هاشمي به روايت هاشمي
روزنامه اعتماد مصاحبه مركز اسناد انقلاب اسلامي با آيتالله هاشمي را روز نوزدهم دي منتشر كرد كه ادامه آن به صورت روزانه منتشر خواهد شد. روز دوشنبه بخشي از پاسخ آيتالله هاشميرفسنجاني به سوالي درباره «رژيم هم ظاهرا يك زماني همراهي ميكرد با اين قضيه.» به چاپ رسيد كه امروز ادامه آن را در زير ميخوانيد.
يكي از ابزار مرجعسازي در گذشته اين بود. هر كسي بهتر و زودترميتوانست شهريه بدهد، اين نشان نفوذ بود. البته خوب بيدليل هم نبود كه شهريه ميتوانست بدهد. من آنجا كه بودم يك روز ايشان گفت كنسولگري امريكا ايشان را خواسته. پسرش [رفته بود] بود امريكا در خارج تحصيلش را تمام كرده و تازه آمده بود؛ انگليسي ميدانست. كنسولگري امريكا ايشان را خواسته بود وقتي رفت و برگشت به من گفت كه اينها به من گفتند شما ميخواهيد شهريه را به نام چه كسي بدهيد؟ آقاي كوهپايهاي در يك مدتي [كه قبلا] امام اصفهان بودند، رابطهاي با امام داشت، تحت تاثير امام هم بود. امام را هم پسنديده بود. در گذشته طبعا شايد از چشم امريكاييها اين مساله مخفي نبوده يك كساني شايد گفته بودند، ايشان گفته بود به ما مربوط نميشود ما يك پولي پيشمان است كه مردم ميدهند- ما تابع هستيم- بايد صبر كنيم ببينيم كي رييس ميشود، آن وقت شهريه را ميبريم ميدهيم. آنها گفته بودند نه شما وقتي كه آقاي بروجردي مردند آن موقع شما در نجف بوديد يا كربلا بوديد از آنجا تلگراف كرديد به ايران كه شهريه را به آقاي حكيم بدهند و اينطور نيست كه شما صبر كنيد. - تمايل آنها را- اين طوري فهميديم. سفارت امريكا تا اينقدر به مسائل داخلي توجه داشت. خب، آن موقع بودن ما در اصفهان موثر بود. من منبري معروفي نبودم ولي در آن شرايط كه محرم و صفر بود، آنجا بودم. جزو يكي از منبريهايي بودم كه ميتوانستيم حرف بزنيم. ضمنا من با وجوه و علماي آنجا و وعاظ آنجا همراهي داشتيم و خيليهايشان از رفقاي ما بودند، از طلبههاي قم بودند. آشنايي داشتيم با آنها و يك مقدار فعاليت هم شده بود. و بقيه شاگردان امام هم در همان شرايط در ساير جاها فعاليت ميكردند در اصفهان هم طلبههاي زيادي شاگرد امام بودند و فعاليت شد كه بعد از آقاسيد ابوالهادي توجه به امام بيشتر جلب بشود. يكي از نقاط مهم اين قضيه در آن مقطع تاريخي توجه طلبههاي جوان به امام بود. محافظهكارها با سوابقي كه از امام داشتند خيلي نميآمدند دور امام، مخالف بودند. طلبههاي جوان كه بهترين منبريهاي كشور تا آن تاريخ -محرم و صفر- بودند و نقش اساسي را داشتند. اين برنامه برخلاف تمايلات رژيم و امريكاييها و اربابان رژيم بود و همين آمادگي ذهني طلبهها و اين ارادتي كه طلبهها به امام داشتند مساله را چرخاند به اين طرف. در همان مقاطع دو سه مساله هم پيش آمد كه آنها هم موثر بود كه حالا آنها را هم ميگوييم. اولا خود كيفيت برخورد امام با مسائل براي ما مهم بود. در همين مقاطع ماها به خاطر روحيه طلبههاي جوان -ماها يعني قشر ما طلبههاي جوان آن موقع- خب، متنفر بوديم از كارهاي آخوندي مريدبازي و امثال اينها. مثلا تشييع جنازه آقاي بروجردي، فاتحه آقاي بروجردي، امثال اين چيزها كه پيش ميآمد، مجامعي كه پيش ميآمد امام پرهيز داشتند. همان بحثي كه قبلا داشتم از تظاهر به مرجعيت حاضر نبودند رساله بنويسند، حاضر نبودند خودشان را جلو بيندازند، اينها همه ما را جذب ميكرد، مردم را هم جذب ميكرد. اينها مرتب پخش ميشد طلبهها اين افكار را در شهرستانها ميبردند يك ملاقاتي اميني كرد، اميني كي بود دوره نخستوزيرياش؟
بعد از فوت آقاي بروجردي با فاصله چهل روزي ميآيند سر كار.
در اين فاصله اميني قم آمد و ملاقاتهايي با علما كرد. مذاكراتي كه امام با او كردند و برخوردي كه امام با اميني كردند حسابي حوزه را تكان داد. يك دفعه مثل بمب منفجر شد. بقيه آقايان به همان رويه معمولي كه احترام ميگذارند و يك جوري كه نميخواهند مهمانشان برنجد. اميني وقتي كه آمد چهره يك نخستوزير محبوب را داشت. دورهاي كه اميني آمد روي كار اصولا مذهبيها اميدوار شده بودند و يك حالت جديدي پيش آمده بود. برخوردي كه امام كردند و حرفهايي كه امام با او زدند، حالا شما متن آن حرفها را اگر پيدا كرديد اينجا بياوريد - به مناسبت ميتوانيد پيدا كنيد- اولا آن موقع در روزنامهها نيامد ولي طلبههايي كه در جلسه بودند يادشان است كه امام چه گفتند. آقاي توسلي اگر بود آن موقع آقاشيخ حسن اينها، ميدانند. خود امام، از حاجاحمد آقا بپرسيد ايشان اين طور چيزها را دارند. پيدا كنيد حرفهاي امام را حرفهاي تاريخي بود كه مثل بمب منفجر شد بين طلبهها. و يك قدم ايشان را حسابي آورد جلو اين قضيه. يك چيزي كه در اين مقطع مهم است و بايد روي آن حساب كرد به عنوان انگيزهاي براي رژيم و امريكا و اينها، كه فكري براي روحانيت بكنند خود مساله فوت آقاي بروجردي بود. من نميدانم شما آن موقع چند سال داشتيد و چقدر يادتان است.
تازه آمده بودم.
آقاي بروجردي كه فوت كردند و مراسمي كه مردم برگزار كردند و شوري كه مردم نشان دادند در وفات آقاي بروجردي، هيچ كس انتظار نداشت اينقدر وسيع باشد. بهتانگيز بود براي آن زمان. چهل روز از فوت ايشان، تا چهلم تقريبا هميشه فاتحه بود و در فواتح هم وسيع مردم شركت ميكردند. در تشييع جنازه ايشان روزنامهها هم آن حس روزنامهنگاريشان را يك قدري بروز دادند و دستگاه هنوز حساسيتش تحريك نشده بود. روزنامهها جلوه حضور مردم را نشان دادند.