پس از اتمام جشنواره موسيقي
كيوان ساكت
با وجود گذشت سي و سه سال از برگزاري جشنواره موسيقي فجر، جاي تاسف دارد كه هنوز نه تنها آييننامه اجرايي دقيق و مشخصي براي برگزاري اين جشنواره وجود ندارد بلكه آييننامهاي در اصل نيست. به عقيده من اين يكي از بزرگترين اشكالات تنها جشنواره بزرگ سالانه ايران است كه موجب پايمال شدن حقوق پارهاي هنرمندان و در پي آن بروز نارضايتيها و اعتراضها و انتقادها شده است. به ويژه در اين سه سال اخير موج نارضايتيها افزايش چشمگيري داشته است. عدم وجود آيين نامه موجب ميشود تمام برنامهريزيها فقط و فقط بر مبناي سلايق شخصي صورت گيرد. هر چند نبايد فراموش كنيم كه همواره انتقاداتي پيرامون جشنواره موسيقي فجر وجود داشته اما در سالهاي اخير اين انتقادات به اوج خود رسيد، چنانكه شاهد بوديم صدها نفر از اهالي موسيقي، خطاب به وزير ارشاد نامهاي نوشتند و خواستار رسيدگي به اين موضوع شدند؛ نامهاي كه در بين امضاكنندگان آن اسامي تعداد كثيري از هنرمندان معاصر ديده ميشد. پس از تلاشهاي فراوان منتقدين، اكنون كه قرار است آييننامهاي (البته نسخه تقريبا نهايي آن پيشتر تقديم معاونت پيشين و وزير محترم ارشاد شده بود) براي جشنواره موسيقي فجر تدوين نهايي شده و ارايه شود، انتظار داريم چند نكته مشخصا روشن شود. نخست آنكه مسائل مالي از قبيل رديف بودجه، درآمدها و پرداختها و درآمدهايي كه از طريق بليتفروشي حاصل شده بايد به شكل كاملا شفاف و بلافاصله بعد از جشنواره در رسانهها و رسانه ملي و روزنامههاي معتبر اعلام شود كه اين شامل دورههاي پيشين نيز ميشود. ابهاماتي وجود دارد كه اگر برطرف نشود بر بدبيني هنرمندان دامن زده ميشود. دوم اينكه بايد ملاك داوري آثار در جشنواره و نيز انتخابِ داورها و حتي دبير جشنواره، مشخص باشد و نيز معين شود كه گروههاي موسيقي بر چه اساس و معياري براي اجرا در اين فستيوال دعوت شدهاند ودر آينده دعوت خواهند شد. ضمن آنكه بايد درباره اهداي جوايز باربد نيز تجديدنظر جدي صورت گيرد. جالب است بدانيد همين امسال در رشته آهنگسازي موسيقي كلاسيك غربي، يك نوازنده ويلن، نامزد دريافت جايزه آهنگسازي كلاسيك! باربد شد در حالي كه آهنگهاي اين آلبوم آثار موسيقيدانان بزرگ جهان بود و جالبتر اينكه در نهايت در رشته نوازندگي موسيقي كلاسيك از وي تقدير شد. پرسش اينجاست اگر اين رشته در بين برگزيدگان موسيقي كلاسيك غربي وجود داشت چرا مابهازاي آن را در موسيقي ملي ايراني نداشتيم؟ ضمن آنكه آيا با وجود جشنواره ملي جوان، اين ديگر ضرورت دارد يا خير؟ متاسفانه موارد زيادي در جشنواره موسيقي مخدوش است كه اگر قرار باشد به همين شيوه ادامه پيدا كند، جز هزينه شدن سرمايههاي مادي و معنوي عوايد ديگري براي مردم ندارد.
نميشود فستيوالي برگزار كرد اما براي آن هدف مشخصي نداشت. بايد هدف جشنواره مشخص شود و ببينيم آيا قرار است صرفا يك مهماني برگزار كنيم و جوايز و وجوهي را بين هنرمندان تقسيم كنيم يا يك رخداد هنري و موسيقايي را با حضور هنرمندان بزرگ رقم بزنيم و به ارتقاي سطح هنر و بينش مردم بينديشيم؟