نرگس و حلقههاي اقتصادي متفاوت
سينا قنبرپور
فرقي نميكند موضوع به زمختي نفت و استخراج آن باشد يا به ظرافت گل، آن هم گل نرگس؛ وقتي اقتصادي تكمحصولي بود نميتوان به چرخيدن چرخش و زندگيهاي پيرامون آن اميد بست. به ويژه آنكه كاشت و برداشت گل نرگس شغل اول هيچكس نيست و كاري موسمي در ۴۵ روز از فصل زمستان است. سخن از يك تجارت و كسب و كار نيست؛ سخن از موقعيتي است كه «بهبهان» در استان خوزستان دارد. موقعيتي در نوع خود استراتژيك كه از عمق تاريخ باستاني ايران تاكنون استمرار داشته است و اينكه «نرگس» تنها يك نشانه از اين عمق تاريخي است. به همين دليل هم نبايد «نرگس»هاي بهبهان را محدود به يك جشنواره ديد. لازم است آن را يك اقتصاد چندمحصوله ترسيم كرد كه ظرافت و زيبايي گلهاي نرگس بوي خوش چرخهاي از اقتصاد نوين را به مشام ميرساند كه محدود به كشت و كشاورزي نيست و بر پايه گردشگري ترسيم ميشود. دشت بهبهان در ميان چند رودخانه قرار گرفته كه همين ويژگي موقعيت كشاورزي آن را از ساير نقاط متمايز كرده است. اما كيست كه نداند در زمانهاي كه آب استراتژيكترين منبع از منابع انرژي است و ما هنوز به آن به عنوان انفال مينگريم، نميتوان صرفا بر كشاورزي در اين منطقه متمركز شد. شايد امروز وقتي قدم بر نرگسزارهاي بهبهان بگذاريد در هزاره دوم بعد از ميلاد مسيح باشيد. ولي آن نرگسزارها درست در همان دشت و مسيري برآمدهاند كه روزگاري «آريوبرزن» در آن آخرين مقاومتهاي سپاه ايران در برابر اسكندرمقدوني را رقم زد و توانست در «تنگتكاب» مدتها ورود لشگريان مقدوني به محدوده پايتخت ايران باستان، تخت جمشيد را به تعويق اندازد. نرگسهاي بهبهان يادآور «ارجان» و رونقش در دوره ايلامي و حتي پس از اسلام است. يعني سفر به بيش از 4هزار سال قبل حتي وقتي ناصرخسروقبادياني از آن ياد ميكند شهري پرجمعيت و مدرن را توصيف كرده است. اما اينكه امروز صرفا يك جشنواره بخواهد كشت و برداشت ۵۰ ميليون شاخه گل نرگس را يادآوري كند يا كسب و كارنرگسكاران را رونق بخشد كملطفي است. بهبهان بخشي از مسير و جاده ولايت است كه امام رضا(ع) از طريق آن به مشهد رسيد. بنابراين فقط نرگس و نرگسزارهاي بهبهان نيست كه منتظر گردشگرند بلكه مولفههاي تاريخي كهن منتظر است تا تبديل به يك جريان گردشگري شوند. پتانسيلهاي بالقوهاي كه ظرافتهاي مديريتي ميتواند آنها را به فعل بدل كند و اقتصادي چندمحصوله را در اين مهد تمدن احيا كند.