نقش بانك مركزي در بازار ارز
شهرام معيني
هيچكس با قاطعيت نميداند كه اوضاع ارزي كشور در سال آينده چه خواهد بود، زيرا در حالي كه ريسك ارزي در كشور وجود دارد، هيچكس نميتواند ميزان دسترسي دولت به ارز در سال 1397 را پيشبيني كند. اين ميان چه كاري از بانك مركزي ساخته است؟ بانك مركزي نهايتا در اين سناريو تبديل به سپر بلا و قرباني خواهد شد. بانك مركزي اگر ارز را به بازار عرضه كند و بعد سال آينده نتواند ذخاير ارزي خود را پر كند، آنگاه سال آينده افزايش فزاينده قيمت دلار به وجود خواهد آمد و در آن زمان مورد انتقاد قرار ميگيرد كه چرا ذخاير را از دست داده است. در صورتيكه ارز هم عرضه نشود، افزايش قيمت ادامه مييابد و باز بانك مركزي متهم ميشود كه در لحظه اقدام مناسبي نداشته و دست روي دست گذاشته است. به نوعي آقاي سيف، رييس كل بانك مركزي، حقوق ميگيرد تا نقش مقصر را بازي كند؛ همانند آنچه پيش از او آقاي بهمني انجام ميداد و زماني كه نرخ ارز در سال 1390 بالا رفت، همه او را مقصر دانستند. حال آنكه همان زمان هم مشخص بود كه بانك مركزي و بهمني گناهي در تحريم شدن ايران و محدود كردن دسترسي كشور به ارز نداشتند.
تغيير نرخ ارز بايد باثبات و تدريجي باشد. اينكه مدتها قيمت ثابت بماند و بعد فنر تورمي رها شود اصلا اتفاقي خوبي نيست و به زيان اقتصاد است. معمولا دولتها در كشورهاي مختلف يك كانال منطقي را براي قيمت ارز در نظر ميگيرند و براساس آن تلاش ميكنند قيمت ارز را در آن كانال قرار دهند. متاسفانه در ايران چنين چيزي مرسوم نيست و امروز هيچكس نميداند وضعيت ارزي كشور در سال آينده چه خواهد بود. با توجه به مواضع دولت امريكا معلوم نيست سال آينده چه خواهد شد و طبعا بانك مركزي نيز از تحليل وقايع باز ميماند.
از سوي ديگر وجود بازار آتي ارز و طلا ميتواند اين مشكل را برطرف كند. بازار آتي طلا و ارز در بازار سرمايه كشورها است و به افراد اين امكان را ميدهد كه با قيمتي ارزانتر براي ماههاي آينده اقدام به خريد كنند. اگر اين امكان در بازار ايران وجود داشت اكنون بازار آرامتر بود چون متقاضي هنگامي كه ميبيند قيمت بالا است، ميتوانست به اين بازار مراجعه كند و براي مدتي ديگر با قيمت ارزانتر خريد كند.
از آنجايي كه اطلاعات كافي وجود ندارد و امكان پيشبيني آينده ممكن نيست، وضعيت بازارها بسيار ريسكي شده و ممكن است دسترسي به ارز در آينده مشكلتر هم شود. طبيعي است در اين شرايط و با هجوم متقاضي، سرمايهگذار و سوداگر به بازار، وضعيت بازار هم پليسي شود. البته اين مساله از نظر اقتصادي نه وضعيت را بهتر ميكند و نه بدتر، تنها ميتواند اندكي با هيجانهاي بازار مقابله كند. هيجانزدگي عامل اصلي حركت شتابان ارز و مردم است و مقابله با اين شتابزدگي نيز تنها ميتواند چون مسكن براي اين دوره باشد. آنچه در حال حاضر مهم است، ميزان درآمدهاي ارزي در سال آينده است و از امروز بايد در اين مورد فكر كرد تا در صورتيكه حتي دولت امريكا تصميمي خلاف خواست ايران گرفت، راهكارهاي لازم براي طي كردن اين دوره در دسترس باشد.
عضو هيات علمي دانشگاه اصفهان