خط فقر و تعيين مزد
3- ممكن است تصور شود دولت رقم خط فقر ملي را بر اساس معيارهاي بينالمللي محاسبه كرده است. در اين معيار هم درآمد سرانه كمتر از يك و نيم دلار در روز خط گرسنگي محسوب ميشود. اگر بخواهيم خط گرسنگي را با همان يك و نيم دلار بر اساس نرخ امروز ارز حساب كنيم، اين رقم براي يك خانوار 4 نفره بالاتر از 800 هزار تومان ميشود و رقمي كه معاون وزير كار اعلام كرده حتي از نظر معيارهاي جهاني هم واقعي نيست.
بنابراين عددي كه معاون وزير كار اعلام كرده است نه خط گرسنگي است و نه طبيعتا خط فقر. وقتي از رقم 700 هزار توماني با نام خط فقر ياد ميشود، من به عنوان نماينده كارگران نگران ميشوم چون قرار است اين رقم هدف سياستگذاريهاي فقرزدايي دولت قرار گيرد.
اين نگراني بيمعنا نيست به ويژه اگر بدانيم دولت يازدهم در واژهسازي متبحر بوده و كارگران تاثير اين واژهسازيها را در در عرصههاي مختلف بازار كار تجربه كردهاند. در حكم نمونه دولت با اختراع واژه «كارورزي» و جايگزين كردن اين واژه با مفهومي معتبر در قانون كار به نام «كارآموزي»، جامعه كارگري را از بخش مهمي از حقوقش محروم كرد. در اين شرايط با اختراع «خط فقر ملي» ما طبيعتا نگران ميشويم اين رقم جعلي جايگزين خط فقر شود. اعلام خط فقر واقعي، توان چانهزني مزدي گروههاي اجتماعي را بالا ميبرد و برعكس اعلام ارقامي با نامهاي جعلي، براي گروههاي حداقلبگير كه درآمدشان بيشتر از اين رقم است هشداردهنده است.
در شرايطي كه عمق و وسعت فقر در جامعه ايران به مرزهاي جديدي رسيده است و آثار غافلگيركننده آن را در اطرافمان به وضوح ميبينيم، دولت به جاي اختراع واژههاي جديد براي نمايش ناقص چهره فقر در ايران، بايد شجاعانه واقعيتهاي فقر را در رقم خط فقر مدنظر قرار دهد تا بعد از آن بتواند با انجام درست وظايف سياستگذارياش گامي واقعي براي مبارزه با فقر بردارد.
نماينده كارگران در شوراي عالي كار