گزارش «اعتماد» از بازگشت خادم به گود
اتوريته رسول
وحيد جعفري
رسول خادم يك بار ديگر از طرف اعضاي شوراي فني به عنوان سرمربي تيم ملي كشتي آزاد ايران انتخاب و معرفي شد. خادم كه تا بازيهاي المپيك 2016 ريو سرمربيگري تيم ملي را برعهده داشت، با پايان اين رقابتها با تمام موفقيتي كه در اين مسابقات به دست آورد، به دليل انتقادي كه مخالفان فدراسيون به سرمربيگري او همزمان با رياست فدراسيون داشتند، به خصوص حالا كه عضو هيات رييسه اتحاديه جهاني كشتي هم شده بود، براي جلوگيري از حاشيههايي كه ميتوانست دامن فدراسيون را گرفته و كشتي ايران را متضرر كند، از عنوان سرمربيگري تيم ملي كنارهگيري كرد، وگرنه وقتي به خوبي در برنامهها و اهداف او در كشتي ريز ميشويم، به اين موضوع پي ميبريم كه رسول تصميم داشت تا المپيك 2020 به عنوان سرمربي به فعاليت خود ادامه داده و كشتي ايران را به موفقيت بزرگي كه در سر داشته، برساند، با اين حال براي جلوگيري از حواشي قيد سرمربيگري تيم ملي را زد تا كشتي از جانب انتقاد مخالفان آسيب نبيند؛ اما وقتي در اين موضوع دقيق ميشويم، ميبينيم كه كشتي به دليل كنار رفتن خادم از سرمربيگري تيم ملي به شكلي ديگر متضرر شده است و تمام اين به منتقدان و مخالفاني بازميگردد كه حال به دليل حسادت يا بياطلاعي از امور، دست به انتقاد زدند تا جايگاه و مسووليت بزرگي كه بهتر و معقولتر بود خادم تا المپيك 2020 در آن فعاليت داشته باشد، به فرد ديگري -كه محمد طلايي بود- سپرده شود.
البته نميتوان از كنار اين موضوع كه خادم در زمان رسيدنش به رياست فدراسيون كشتي و حتي قبلتر از آن اعلام كرده بود «طي چند سال آينده بايد چند سرمربي به كشتي ايران معرفي كنيم» به سادگي عبور كرد چرا كه برخلاف كميت مطلوبي كه در بخش كشتيگيران به آن دست يافتهايم، هنوز در بخش معرفي سرمربي به توفيق نرسيدهايم كه يكي از مهمترين دلايل آن هم نبود وفاق و همدلي كافي و لازم در بين تمام خانواده كشتي است وگرنه خيلي قبلتر و راحتتر از اين ميشد چند سرمربي مناسب كه با سيستم جديد كشتي پرورش يافتهاند را معرفي كرد تا بعد از خادم سكان هدايت تيم ملي را به دست بگيرند و كشتي ايران همچنان با موفقيت به راه خود ادامه دهد.
حسادت در وهله اول و ناآگاهي در وهله دوم كه منجر به كارشكنيهايي شد، اجازه نداد تا خادم بتواند در اين بخش به آنچه در ذهن داشت برسد و قبل از اينكه به سرانجام برنامهاش برسد، سكان هدايت تيم ملي را به طلايي بسپارد، در حالي كه هركس با دل و جان در چند سال گذشته كشتي ايران را دنبال كرده باشد، ميتواند متوجه شود كه زمان كنار رفتن خادم از سرمربيگري تيم ملي، زمان مناسبي نبود و چه بسا اگر خادم بعد از المپيك 2016 كنار نميرفت و برنامههايش را ادامه ميداد، كشتي ايران در مسابقات جهان اوزان غيرالمپيكي در سال 2016 به موفقيت بزرگي ميرسيد و آزادكاران ايران در فينال به ميدان ميرفتند نه اينكه با يك عنوان پنجمي و مدال برنز به ايران بازگردند يا تيم ملي ايران در جهاني 2017 فرانسه با وجود داشتن يك تيم جوان و ريسك بالا در اعزامشان (!) به تكمدال طلاي حسن يزداني بسنده نميكرد و حداقل در جايگاه نهم قرار نميگرفت.
خادم در زمان مناسبي از سرمربيگري تيم ملي كنار نرفت و اين را گذر زمان و نتيجه دو مسابقه اوزان غيرالمپيكي و جهاني پاريس ثابت كرد، از همين رو در ادامه مردان فني كشتي به اين نتيجه رسيدند كه يك بار ديگر هدايت تيم ملي را به دست خادم دهند تا كار نيمهتمام خود را تمام كند؛ آنها حكم به سرمربيگري رسول تا المپيك 2020 دادهاند.
