظير است.
خب اين «تحليل» دادهها در چه مواردي استفاده ميشود؟
اولا اين تحليل دادهها به ما كمك ميكند تا برآوردي بلندمدت از نقاط زلزلهخيز كشورمان به دست آوريم و بفهميم كه كداميك از مناطق ايران، بيشتر در معرض زلزله هستند. ضمن آنكه با بررسي «زمان وابسته» ميتوانيم الگويي از زلزلهخيزي يك منطقه ارايه كنيم.
«زمان وابسته» ديگر چيست؟
زمان وابسته عبارت است از بررسي زلزلههاي اخير يك منطقه و مقايسه آن با زلزلههاي گذشته تا از اين طريق به يك الگوي تقريبي در مورد زلزلهخيزي آن منطقه برسيم. به عبارتي در اين شيوه؛ براي مثال تغييرات تنشهاي يك منطقه، بردارهاي تغيير شكل پوسته (با بررسي تصاوير ماهواره و اندازهگيري GPS) بررسي ميشود. الان از اين روش در تمام دنيا براي اطلاع از وضعيت مناطق زلزلهخيز مختلف كشورها، استفاده ميشود. اين نقشهها، به ما در اخذ تصميم در مورد سطح نيروهايي كه سازهها را بايد طراحي كنيم، نقاطي كه بايد در آينده نزديك يا دور متمركز شويم و سريعتر مقاومسازي كنيم، ميزان نرخ بيمه زلزله منطقي و... كمك ميدهد.
و دومين مورد از استفاده تحليلي دادههاي زلزله...؟
دومين استفادهاي كه از اين تحليل دادهها ميتوان كرد اين است كه ميتوان به مسوولان گزارشهايي در مورد لرزهخيز كوتاهمدت، تغييرات گسلها يا زلزلهخيزي يك منطقه داد تا در آمادگي و هشدار، آمادهباش و استراتژي مديريت بحران يا سياستهاي خود براي اداره آن منطقه استفاده كنند.
پژوهشگاه در مورد سازهها و مقاومت آنها نيز تحقيق ميكند؟
بله. ما در اينجا پژوهشكدهاي به نام پژوهشكده سازه داريم كه با پيشرفتهترين امكانات و متدهاي علمي رفتارهاي سازههاي بتني، اسكلت فلزي و... را بررسي ميكند. به عبارتي اين پژوهشكده به دنبال پاسخ به اين سوال است كه اگر زلزلهاي در كشور رخ دهد، سازههاي مختلف چه رفتاري در برابر آن خواهند داشت؟ و براي ايمني بيشتر چه نكات و جزيياتي بايد رعايت شود.
حالا كه بحث سازه و مقاومت آن شد بگذاريد يك سوال ديگر را هم مطرح كنم. اينكه چگونه است كه در كشوري مثل ژاپن، به صورت مستمر زلزلههاي نسبتا شديدي ميآيد ولي با اين حال ساختمانها خسارتي نميبينند و مردم همچنان به زندگي عادي خود مشغولند ولي در ايران، زلزلههاي متوسط نيز باعث تخريب يا خسارت ديدن سازهها ميشوند؟
اول اجازه بدهيد يك نكته را در مورد زلزه خيزي ژاپن روشن كنيم. شرايط ژاپن در مقابل زلزلهخيزي، شرايط خاصي است. زلزلههاي ژاپن به دو دسته فراسرزميني و داخل سرزميني تقسيم ميشوند. زلزلههايي كه منشأ فراسرزميني دارند به دليل فرورانش صفحه اقيانوس آرام به زير صفحه اوراسيا و برخورد آنها به يكديگر در امتداد ساحل شرقي اين كشور، رخ ميدهد. اين زلزلهها، زلزلههاي بزرگي هستند كه معمولا در عمق 80-70 كيلومتري زمين رخ ميدهند ولي با اين حال در داخل ژاپن هم به خوبي حس ميشوند. البته اين زلزلهها معمولا خسارت چنداني به بار نميآورند. در مقابل زلزلههايي كه در داخل سرزمين ژاپن رخ ميدهند زلزلههاي شديد و اكثرا خطرناكي هستند كه غالبا هم خسارتهاي سنگيني را به جا ميگذارند. مثل زلزله كوماموتو كه در فروردين سال گذشته در جنوب اين كشور رخ داد و باعث بيخانمان شدن چند هزار خانواده ژاپني شد. اما از اينها گذشته، رعايت اصول ساختوساز در اين كشور و رعايت مقررات مربوط به زلزله در ساخت سازههاي مختلف باعث شده تا مقاومت بناهاي اين كشور به شكل قابل قبولي افزايش پيدا كند و به همان نسبت خسارت هم كمتر شود. ولي در هر صورت اين تصور هم درست نيست كه زلزله اصلا خسارتي به ژاپنيها وارد نميكند.
