تاريخ، عملكرد اصلاح طلبان و اصولگرايان را قضاوت ميكند
حسن رسولي
عبور از اصلاحطلبي در ميدان بازي رقابتهاي سياسي داخل كشور امري محتمل است. به هر حال هيچگاه افكار عمومي به طور مطلق طرفدار يك جريان سياسي خاص نبودهاند. در آخرين انتخابات رياستجمهوري در سال 96 نسبت كانديداي مورد حمايت اصلاحطلبان يعني آقاي روحاني به نامزد جريان اصولگرا 24 ميليون راي به 16 ميليون راي بود. در سال 92 نيز شاهد چنين وضعيتي بوديم و آقاي روحاني كه آن زمان هم كانديداي ائتلاف اصلاحطلبان بود، كمتر از سال 96 و چيزي حدود 51 درصد آرا را آورده و رييسجمهور شد. جريان اصلاحات مانند جريان اصولگرا يك تفكر و جبهه سياسي است كه طرفداران و منتقديني دارد. تحت تاثير عوامل مختلف به خصوص در مقاطع انتخابات بستگي به ميزان آزادي و ابتكار عملي كه اصلاحطلبان دارند، اقبال به جريانهاي سياسي تغيير ميكند. در جريان مجلس ششم بخش نظارتي انتخابات با يك ديدگاه باز نسبت به نامزدهاي اصلاحطلب برخورد كرد و در انتخابات سال 94 مجلس نيز نه به اندازه مجلس ششم ولي حداقل نسبت به ادوار انتخاباتي قبلي از آزادي عمل برخوردار بوده است. لذا 30 نفر همه كانديداهاي موردنظر اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم راي آوردند. بنابراين ابتكار عمل اين جريان سياسي بسيار موثر خواهد بود. جريان اصلاحات هيچوقت ادعاي داشتن اكثريت مطلق را ندارد. اما از اين منظر كه براي غلبه بر چالشهاي فعلي فراروي نظام چه راهكارهايي وجود دارد و در مقايسه با دكترينهاي دوگانه جريان اصلاحات و اصولگرا كدام نظريه كارآمدتر ميتواند باشد، جريان اصلاحات دست بالا را دارد. براساس سوابق و شاخصهاي عملكردي دو دولت آقاي خاتمي ميتوان ادعا كرد كه رويكرد اصلاحطلبانه براي اداره امور كشور نسبت به رقيب از كارآمدي بالاتري برخوردار بوده است. در 8 سالي كه آقاي احمدينژاد رييسجمهور بود همه ظرفيتهاي رسمي كشور و در كنار ظرفيت جناح اصولگرايي در اختيار دولت بود. دولت آقاي احمدينژاد درآمدهاي زيادي به دست آورد. با اين حال نهايتا او در پايان دوره كشور را با انبوهي از مشكلات به دولت بعدي تحويل داد. عبور از اصلاحات از منظر ديگري هم ممكن است كه اتفاق بيفتد. عبور از دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا به معناي تلاش براي تغيير سيستم سياسي كشور، از جمهوري اسلامي به يك سيستم جايگزين خواهد بود. با اين حال مرجعي و مجموعهاي تعريف نشده كه بتواند جايگزين سيستم قبلي شود تا در صورت گامگذاشتن در اين وادي ايران همانند ليبي نشود. در اين صورت كشور وارد دورهاي از هرج و مرج، ناامني و بينظمي ميشود كه بر اساس شواهد تاريخي، در يك شرايط برخوردار از هرج و مرج و بينظمي زمينه براي شكلگيري استبداد در كشور به وجود خواهد آمد. عبور از اصلاحطلبي به معناي عبور از نظام است. چندصدهزار شهيد براي پيروزي انقلاب 57 داده شده و سرمايهگذاريهاي هنگفتي صورت گرفته است. اين انقلاب در عين حالي كه چالشهاي مهمي فراروي خود دارد اما در منطقه و جهان تاثيرات شگرفي را به عنوان يك سيستم سياسي داشته است. من به عنوان اصلاحطلب براندازي نظام را به معناي انقلاب و دگرگوني و تغيير به سيستم سياسي ديگر كه امري خطرناك ميدانم. آن را يك خطاي تاريخي و استراتژيك ميبينم. نه وضع موجود مورد قبول دلسوزان و همه پايبندان به انقلاب است و نه فروپاشي. تلاش براي كاهش مشكلات و افزايش كارآمدي از طريق اصلاحات روش كمهزينهتر و پرفايدهتري است چرا كه ممكن است شاهد تكرار دوران پس از مشروطيت باشيم. بايد توجه داشت كه اگر حاكميت جمهوري اسلامي ايران به معناي عام متناسب با تحولاتي كه در عرصههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي رخ ميدهد و از طريق اعمال روشهاي اصلاحي ايرادات خود را برطرف نكند، لطمه جدي به انقلاب عظيم و ارزشمند اسلامي زده ميشود. لذا جريان اصلاحات به دنبال حفظ انقلاب به عنوان استراتژي و رفع ايرادات و بهسازي روشها و ايجاد تحول شيوه حكومتداري با حفظ چارچوبهاي نظام است .
عضو شوراي شهر تهران