تحليل مجله ژاكوبين از سير زندگي سياسي وزير دارايي هلند و سياستهاي جديد اين كشور
جابهجايي راستگرايانه سوسيال-دموكراسي اروپا
اميرعلي شجاع/ يورن دايسلبلوم
(Jeroen Dijsselbloem)، وزير دارايي هلند و رييس موقت يورو گروپ (EuroGroup)، از زمان ماجراي خجالتآور نيمه دست دادن با يانيس وروفاكيس (Yanis Varofakis)، وزير دارايي يونان، به سوژهاي براي تحقير در اروپا، تبديل شده است.
در فضاي بينالمللي دايسلبلوم به سوژهاي براي جوكها و كاريكاتورهاي بيشماري تبديل شده. در آنها يا او در شمايل كارمندي بيروح و كراواتي كه در حال يادگيري از همتاي داناي يونانياش بوده، يا در شكل تازيانه آلمان، به تصوير كشيده شده است. ولي در ميان بازي قدرت ميان دولت چپگراي يونان و نئوليبرالهاي تندرو اتحاديه اروپا، يك سوال همچنان بيپاسخ مانده است: چرا دايسلبلوم ماجرا را تا اين اندازه شخصي كرده؟
سير فعاليتهاي سياسي دايسلبلوم او را به شكل يكي از معموليترين نماينده جناح راست درون جريان سوسيال دموكراسي نشان ميدهد. او در سال 1985 به حزب كارگر هلند پيوست، در همان سالي كه از دبيرستان فارغالتحصيل شد. اين آخرين سال بود كه يوپ دن آيل سرپرستي حزب را بر عهده داشت؛ رهبر اسطوره نهضت كارگري كه دوبار، بدون موفقيت، تلاش كرد با حفظ مسير چپگرايانه حزب، به همراه حزب دموكرات - مسيحي دولت ائتلافي تشكيل دهد. يك سال بعد، ويم كوك، رهبر راستگراي اتحاديه صنفي قدرت را در دست گرفت. كوك معمار تسليم تاريخي جنبش كارگري هلند بود كه پايهگذار موضعي دوره 25 ساله به نام «آرامش اجتماعي» شد و با برچيده شدن امكانات رفاهي يكي از كاملترين دولتهاي رفاه را به همراه داشت.
كوك به مانكني براي موج سوم هلند تبديل شد و مدل «پلدرهلند» كه تعامل بين رهبران حزب، اتحاديههاي كارگري و كارفرمايان را نسخه ميپيچيد، توسط بيل كلينتون و توني بلر به عنوان راهكاري آينده نگر در سطح جهاني مورد مدح و ستايش قرار گرفت. در طول دهه 90 ميلادي، كوك در راس دو دولت نئو ليبرال نظارهگر خصوصيسازيهايي گسترده و كاهشهاي بسيار وسيع در برنامههاي اجتماعي هلند بود. پس از كنار رفتن از پست نخست وزيري هلند در سال 2002، كوك يكي از چهرههاي قدرتمند در جهان تجارت هلند شد و رياست رويال داچ شل، بانك ING، شركت پستي TNT-Post كه به تازگي خصوصي شده بود و بنگاههاي متعدد ديگري را به دست گرفت. اين است آن حزب كارگر كه دايسلبلوم با اطمينان كامل در آن و از آن بود و هرگز در سير فعاليتهاي سياسياش، وي در خارج از اين دنياي بسته، لاهه و بروكسل مسووليت چشمگيري نداشته است؛ سير طولاني، وفادارانه و كمحادثهاي در طريقت سازشكاري و مديريت جزئي نئوليبرالي كه پرورش مناسبي براي پست كنونياش در مقام وزير دارايي دولت ائتلافي كنوني بوده است. ائتلافي كه حزب كارگر در آن نقش شريك كوچك را براي حزب مردم براي آزادي و دموكراسي، كه مشتاقانه حامي بازار آزاد است، بازي ميكند. تعهد بيكم و كسر دايسلبلوم به اين سيستم بروكراسي براي وي دردسرهاي قانوني نيز به همراه داشته است. در يك همكاري بسيار نامتعارف بين بخش دولتي و خصوصي، يك منبع مطلع ناشناس در ازاي سهمي، در رديابي اشخاص ماليات گريز كمك كرد. به دليل پنهان كردن اين منبع و مقاماتي كه با او به اين توافق رسيده بودند، در ماه نوامبر 2014، دايسلبلوم با اتهامات قضايي روبهرو شد كه تقريبا براي يك وزير هلندي بيسابقه است. در مقام رييس يورو گروپ (eurogroup)، دايسلبلوم به محافظت از منافع