خادم چطور سرمربي شد
اما چه شد كه اعضاي شوراي فني ابتدا اعلام كردند خادم موقتا مدير فني تيم ملي است و بعد به اين نتيجه رسيدند كه او را مجدا سرمربي كنند؟! كشتي خانواده بزرگ و پرافتخاري دارد؛ اما بعضا رفتار و اعمالي از جانب برخي از اعضاي اين خانواده سرميزند كه به دور از انتظار است. در بسياري از مواقع ديده و شنيده ميشود كه افرادي از اين خانواده، حتي بزرگترينشان و حتي از اعضاي شوراي فني، خود از موضوعي به عنوان مثال مديريت فني رسول خادم حمايت ميكنند و راي به اين موضوع ميدهند؛ اما در پشت سر يا از روي بياطلاعي يا تحت تاثير صحبتهاي مخالفان، خلاف اين را ميگويند؛ رفتاري كه باعث به حاشيه بردن كشتي ميشود. در اين زمان است كه خادم در اقدامي بر گرفته از هوش هيجاني بالاي خود، تصميم ميگيرد اختيارات خود به عنوان رييس فدراسيون را به حميد بنيتميم نايبرييس خود دهد و در نامهاي از اعضاي شوراي فني بخواهد كه هرچه زودتر تكليف سرمربي تيم ملي را مشخص كنند تا مبادا يك بار ديگر حاشيه در آستانه مسابقات مهم پيش رو به سراغ كشتي بيايد و خب اعضاي شوراي فني هم كه گزينه بهتر از خادم براي اين جايگاه سراغ ندارند، راي به سرمربيگري او تا المپيك 2020 دادند.
همدلي و حسادت در كشتي
خانواده بزرگ كشتي بايد همدل و همراه شوند، خادم در تمام اين سالها در بالاترين و بيشترين سطح ممكن اقدام به اين كار كرد؛ اما ذهنهاي كوچك و حسادت مانع اين شده است تا اين وفاق به صورت كلي در بين اين خانواده ايجاد شود. هركسي كه قلبش با كشتي است بايد با ديدي بازتر به اين موضوع نگاه كند و به جاي سنگاندازي به خادم كشتي ايران كمك كند تا اين رشته ملي را به هدف بزرگ خود برساند و در مقابل و در شرايطي مطلوب اين خواسته به حق را داشته باشد كه سيستم قانونمند فدراسيون كشتي در ادامه چند سرمربي موفق و بزرگ را به كشتي ايران معرفي كند كه كشتي ايران را به موفقيتهاي بعدي برسانند. رسول خادم امروز باز وارد گود شده است، چون آبرويش در خطر است و ميداند كه هرچقدر هم موفق باشد، اگر در رقابتهاي بزرگ نتيجه نگيرد، هيچ كدام ديده نشده و او را شكست خورده معرفي خواهند كرد. او بيشتر از هر كسي نگران كشتي بوده و بيشتر از هر كس خواستار موفقيت ورزش ملي است. پس او را حمايت كنيم تا فردي با اتوريته رسول را در آينده كشتي داشته باشيم.
فلاح، جديدي و سرمربيگري تيم ملي
در اين بين بحث حضور عباس جديدي به عنوان سرمربي تيم ملي نيز مطرح شد؛ بحثي كه جاي تامل بسيار دارد! چرا كه جديدي در گفتوگويي كه قبل از انتخابات فدراسيون كشتي با نگارنده داشت با تمام دغدغههايي كه آن زمان برشمرد و همگي جنس فني داشتند در واكنش به اين پرسش كه شما خواستار سرمربيگري تيم ملي هستيد يا رياست فدراسيون اعلام كرد كه تنها به رياست فدراسيون فكر ميكند! اما بعد از اينكه در انتخابات 40 بر صفر شكست خورد، نام خود را به عنوان گزينهاي براي سرمربيگري تيم ملي مطرح كرد! البته اي كاش به جديدي فرصت داده ميشد تا معلوم شود كه سرمربيگري تيم ملي در اين دوره و زمانه كار آساني نيست؛ اما ريسك زيادي داشت و بسيار خطرناك بود، چرا كه جديدي طبق اعلام خودش سالهاست كه از كشتي دور است و تنها از مطبوعات اخبار اين ورزش را دنبال ميكند، از همين رو اگر جديدي ميآمد، احتمال اينكه اينبار در كشتي 40 بر صفر شكست بخوريم، كم نبود! البته در اين بين نامهاي ديگري ازجمله نام اكبر فلاح هم مطرح بود كه خب قهرمان فني اسبق جهان اعلام كرد كه تمايلي به سرمربيگري در تيم ملي نداشته و دوست دارد در باشگاه خود به امر مربيگري بپردازد.