طرح جديد ترافيك يا دميدن نادرست در سرنا
مريم اسماعيلي فرد
در خبر آمده است كه شهرداري تهران بنا دارد طرح ترافيك جديدي ارايه كند كه بر اساس آن ورود به محدوده طرح ترافيك بنا بر ساعت و ميزان آلايندگي و... مشمول عوارض متفاوت و متغيري شود. هدف طرح را كاهش تردد خودروها و كاهش آلودگي هوا ذكر كردهاند و در توجيه طرح، اجرا شدن آن در بسياري از كشورها را مثال زدهاند.
گرچه اين طرح فعلا اندر خم تاييد شوراي شهر، فرمانداري و شوراي عالي ترافيك است؛ اما خوب است دست اندركاران را بار ديگر دعوت كنيم كه سرنا را از سر گشاد ننوازند. هر بار كه هوا سرد شده و پديده وارونگي رخ ميدهد؛ پنجره فرصتي باز ميشود تا مديريت شهري به سمت انسان محوري پيش برود. اما دريغ كه گزينههاي روي ميز سياستگذار شهري طيف محدودي است؛ از توسل به باد تا افزايش هزينه پيمايش خودروهاي شخصي. در واقع سياستگذار يا در يك رويكرد جبري مسلك مقهور شرايط توپوگرافيك تهران و پديده اينورژن شده و راهكار را آرزوي آمدن باد ميداند و در بهترين حالت در رويكردي علمي-تخيلي به فكر ايجاد پنكههاي بزرگ براي توليد باد يا متههاي عظيم براي سوراخ كردن كوه ميافتد يا بخشي و تنها بخشي از راهحلهاي آزموده و موفق در مقابله با آلودگي هوا را گرفته و بيتوجه به سيستمي بودن راهحلهاي اتخاذ شده در ينگه دنيا فشار را بر مردم ميآورد. واقعيت آن است كه كشورهاي موفق در مديريت آلودگي هوا اين امر را نه صرفا با دعوت مردم به حمل و نقل عمومي و نه صرفا با افزايش هزينه داشتن خودروي شخصي مديريت كردهاند. نگاه سياستگذار تا زماني كه معطوف به برنامهريزي واكنشي و فصلي باشد و بخشي بنگرد در بر همين پاشنه خواهد شد و هر چه بگوييم خودرو شخصي بد است و دودش به چشم خودت و ريه كودك و عزيزانت ميرود آش همان آش است و كاسه همان كاسه. بنزين هم كه گران شود تغييري در تمايل مردم به استفاده از خودروي شخصي ايجاد نميكند؛ كما اينكه از 50 تومان به 1000 تومان رسيد و همزمان شاهد صعودي بودن استفاده از خودروي شخصي نيز بوديم و هستيم. پس مشكل كجاست؟ مردم ما چه فرقي با آن چشم رنگيهاي مترو و اتوبوس سوار دارند؟ فكر ميكنم جواب را بايد در ساختارهاي شهري انسانمحوري ديد كه در جايي هست و در تهران و كلانشهرهاي ما نيست. اينكه شاخص آلودگي هوا در تهران بر اساس گزارش موسسه نامبئو بسيار بالا و كيفيت هوا بسيار پايين است و ايران جزو 10 كشور اول انتشاردهنده گازهاي گلخانهاي است و براساس گزارش اخير ارزيابي عملكرد محيط زيست، رتبه ايران در شاخص كيفيت هوا 109 در بين 180 كشور است؛ بيش از هر چيز در بخش منابع متحرك آلاينده به خودرو محور بودن شهرهاي ما باز ميگردد. در شهر انسانمحور افتخار مديريت شهري نه در بزرگراه ساختن و تونل و روگذر و زيرگذر كه در كاهش تقاضاي سفر، گسترش حمل و نقل غيرموتوري و توسعه حمل و نقل عمومي است. در شهر انسان محور نهاد مربوطه، سازوكار ساماندهي مشاغل را با ابزار تشويقي و تنبيهي به گونهاي تنظيمگري ميكند كه در هر منطقه شهروند بتواند تمام حوايج روزمره خود را در فاز نخست با استفاده از ظرفيتهاي شهر هوشمند و الكترونيكي و غير حضوري كردن روندها بدون نياز به جابهجايي رفع كند.
در فاز بعد امكان رفع آنها با استفاده از پيادهراههاي امن و هموار و داراي آبخوري و محل نشستن و سرويس بهداشتي در فواصل مناسب به صورت پياده مهياست. امكان رسيدن به مقصد با استفاده از دوچرخه به صورت ايمن و در مسير مشخص و محافظتشده نيز فراهم است. شهروند ساكن شهر انسان محور اگر نياز به جابهجايي در مسافت طولانيتري را نيز داشته باشد؛ حمل و نقل عمومي تلفيقي (اتوبوس و مترو) با كيفيت نرمال و هزينه معقول در دسترس اوست. در اين شرايط در شهروند عادي نياز و لذا تمايلي به استفاده از حمل و نقل اختصاصي (تاكسي) و بيش از آن مالكيت يا استفاده از خودروي شخصي بجز در مناسبتهاي خاص وجود ندارد. سياستگذار با ايجاد اين زيرساختها ميتواند به صراحت اعلام كند؛ اولا، تعهدي براي حل گرههاي ترافيكي ندارد چراكه اولويت دولت در مسير منافع اكثريت جامعه و لذا توسعه حمل و نقل عمومي است و ثانيا اگر اقشار بسيار مرفه تمايل به استفاده از خودروهاي شخصي را دارند بايد پاي لرز عوارض و مالياتهاي مربوطه بنشينند. عوارض مربوطه هم با توجه به آنكه ايجاد آلودگي توسط آنها به زيان جامعه است دقيقا در محل گسترش حمل و نقل عمومي هزينه ميشود تا سياستها در مسير عدالت اجتماعي برقرار شود. اين سيستم كه هر يك از اجزاي آن به دقت و براساس آزمون علم در عرصه عمل تدوين شده را نميتوان بخشي ديد. آقا و خانم تصميمگير و تصميمساز! نميتوان عوارض و ماليات خودرو شخصي را ديد و انسانمحوري، هوشمندسازي، كاهش تقاضاي سفر، پيادهراهسازي و حمل و نقل تلفيقي را نديد.
پيش از تصويب و اقدام، طرحهاي جامع كاهش آلودگي هوا را آسيبشناسي بفرماييد. تاكيد آنها در بخش منابع آلاينده متحرك نه بر كاهش نياز به استفاده از خودرو بلكه بر معاينه فني، كاتاليست كانورتور و انژكتور، جايگزيني خودرو فرسوده و... است. در حالي كه اگر سرنا را از سويه درست بدميم؛ بايد به سمت ايجاد ساختارهايي حركت كنيم كه شهروند ما با زيستن در شهري شايسته و انسانمحور نيازي به صرفهجويي در هزينههاي ديگر و خريدن اقساطي و راندن خودرو شخصي و رانندگي با ميانگين روزانه 55 دقيقه در ترافيك سنگين نبيند. شهري براي زندگي نه زنده ماندن. اين گونه تغييرات است كه مردم تهران را مطمئن ميكند فراتر از رنگها و زندهبادها و مردهبادها تغيير در مديريت شهري به سمت شكوفايي رخ داده است.
عضو هيات علمي دانشگاه علوم و تحقيقات