حق اعتراض در فوتبال ايران
اين جريمه روي چه حسابي است؟» تا جايي كه ما ميدانيم در فوتبال ايران هيچ منطقي پشت اينجور تصميمگيريها نيست. دليلش قطعا هواداران نبوده، خواستن يا نخواستن آنها كه اهميتي ندارد، آنها بهتر است سرشان به كار خودشان گرم باشد.بهنظر ميرسد همهچيز مربوط به «مصلحت عالي» است. مرداني كه نشستهاند و دور از بطن فوتبال، قانون تعريف ميكنند. فوتبال ايران تلنباري از خشمهاي فروخوردهاي است كه پشتوانه ندارند، هدايت شده نيستند، بدهكار نيستند اما طلبكار هستندو فرياد ميزنند بر سر فوتبال ايران و مديرانش. به علي كريميها حق بدهيم. صداي آنها بايد شنيده شود. او مثل بسياري ديگر بهدنبال شفافسازي است.
4- صداي علي كريمي و علي دايي را بشنويم كه به وضعيت فوتبال ايران اعتراض دارند. صداي اين فرياد را بايد شنيد كه: « يك بطري به زمين پرت كردند چهل ميليون تومان ما را جريمه كردند. اين جريمه روي چه حسابي است؟» چه منطقي در فوتبال ايران چنين تصميمگيريهايي را توجيه ميكند؟ خواست هواداران؟ خواستن يا نخواستن آنها كه هيچگاه اهميتي نداشته است. اصلا بهتر است هواداران در اين ملغمه فوتبالي سرشان گرمِ حاشيه باشد تا از متن نپرسند. فوتبال ايران جايي است كه منطق در آن جواب نميدهد كه تكليف همهچيز را «مصلحت عالي» مشخص ميكند. مرداني دور از بطن فوتبال كه دور هم نشستهاند و قانون تعريف ميكنند. اين مصلحت عالي فوتبال ايران را تبديل كرده به تلنباري از خشمهاي فروخورده. فريادهاي علي كريمي را بايد بشنويم؛ او پشتوانهاي ندارد، از جايي هدايت نشده و بدهكار كسي هم نيست اما حق دارد كه طلبكار اين فوتبال و مديرانش باشد. به علي كريميها حق بدهيم و صدايشان را بشنويم. اين صداها چيزي نميخواهند جز شفافسازي. مگر نه اينكه شفافيت اصل اول مبارزه با فساد است؟