خط فقر و تعيين مزد
علي خدايي
اگر كاركرد خط فقر را مشخص كردن معياري براي مبارزه با آن در نظر بگيريم، اعلام نشدن اين رقم در 10 سال گذشته از جانب دولت معني مشخصي دارد. خط فقر در صورتي كه با معيارهاي اصولي تعريف شود، بايد سياستگذاريهاي مختلف دولت با شعار فقرزدايي را هدايت كند. اين شعارها جايي معناي خود را از دست ميدهند كه ميبينيم دولت هنوز به تعريف مشخصي از خط فقر نرسيده است.
سخنان اخير معاون رفاه اجتماعي وزير كار كه در آن خط فقر ملي را 700 هزار تومان اعلام كرده است از اين نظر ناكارآمد است كه معلوم نيست بر اساس چه معياري محاسبه شده است.
1- ممكن است اين رقم با «خط گرسنگي» اشتباه گرفته شود اما در اين صورت هم كمتر از ميزان واقعي محاسبه شده است. در محاسبات سبد معيشت كه سال گذشته در شوراي عالي كار انجام شد، با حداقليترين اجناس موجود در بازار از نظر قيمت و كيفيت، عدد «خط گرسنگي» حدود 850 هزار تومان تعيين شد. اين رقم پايههاي علمي داشت و بر اساس تحقيقات انستيتو تغذيه براي حداقل خوراكيها محاسبه شده بود و كالاها و خدمات ضروري ديگر براي زندگي مثل پوشاك، مسكن، حمل و نقل، تحصيل و ارتباطات در آن لحاظ نشده است.
2- ممكن است اين عدد با «خط فقر» اشتباه گرفته شود. در فقدان 10 ساله خط فقر، نمايندگان كارگران در شوراي عالي كار موفق شدند رقمي براي «سبد حداقلي معيشت» را تصويب كنند كه بخشي از اقلام اين سبد را كالاهاي ضروري غذايي براي زنده ماندن با رقم 850 هزار تومان تشكيل ميدهند. اما سبد جامعتر كه در آن حداقل قيمتهاي تامين ساير كالاها و خدمات ضروري هم محاسبه شده است، در سال گذشته 2 ميليون و 489 هزار تومان بوده است. در فقدان خط فقر رقم محاسبه شده براي اين سبد ميتواند ملاك خط فقر نسبي قرار گيرد. واضح است كه اين رقم، با رقم 700 هزار توماني كه به عنوان خط فقر ملي اعلام شده است، متفاوت است.
3- ممكن است تصور شود دولت رقم خط فقر ملي را بر اساس معيارهاي بينالمللي محاسبه كرده است. در اين معيار هم درآمد سرانه كمتر از يك و نيم دلار در روز خط گرسنگي محسوب ميشود. اگر بخواهيم خط گرسنگي را با همان يك و نيم دلار بر اساس نرخ امروز ارز حساب كنيم، اين رقم براي يك خانوار 4 نفره بالاتر از 800 هزار تومان ميشود و رقمي كه معاون وزير كار اعلام كرده حتي از نظر معيارهاي جهاني هم واقعي نيست.
بنابراين عددي كه معاون وزير كار اعلام كرده است نه خط گرسنگي است و نه طبيعتا خط فقر. وقتي از رقم 700 هزار توماني با نام خط فقر ياد ميشود، من به عنوان نماينده كارگران نگران ميشوم چون قرار است اين رقم هدف سياستگذاريهاي فقرزدايي دولت قرار گيرد.
اين نگراني بيمعنا نيست به ويژه اگر بدانيم دولت يازدهم در واژهسازي متبحر بوده و كارگران تاثير اين واژهسازيها را در در عرصههاي مختلف بازار كار تجربه كردهاند. در حكم نمونه دولت با اختراع واژه «كارورزي» و جايگزين كردن اين واژه با مفهومي معتبر در قانون كار به نام «كارآموزي»، جامعه كارگري را از بخش مهمي از حقوقش محروم كرد. در اين شرايط با اختراع «خط فقر ملي» ما طبيعتا نگران ميشويم اين رقم جعلي جايگزين خط فقر شود. اعلام خط فقر واقعي، توان چانهزني مزدي گروههاي اجتماعي را بالا ميبرد و برعكس اعلام ارقامي با نامهاي جعلي، براي گروههاي حداقلبگير كه درآمدشان بيشتر از اين رقم است هشداردهنده است.
در شرايطي كه عمق و وسعت فقر در جامعه ايران به مرزهاي جديدي رسيده است و آثار غافلگيركننده آن را در اطرافمان به وضوح ميبينيم، دولت به جاي اختراع واژههاي جديد براي نمايش ناقص چهره فقر در ايران، بايد شجاعانه واقعيتهاي فقر را در رقم خط فقر مدنظر قرار دهد تا بعد از آن بتواند با انجام درست وظايف سياستگذارياش گامي واقعي براي مبارزه با فقر بردارد.
نماينده كارگران در شوراي عالي كار