در تهران هم اين روزها با 2 زلزلهاي كه رخ داد، دوباره بحث مقاومت سازهها در برابر زلزله داغ شده است. از منظر شما، ساختمانهاي تهران، چقدر در برابر زلزله مقاومت دارند؟
اين يك بحث تخصصي است. نميتوان براي همه ساختمانها حكم يكسان صادر كرد ولي به طور كلي با نوسازيهايي كه صورت گرفته به نظر ميرسد وضعيت ساختمانهاي تهران بهتر از گذشته شده است. چرا كه به هر حال ساختمانهايي كه امروز ساخته ميشوند ملزم به رعايت اصول مهندسي و استاندارد 2800 هستند كه همين امر، باعث ميشود تا مقاومت قابل قبول در برابر زلزله داشته باشند. البته هنوز هم وضعيت مناطق مركزي و جنوبي شهر كه بافتهاي فرسوده بيشتري دارند، چندان جالب نيست.
پس چرا با وجودي كه شما مرجع اصلي صحبت در مورد زلزله هستيد، كمتر در برنامهها و اخبار مربوط به زلزله اسمي از شما ديده ميشود و بيشتر شهرداري است كه مرجع اخبار و ارايه آمار و ارقام است؟
البته ما به عنوان يك مركز علمي وظيفه داريم كه نتايج تحقيقات را در اختيار مردم و مسوولان قرار دهيم. الان تمام استناد شهرداري و ساير مسوولان به گزارشهايي است كه 16 سال قبل توسط آژانس ژاپني «جايكا» براي تهران تهيه شده است. در حالي كه وضعيت لرزهخيزي، تجهيزات و امكانات شهري، كيفيت ساخت و ساز، دايما در حال تغيير است و چنين مطالعاتي بايد هر چند سال يكبار به روز شود. در چنين وضعيتي شهرداري ميتواند با اعتماد به زلزله شناسان و مهندسان ايراني و حمايت از مراكزي كه دستاندركارند، شرايطي را فراهم كند كه گزارشهاي جديدي از وضعيت كنوني تهران آماده كنيم ولي.... الان آمار ساختمانها، اطلاعات سال ساخت و پروندههاي فني و مهندسي آنها در اختيار شهرداري است كه اگر در اختيار ما قرار گيرد، در قالب پروژههاي تحقيقاتي با حمايت اين سازمان، ميتوانيم ترسيم بسيار بهتري از وضعيت سازههاي پايتخت و خطر كلي زلزله در اين شهر داشته باشيم.
