برجام، تازه نقطه شروع بود
مهرداد پشنگپور
برجام يك واقعه نيست، همانگونه كه توافق همهجانبه نيست، بلكه يك تاسيس حقوقي مستحكم است كه شايد بانيان آن هم نميدانستند اين معجزه ديپلماسي در قرن به جايي برسد كه رييسجمهور ايالات متحده امريكا آن را احمقانهترين توافق بداند!
اين ادعا يعني برجام و منافع آن براي ايران واقعيتي انكار ناپذير است. سخن ترامپ به همين دليل شايد گزاف و بيربط نباشد اما همانگونه كه او گفته براي امريكا و نه ايران، زيرا روساي جمهور هر كشور با ملاحظه منافع ملي كشورشان و در راستاي آن مواضع ونظرات خود را بيان ميكنند؛ مسالهاي كه مخالفان اين سند يا به تغافل يا شايد ناآگاهي از آن ميگذرند و نفع و زيان برجام براي ايران را هم بر مبناي سخنان اينچنيني ملاحظه ميكنند.
مخالفان از برجام انتظاراتي دارند كه اساسا از هيچ توافق بينالمللي نميتوان داشت. نميشود در يك سند با محوريت موضوعي بسيار فني (هستهاي) به امور حقوق بشري هم پرداخت كه خاستگاه بسياري از تحريمهاي باقي مانده است. نكته قوت برجام اين است كه نه عصاي موسي بوده و هست نه سندي همهجانبه كه ناگزير از باقي ماندن عباراتي روي كاغذ شود. به همين دليل اينكه در گذشته و امروز متوليان برجام صراحتا اظهار ميكنند كه ما فقط براي رفع تحريم مذاكره نكرديم بلكه تثبيت حق هستهاي هم يكي از آثار برجام بود سخن بجايي است.
تقليل مفاهيم در مذاكرات هستهاي از يك سو و دم مسيحا دانستن آن از سوي ديگر آفتي بود كه امروز اين همه سختي و بهانه را براي مخالفان برجام دست و پا كرده است. شايد به اين دليل كه همه تصور ميكردند برجام يك واقعه ديپلماسي است كه پايان ميگيرد در حالي كه برجام تازه نقطه شروع بود!
مخالفان، برجام را توافق لغو تمام تحريمها معرفي ميكنند و اينگونه ادعا ميكنند كه چون هنوز تحريم وجود دارد پس برجام فقط عزت ملي را به باد داده و موجب ننگ و ذلت شده است. اينان غفلت نميكنند، يقينا بلكه نيك ميدانند كه بسياري از تحريمهاي بهجامانده مبنايي حقوق بشري دارد، تحريمهايي كه ميتوان مبناي آنها را متزلزل كرد مشروط به اينكه قواي حاكم با تفسير ناموزون از اصل استقلال قوا آن را به انقطاع نكشانند و در نهايت دولت را براي اينكه نتوانسته است دم مسيحاي خود را بر ساختمان تحريمها بدمد و آنها را به يكباره مضمحل كند نكوهش كنند.
از منظر قواعد حقوق بينالملل، دولتها نماينده تماميت نظام سياسي خود هستند. بنابراين براي اينكه تحريمها ريشه كن شود نخست اين باور بايد عينيت يابد كه در دنياي كنوني به دليل وابستگي و نيازمندي كشورها به يكديگر زندگي مردم را نميتوان درون مرزهاي بسته سامان داد و تحريم يعني تحديد در ميان مرزها كه فقط موقتا ميتواند منشأ آثاري احتمالي باشد. دوم؛ رفع تحريمها وظيفه مختص و انحصاري دولت نيست، همكاري قواي قضاييه و مقننه لابد و ضروري است.
برجام با تعميق نفوذ ايران ميان اروپاييها به عنوان شريك ديرين امريكا و نيز تحكيم مباني حقوقي مطالبات هستهاي ايران عملا وضعيتي را ايجاد كرده تا كشوري كه به صرف يك بهانه و اظهار اعلاميه شرارت به عراق لشكركشي ميكند امروز حتي تصميمگيري در چهار ديواري اتاق بيضي كاخ سفيد هم برايش راحت و آسوده نباشد.
از جمله ويژگيهاي ديگر برجام نظام حقوقي مربوط به ساز و كار حل و فصل اختلافات آن است. برجام در حوزه و قسمت مربوط به امور فني تحت نظارت آژانس بينالمللي و در خصوص بروز اختلافات تابع مقررات ذيل ماده ٣٦و ٣٧ است. به اين ترتيب نقش ايران در مديريت اختلافهاي بروز كرده در مورد برجام فعال و موثر است نه تبعي و انفعالي!برجام توافقي غيرمعاهدهاي است كه ولو با فرض خروج امريكا از آن تاكنون آثاري را بر جاي گذاشته كه ماندگار است؛ يك: مادامي كه حقي با رعايت مقررات به طور صحيح ايجاد شد ابطال آن در مواردي مانند حقوق عيني ممكن نيست و در موارد ديگر نياز به تقنين دارد. برجام موجب شناسايي حقوق هستهاي ايران شد، اين حق را نميتوان از ايران گرفت، هر محدوديت ولو با مجوز مراجع قانوني بينالمللي با فرض صحت هم نافي اصل اين حق نميتواند باشد. دوم: صيانت برجام فقط تكليف دولت نيست. سوم: برجام فقط منافع ملي ندارد خواسته يا ناخواسته سندي است در راستا و در برگيرنده اهداف و مقاصد عالي منشور ملل متحد كه بدون قشون و لشكر ما را تا به اينجاي كار پيروز ميدان كرده است. حقوقدان