اگر قدرتهاي مالي اجازه دهند
كاظم اكرمي
اصولا آزمون گرفتن در هر دورهاي كمابيش اضطراب و ناراحتي براي آزموندهندگان ايجاد ميكند، ولو اينكه اين آزمون در دوره دكترا باشد. طبيعتا اين موضوع براي گروههاي سني دبستاني بيشتر ايجاد ناراحتي و اضطراب ميكند. مطلبي كه وزير آموزش و پرورش در خصوص «ايجاد اضطراب ناشي از آزمونهاي مداوم روي دانشآموزان» بيان كرده است در واقع به نكته بسيار درستي اشاره دارد. اميدوارم كه اين نوع آزمونها و تستهاي چهار جوابي حداقل از دوره دبستان حذف شوند البته اگر قدرتهاي مالي و اقتصادي اجازه اين كار را بدهند. منتها يكي از عوامل مهم ايجادكننده اين چرخه آزمون و تست و اضطراب، صداوسيما است. همين حالا صدا و سيما هر شب براي بچههاي دوره دبيرستان تبليغ ميكند كه تست بزنيد، معلم را به خانه خود بياوريد و... در كنار صدا و سيما كساني هم هستند كه با اين تشكيلات و موسسات برگزاركننده آزمونها (چه در دوره دبستان و چه دبيرستان) ارتباط دارند و منافعشان ادامه اين روند را ايجاب ميكند. براي همين است كه برچيدن اين نوع از آزمونها به خصوص در دوره دبستان بايد با همكاري نهادهاي ديگري صورت بگيرد. به عقيده من آموزش و پرورش به تنهايي قادر به انجام اين كار نيست. كنترل دستگاههايي كه مشوق برقراري موسسات و نهادهاي آزمونگير هستند، بايد با كمك از بيرون آموزش و پرورش صورت بگيرد تا حذف آزمونهاي مقطع دبستان برسد به مراحل بالاتر و يك روزي سرانجام ميان وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش هماهنگي شود تا امتحانات سراسري آموزش و پرورش با كمك وزارت علوم انجام شود و دانشآموزان بتوانند با نتايج حاصل از امتحانات پايان دوره دبيرستان وارد دانشگاه شوند، نه اينكه براي گذر از كنكور شروع كنند به حفظ مطالبي كه دو ماه بعد از يادشان ميرود. همه مربيان و عالمان علوم تربيتي دنيا به اين نتيجه رسيدهاند كه اين نوع حفظ كردنها هيچ نتيجه آموزشي ندارد، اين محفوظات خيلي سريع از ياد ميروند و گذشته از نتيجه آموزشي، هيچ فايده تربيتي هم نميتوان براي آنها متصور بود. آموزش و پرورش اگر امكاناتش را داشته باشد (كه خود اين موضوع محل بحث است) بايد جداي از حذف اين آزمونها، روشهاي آموزشياش را تغيير دهد. روشهاي آموزش در دنياي امروز عوض شدهاند در حالي كه شيوه ما از دبستان گرفته تا دبيرستان و دانشگاه همچنان بر مبناي سخنراني است. معلمان بايد آموزش ببينند و با شيوههاي آموزشي جديد آشنا شوند. در خصوص همين روش آموزشي بايد نكتهاي را ذكر كنم كه براي خودم جاي تاسف دارد. چندي پيش در بررسي شيوههاي آموزشي قبل و بعد از انقلاب، ديدم در اولين دورههاي شوراهاي آموزش و پرورش مصوبهاي وجود داشته كه به امضاي علياكبر دهخدا و محمدعلي فروغي هم رسيده بود. در اين مصوبه ذكر شده: در دوره دبستان به جز دو درس كتبي، باقي آموزشها و امتحانات بايد به صورت شفاهي باشد. يعني در روزگاري كه اين روانشناسي آموزش و پرورش تازه در حال شكلگيري بوده است ...
آنها با فكر و انديشه به اين نتيجه رسيده بودند كه دانشآموز اول دبستان نميتواند پنج شش كتاب را با خودش حمل كند. حالا بعد از 80-70 سال به اينجا رسيدهايم كه بچه اول دبستان ما حداقل پنج كتاب با خودش ميبرد و با كولهباري از كتاب راهي مدرسه ميشود، بهخصوص در مدارس غيرانتفاعي. ما اين رنج را به بچهها تحميل كردهايم و آموزش و پرورش بايد براي حل اين مشكل از طريق اصلاح شيوههاي آموزشي وارد عمل شود. تعريف و اجراي شيوههاي جديد هم البته محقق نميشود مگر اينكه دولت براي حل مشكلات صنفي و معيشتي معلمان وارد عمل شود تا انگيزهاي براي تدريس به روش تازه در آنها ايجاد شود.
وزير اسبق آموزش و پرورش