دغدغه لحظه حال
كاوه رهنما
در ميان دانشآموختگان دهه 1370 فلسفه دانشگاه تهران محمد منصور هاشمي، ويژگيهاي متمايزي دارد. مثل بسياري از همنسلانش خود را منحصر به فلسفه از سنخي كه در دانشگاههاي ايران آموخته ميشود، نكرده است و به حوزههاي متنوع ادبي و فرهنگي تعلق خاطر دارد، همچنان كه علايق روشنفكري آشكار و عميقي دارد. در كنار اين دو خصلت پسنديده، بايد از ارتباط مستمر و جدياش با مطبوعات و در نتيجه عرصه عمومي ياد كرد. قلم روان و شيوا در عين نثر محكم و استوار ديگر ويژگي اين نويسنده پژوهشگر است كه سالهاست از كنج خلوت بنياد دايره المعارف اسلامي (دانشنامه جهان اسلام) تحولات و رويدادهاي عرصههاي متنوع فرهنگي را رصد ميكند و به فراخور نسبت به آنها واكنش نشان ميدهد. گواه سخن نيز، مجموعه آثار پربار و متنوع اوست كه در آن هم كتابهايي وزين و پژوهشي در حوزههاي تخصصي فلسفه و كلام ميتوان يافت، همچون «صيرورت در فلسفه ملاصدرا و هگل» و «چند مبحث كلامي در تاريخ انديشه اسلامي» و هم كتابهايي پر مخاطب و عمومي در زمينه روشنفكري معاصر ايراني مثل «هويتانديشان و ميراث فكري احمد فرديد» و«دينانديشان متجدد: روشنفكري ديني از شريعتي» البته چنان كه آمد، بايد پيشتر به علايق ادبي و ذوق نويسندگي هاشمي اشاره كرد، به خصوص كه نخستين كتاب او تحليلي از آثار و افكار صادق هدايت است و تاكنون چند كتاب و مجموعه داستاني نيز مثل «قهقهه در خلاء» و «زنگ هفتم» منتشر كرده است. اين اشاره مفصل به علايق متنوع و آثار كثير اين نويسنده اهل فلسفه، بهترين دريچه براي ورود به مفصلترين و در عين حال متنوعترين كتاب اوست: «انديشههايي براي اكنون» كه مجموعهاي است از مقالهها، يادداشتها و گفتوگوهاي او در يك دهه اخير در زمينههاي گوناگون فلسفه، روشنفكري ادبيات، نقاشي، تئاتر، سينما و... روشن است كه نقطه اتصال مطالب اين مجموعه متنوع «پيوند ريشهدار دغدغههاي نويسنده با زمينه شكلگيري آنها يعني فرهنگ و تاريخ و سرزميني است كه در آن زيسته است»، يعني تعهدي كه نويسنده فراسوي تخصص يا حرفهاش نسبت به آنچه اينجا و اكنون ميگذرد، از خود نشان ميدهد. اهميت اين دغدغهمندي نسبت به لحظه حال را زماني در مييابيم كه به خاطر آوريم، ميشل فوكو، متفكر فرانسوي در مقاله مشهور «درباره روشنگري چيست؟ كانت اهميت نوشتار تاريخي فيلسوف آلماني را توجه او به زمان حال يا آنچه هماكنون جريان دارد، ميخواند و نوشته است: «امروز چه ميگذرد؟ اكنون چه ميگذرد؟ و چيست اين «اكنون» كه همگي ما در آنيم و اين لحظهاي را كه من در آن مينويسم؟» از اين حيث آنچه كتاب انديشههايي براي اكنون را خواندني و قابل توجه ميسازد، توجهي است كه به مساله روز دارد، بر خلاف انبوهي از آثار و نوشتهها با موضوعات به ظاهر مشابه كه ربطي به مساله اكنون ندارند و صرفا به علت تخصص و حرفه نويسنده به نگارش در ميآيند. به همين خاطر در اين مجموعه حتي مقالهها و گفتارهايي كه به موضوعي كاملا تخصصي و فني اختصاص دارند، مثل مقالهاي كه به شباهت خانوادگي ويتگنشتاين پرداخته يا مقالاتي كه درباره فلسفه اسلامي است، اگر در متن شرايط فرهنگي و اجتماعي خلقشان نگريسته شود، ربط و نسبتشان با لحظه اكنون آشكار ميشود. يعني با دقت در بستري كه اين نوشتار يا گفتار در آن خلق شده، ميتوان دريافت در پاسخ به كدامين مساله يا مسائل روشنفكري روز پديد آمده و وجه تاريخياش روشن ميشود. به همين خاطر ميتوان گفتارها و نوشتارهاي كتاب را به مثابه شاخصي براي ارزيابي شرايط فرهنگي و اجتماعي روز در نظر گرفت.
اينهمه البته به معناي آن نيست كه در اين كتاب با متوني «تاريخ مصرفدار» مواجه هستيم، اتفاقا سبك و سياق پژوهشگرانه نوشتهها به خصوص در بخش مقالات كه حاصل سالها كار پژوهشي مولف در يك دانشنامه است، سبب شده كه متنها جنبهاي عالمانه و تحقيقي داشته باشد و علاقهمندان بتوانند در موضوعي خاص مثلا مقايسه جوهر از منظر ابن عربي و اسپينوزا يا حركت جوهري و اضافه اشراقيه به آن مراجعه كنند. در مجموع انديشههايي براي اكنون، را ميتوان به عنوان كشكولي حاوي مطالب متنوع با دغدغه محوري آنچه در ايران امروز در حوزه فرهنگ و انديشه رخ ميدهد در دست داشت و در موضوعات مختلف فلسفي، ادبي و هنري و در يك كلام روشنفكري به آن مراجعه كرد.