سنگ مستحكم بناي برجام
احمد شيرزاد
من فكر ميكنم يك نكته بسيار مهم در مورد برجام وجود دارد كه خوب است مردم ايران به آن توجه كنند؛ اگر اروپاييها و روسها تا اين حد از برجام دفاع ميكنند به دليل لطف و محبت و مروت و جوانمردي آنها نيست. دنياي سياست دنياي منافع است، منافع ملي كشورها بر هر امر ديگري مقدم است. وقتي ميبينيم فرانسويها و آلمانيها و حتي بريتانياييها كه در هر موضوعي دنبالهرو و همداستان امريكاييها محسوب ميشوند، تا اين حد خلاف ميل امريكاييها اظهارنظر ميكنند، به اين دليل نيست كه قرار باشد به خاطر محبتي از خجالت ما در بيايند يا تعارفي با تهران داشتهباشند. مسائل ميان دولتها كاملا متفاوت از رفتار رايج اخلاقي بين افراد در جامعه است. اگر دولتي از برجام حمايت ميكند به اين دليل است كه اين موضوع با منافع ملي آن كشور سازگار است. همين ديدگاه به برجام درس بسيار مهمي براي دولت و ملت ما دارد؛ از دفاع همهجانبه اروپاييها از برجام بايد آموخت كه در روابط بينالمللي بايد بگرديم كجا و با چه كسي اشتراك منافع داريم و روي اين منفعت مشترك كار بكنيم. در همين مساله برجام منفعت بسيار جدي ما، رفع تحريمها، ضرورت رشد اقتصادي، حل مشكلات اقتصادي داخل كشور، اشتغال و سرمايهگذاري خارجي بود؛ همه اين ضرورتها باعث شد تا ما راهي را انتخاب كنيم كه از ورطه هولناك دولتهاي نهم و دهم خارج شويم و به اقتصاد كشور و چرخ اداره كشور روغني بزنيم و رونقي ايجاد كنيم. در منفعت ديگر طرفهاي مذاكرهكننده قرار داشت. اروپا در يك وضعيت بسيار پيچيدهاي قرار گرفتهبود. كشورهاي اروپايي به نمايندگي از جامعه جهاني، شوراي امنيت و به خصوص واشنگتن، تصميم گرفتهبودند تا ايران را تحت شديدترين تحريمها قرار بدهند، در اين مسير خريد نفت از ايران قطع شد، نظام بانكي ايران تحت محاصره قرار گرفت و صادرات اروپا به ايران قطع شد. هيچ يك از اين تحريمها «به سود و منفعت» كشورهاي اروپايي نبود. ادامه اين وضعيت براي اروپاييها خسارتهاي بسيار جدي در بر داشت. در ميان دولتهاي اروپايي، در كنار روسيه و چين، براي كساني كه با عقل و درايت سياسي با مسائل مواجه ميشوند، واقعا حل مساله هستهاي يك موضوع جدي هستند. گرچه ايران دنبال ساخت تسليحات هستهاي نبود و هيچ يك از كشورهاي مذاكرهكننده هستهاي خواهان ايجاد يك مسابقه تسليحات هستهاي در منطقه خاورميانه نيستند، همه اين كشورها نسبت به ايجاد جرقهاي كه باعث دو برابر شدن ناگهاني تعداد كشورهاي داراي تسليحات هستهاي بشود، نگران بودند. بر خلاف اروپاييها، واشنگتن با مساله پرونده هستهاي با ديدگاهي ابزارگونه برخورد كرد و دنبال بهانهاي براي ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي ايران بودند. هر كسي نگران تسليحات هستهاي باشد، قطعا از برجام دفاع خواهد كرد. بايد بپذيريم كه در برجام اكنون با اشتراك منافع واضح و جدي با روسها از يك طرف و با اروپا از طرف ديگر مواجه شدهايم. به همين منافع مشترك است كه اين كشورها محكم جلوي امريكا ايستادهاند، طي همين روزهاي گذشته چه در مسكو، چه در بروكسل و چه حتي در نيويورك و در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل متحد، شاهد بوديم كه هيچ يك از اين كشورها حاضر نشدند، ذرهاي از موضع اجماع براي حفظ توافق هستهاي كوتاه بيايند.
بايد دقت كنيم كه همه اينها به دليل اشتراك و همپوشاني منافع در توافق هستهاي است. اما وقتي بحث ديگري مطرح شود، مثلا موضوع رعايت حقوق بشر در ايران، يا مساله ادعاي منسوب شدن ارسال موشك به يمن يا برنامه موشكي ايران، در چنين مواردي اشتراك منافع اروپاييها با ما كمتر است و ممكن است مواضعي بگيرند كه به اندازه كافي رضايت ما را جلب نكند.
در تمام اين موضعگيريهاي ديپلماتيك، تنها نكتهاي كه وجود دارد بحث منافع مشترك است. منافع مشترك بايد به زيربناي سياست خارجي كشور تبديل شود، حتي ما در مورد خود امريكاييها هم ميتوانيم بگرديم، منافع مشتركي پيدا كنيم و روي اين منافع مشترك كار كنيم. وقتي من از كار كردن روي منافع مشترك صحبت ميكنم، منظورم اين نيست كه خداي نكرده، ما در برابر امريكا دريوزگي بكنيم و عزت، افتخار، اقتدار و كرامت ملي خودمان را به حراج بگذاريم. بنيان گفتوگوي ديپلماتيك در همه جهان اين است كه دولتها منافع مشتركشان را با يكديگر مطرح ميكنند و در عين حال نقاط و موضوعات مورد اختلاف را هم مشخص ميكنند. توازن قوايي كه در هر منطقهاي وجود دارد اجازه ميدهد كه كشورها در روابط دوجانبه و چندجانبه بتوانند اختلاف منافع را به گونهاي مهار بكنند كه به درگيري بزرگ منجر نشود. چنين عملكردي از سوي همه عقلاي روابط خارجي توصيه ميشود و مبناي صلح و امنيت جهاني متكي بر همين ديدگاه است و جمهوري اسلامي ايران نيز بايد حركت همين مسير را در روابط بينالمللي انتخاب كند.
استاد دانشگاه و كارشناس مسائل هستهاي