آلمان متهم شده است. با توجه به رهبري آلمان در اجراي فرامين ترويكا (Troika) و روابط بسيار نزديك اقتصادي و سياسي بين لاهه و برلين، در سمت و سوي تعهدات دايسلبلوم شكي نيست. اين ماجرا در روابط آلمان – هلند كه در كل و به وضوح هماهنگ است، يك داستان ديپلماتيك جزئي بيشتر نيست. ولي براي درك مواضع تندروانه دايسلبلوم در قبال يونان بسي مهم است كه در نظر داشته باشيم موضعي كه مخصوصا هلندي باشد وجود دارد كه او، جدا از حمايتش از مواضع آلمان، آن را پاس ميدارد. به عنوان يكي از شش عضو بنيانگذار اتحاديه ذغال سنگ و فولاد اروپا كه اتحاديه كنوني ميراثدارش است، هلند همواره يك نيروي كوچك ولي هدايتكننده در چگونگي يكدست شدن اقتصادي اروپا بوده است. با در نظر داشتن مساحت و جمعيت كوچكش، منافع اقتصادي هلند در گسترش اتحاديه اروپا به جاي كاهش، افزايش يافته است. هلند دومين حجم صادرات در اتحاديه اروپا را دارد و بيش ازاين صادرات هلند، كه شامل صادرات مجدد نيز ميشود، 50 درصد در اتحاديه اروپا باقي خواهد ماند. يك نكته قابل ملاحظه اين است كه 12 كشوري كه در سال 2004 وارد اتحاديه اروپا شدند، بزرگترين بازار براي صادرات كالاهاي ساخت هلند را تشكيل ميدهند. علاوه بر اين، هلند در بانكداري و وساطت مالي جهاني، همچنان نقش تاريخياش را ايفا ميكند و در حال حاضر در مقابل يونان قرار دارد. در سال 2011، دفتر برنامهريزي مركزي هلند برآورد كرد كه هلند مسوول 5 تا 9 درصد از وامهاي دوجانبه به يونان است. بانكهاي بزرگ هلند، در راس آنها ING، مالك بيش از 3 ميليارد يورو ازبدهيهاي يونان هستند. پس دايسلبلوم فقط سياستهاي جابرانه آلمان را نمايندگي نميكند، او مدافع منافع تجار و بانكداران در هلند نيز هست. همه اين تشريحات به روشن كردن دلايل چرايي اشتياق دايسلبلوم براي در دست گرفتن شلاق روي يونان كمك ميكند. ولي به اينكه چرا او تا به اين حد ناخوشايند رفتار ميكند جوابي نميدهد. در مقايسه با او ولفگنگ شآبل (Wolfgang Schäuble) همتاي آلمانياش، تكبر بيحد و خودپرستي قدرت را مجسم ميكند. و كريستين لا گارد
(Christine Lagarde) رييس صندوق بينالمللي پول، ظاهرا بدون هيچ زحمتي، نقش كوسه متبسم را بازي ميكند.
ولي بعد ديگري در اين ماجرا وجود دارد كه براي آينده چپ در اروپا و هلند بسيار مهمتر و سياسيتر است. دولت فعلي سيريزا (Syriza) در يونان همان علايقي را نمايندگي ميكند كه سوسيال- دموكراسي اروپايي پس از جنگ جهاني دوم ديگر بدانها توجه نكرد و اكنون نيز نميكند. زندگي سياسي دايسلبلوم بر اين ديدگاه استوار است كه مواضع چپ مترقي معاصر تنها ميتوانند واريانسي بر مواضع محافظهكاران، ولي با دغدغهها و كمي بخشندگي بيشتر باشند. تا زماني كه وروفاكيس (Varoufakis) به سركشي ادامه دهد و گذشته از محدوديتهاي موجود بر دستور كار دولت يونان، او نمايانگر يك آلترناتيو است. راستگرايان اروپا در رو در رويي با اين آلترناتيو به خشونت عريان متوسل خواهند شد. ولي اين جريان ميانهرو سوسيال دموكراسي است كه به خاطر اينكه
پسلرزههاي انتخاباتي را احساس خواهد كرد، به همين دليل پاسخش تلختر خواهد بود. براي دايسلبلوم خاموش كردن شعله اميدي كه سيريزا (Syriza) افروخته است امري ضروري است؛ يك پيششرط براي تثبيت اتحاديه اروپا به صورتي كه او، حزبش و نخبگان اقتصادي بدان تمايل دارند. ولي براي تداوم آن نوع ترقي مديريت شده، بيخلاقيت و با كراوات كه دايسلبلوم هرگز از مسيرش خارج نشده، لازم است.