و تحليل شما از زلزله اخير تهران چه بود؟
براي ما اين زلزله طبيعي بود. از ديد ما اصولا زلزلههاي زير 6 ريشتر، زلزلههاي مهمي تلقي نميشوند. از طرفي نقاط مختلف كشور ما به دليل داشتن گسلهايي كه دارند هر روز بارها ميلرزند. منتها شدت آنها غالبا كم است و احساس نميشود. زلزله اخير هم يكي از همين زلزلهها بود كه كمي شديدتر از زلزلههاي قبلي بود. البته اين زلزله تجربه خوبي هم براي مردم و هم براي مسوولان بود. مردم به هر حال بهويژه با توجه به رويداد زلزله سرپل ذهاب و ذهنيت شكل گرفته، حق دارند كه تا حدودي نگران شوند. اين مسوولان و ما كارشناسان هستيم كه بايد به شيوهاي درست به آنها اطلاعرساني و اطمينان بخشي كنيم. مردم نبايد با چنان هجومي از اخبار و شايعات در فضاي مجازي مواجه باشند كه ندانند كدام درست و كدام شايعه است. اين زلزلهها حتي ما را هم به فكر انداخت كه به دنبال راهكارهايي جديد در فضاي مجازي براي اطلاعرساني كارشناسي به مردم باشيم. چرا بايد شخصي كه هيچ تخصص آكادميك در مورد زلزله ندارد، با ادعاي پيشبيني زلزله، تعداد اعضاي كانالش به يكباره و در كمتر از يك هفته به بيش از 250 هزار نفر برسد؟ چون مردم تشنه شنيدن اخبار دست اول و ناب از زلزله هستند. اگر ما اين خوراك را به آنها ندهيم، به ناچار به هر طريقي كه بتوانند تلاش ميكنند تا از شرايطي كه دارند و احتمال وقوع زلزله و شدت آن مطلع شوند تا بلكه بتوانند چارهاي بينديشند.
من هنوز جوابم را نگرفتهام. الان بعد از گذشت چند روز از وقوع دو زلزله تهران، نتايج بررسيهاي شما روي اين دو رخداد چه بوده است؟
ببينيد چنين شرايطي در همه دنيا جزو دشوارترين مسائل حوزه زلزلهشناسي است. هيچ پاسخ قطعي براي اين سوال كه آيا يك زلزله پيش لرزه زلزله بعدي است يا نه، وجود ندارد. هميشه احتمال خيلي اندكي وجود دارد كه زلزله بزرگتري رخ دهد. اما ميتوان گفت كه حداقل نكته نگرانكنندهاي از نظر علمي در خصوص گسلهاي تهران مشاهده نميشود. البته هنوز نتيجه تحليل دادههاي ما به اتمام نرسيده است. منتظر پايان كار همكارانم در اين مورد هستيم تا بتوانيم با عدد و رقم در مورد احتمال پايين زلزله صحبت كنيم.
همانطور كه شما هم در صحبتهايتان اشاره كرديد، چند وقتي است كه فردي در مشهد مدعي پيشبيني زلزله شده و در كانالي هر روز خبر از وقوع زلزله در نقاط مختلف ميشود. ولي گويا شما به جد، اين پيشبينيها را كذب و دروغ دانستهايد.
دقيقا. ما با اين همه امكانات و كارشناساني كه داريم، نميتوانيم زلزله را پيشبيني كنيم. كارشناسان خبره نه در ايران، بلكه در جهان، با تجربه سالها كار و تحقيق هنوز نميتوانند زلزله را پيشبيني كنند آن وقت چطور است كه فردي كه هيچگونه سابقه تحصيلي آكادميك و سابقه كار پژوهشي در مورد زلزله را ندارد، مدعي پيشبيني زلزله ميشود؟ الان با اين همه تجهيزاتي كه در دنيا وجود دارد همه كارشناسان مدعياند كه نميتوان زلزله را پيشبيني كرد و بارها اعلام كردهاند هر چه در اين زمينه گفته ميشود، فقط و فقط «احتمالات» است. البته در مورد برآورد «احتمال» زلزله، پيشرفتهايي داشتهايم ولي حرف ما در حوزه «احتمال» است.
اما گويا وي مدعي است كه 94 درصد از پيشبينيهايش درست بوده است.
ببينيد، بالاخره ما در كشور زلزلهخيزي زندگي ميكنيم كه تقريبا هر هفته شاهد يك زلزله كمشدت يا متوسط در بخشي از آن هستيم. يعني بالاخره ميشود به سادگي پيشبيني كرد كه در فلان نقطه و در شعاع 200 كيلومتري در بازه زماني مشخص (مثلا دو ماه) زلزله رخ خواهد داد. اين، كارخاص و ويژهاي نيست.
منظورتان از «پيشرفت» اين است كه الان ميتوانيد زلزله را پيشبيني كنيد؟
نه. اصلا. منظورم اين است كه در مورد تخمين دقيقتر «احتمال زلزله»، پيشرفتهاي خوبي داشتهايم. حتي كشورهاي صاحب نام در زمينه زلزلهشناسي مثل ژاپن، تايوان، ايتاليا و... نيز كسي مدعي پيشبيني زلزله نيست. احتمالاتي هم كه ما پيشبيني ميكنيم براي اين است كه به مسوولان هشدار بدهيم تا آماده باشند، تصميمگيري كنند و در عين حال در شرايط بسيار خاص در صورت صلاحديد به مردم اطلاعرساني كنند تا آنها از منازل خارج شوند يا در نقاط امن پناه بگيرند و... براي همين هم ميگوييم كه به دنبال ايجاد زبان مشترك با مسوولان و شهروندان هستيم. در واقع به دنبال آن هستيم كه به شهروندان بگوييم خبر درست كدام است يا در منازل آنها كجاها ايمنتر است.
يكي از مسوولان، چندي قبل اعلام كرده بود كه ما از حدود دو ماه قبل، از تغييرات گسل اشتهارد مطلع بودهايم و ميدانستيم كه بالاخره زلزلهاي رخ خواهد داد. خب مردم حق ندارند كه سوال كنند چرا در جايي كه مسوولان زلزله را پيشبيني كرده بودند، در مورد آن اطلاعرساني نكردهاند؟
من در اين مورد با شما موافق نيستم. حتي اگر هم چنين باشد، به نظرم مسوولان كار درستي كردهاند كه دو ماه مردم را نگران نكردهاند. چون واقعا نميشود پيشبيني كرد كه بطور قطع به يقين چه وقت و با چه شدتي زلزلهاي خواهد آمد بلكه همانطور كه گفتم همهچيز در حد «احتمال» است. ما در پژوهشگاه، مركز تخصصي پيشبيني زلزله داريم ولي اصلا مدعي پيشبيني به معني اينكه چه زماني زلزله رخ ميدهد، نيستيم.
ولي به هر حال گويا هر 150 سال يكبار در تهران زلزله بزرگي رخ ميدهد. الان 187 سال از وقوع آخرين زلزله بزرگ تهران ميگذرد. پس احتمال وقوع زلزله در اين روزها نبايد كم باشد و بايد جدي گرفته شود.
من اصلا اين فرضيهها را قبول ندارم. اين 150 سال از كجا آمده است؟ آمدهاند فاصله زماني زلزلههاي بزرگ را ميانگين گرفتهاند و به عدد 150 سال رسيدهاند. درحالي كه درست است كه آخرين زلزله بزرگ تهران در سال 1830 ميلادي (زمان فتحعليشاه قاجار) اتفاق افتاده، ولي قبل از آن حدود 600 سال تهران شاهد زلزله بزرگي (بيش از هفت) نبوده است. يعني به زبان ساده و براي درك مردم، بايد گفت اين ميانگين 150 سال اصلا ملاك نيست. ممكن است تا صد سال ديگر هم زلزله خطرناكي نيايد يا برعكس، ممكن است همين فردا زلزله بزرگي رخ دهد. در اين فضاي مبهم و با عدم قطعيت بالا، اين فقط دانش احتمالات است كه به ما در اخذ تصميم در مورد سطح نيروهايي كه سازهها را بايد طراحي كنيم، نقاطي كه بايد متمركز شويم و سريعتر مقاومسازي كنيم، ميزان نرخ بيمه زلزله منطقي و... كمك ميدهد. به طور خلاصه ما بايد زندگي با زلزله را بياموزيم، زلزله يك واقعيت است كه به قول قديميها دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. بايد با رعايت ضوابط ساخت و ساز و برآورد دقيق خطر و سطح شتاب زلزله، براي آن روز كه انشاءالله هرچه دورتر باشد، آماده باشيم.