نگاهي به طرحهاي كتاب و كتابخواني در گفتوگو با محمود آموزگار
حركت جمعي نتيجه بهتري دارد
صدف فاطمي
اين روزها بازار خبرهاي كتاب و كتابخواني حسابي داغ است؛ نشر ثالث طرح تخفيف 41 درصدي خريد كتاب راه انداخته و انتشارات چشمه هم جشنواره فروش اينترنتي كتاب با تخفيف 25 درصدي دارد. از آنطرف كاشان به عنوان چهارمين پايتخت كتاب ايران معرفي شده و همهجا حرف از راههاي ترويج كتابخواني است. اما هر اقدامي در پس ظاهر خوشرنگ و لعابش اما و اگرهايي هم دارد. به بهانه تمام خبرهاي داغ اين روزها سراغ محمود آموزگار، رييس اتحاديه ناشران و عضو هيات داوران طرح «انتخاب پايتخت كتاب ايران» رفتيم و درباره چند و چون اين اقدامات فرهنگي و تاثيري كه در رواج كتابخواني داريم، گپي كوتاه زديم.
به نظر شما طرح تخفيف خريد كتاب كه نشرهايي مانند ثالث و چشمه راه انداختهاند، چه تاثيري در ترويج كتابخواني دارد؟
ممكن است اين طرحها فروش آن ناشران را بيشتر كند اما واقعيت اين است كه اصلا نقشي در كتابخوانتر كردن مردم ندارد، مگر اينكه عموميت داشته باشد. مثلا طرحهاي فصلي با استقبال بسيار خوبي مواجه شد و تا حد زيادي به بقاي كتابفروشيها و افزايش اميد آنها به ادامه كار كمك كرد. اين طرحها چون در يك حركت جمعي است طبيعتا نتيجه بهتري دارد اما در طرحهاي فردي در واقع بيشتر منافع موسسه مد نظر است. با توجه به اينكه نشر ثالث و چشمه هر دو از ناشران با سابقه كشور هستند، بايد به آثار منفي اجراي اين طرح هم توجه داشته باشند چون وقتي مثلا 41 درصد تخفيف روي خريد يك كتاب بدهند، طبيعي است كتابفروشي كه 25 درصد از ناشر و پخشكننده تخفيف ميگيرد، نميتواند با آنها رقابت كند. بنابراين نبايد سياستهايي را اتخاذ كرد كه منجر به زيان همكاران شود. به اضافه اينكه هر نوع تخفيف، حراج و هر چيزي از اين قبيل مستلزم اخذ مجوز از اتحاديه است و در اين مورد مشخص هيچكدام مجوز نگرفتهاند. دليل صلاحيت اتحاديه براي صدور چنين مجوزي هم اين است كه بتواند بازار را كنترل كند و اقدامات فردي انجام نشود كه منافع جمع را تحتالشعاع قرار دهد.
در آخرين خبرهاكاشان به عنوان چهارمين پايتخت كتاب ايران معرفي شده است. با اين طرح چقدر مي توان به كتابخوانتر شدن مردم آن شهر اميدوار بود؟
به نظرم هنوز جا دارد در مورد برنامه انتخاب پايتخت كتاب و آثارش صحبت شود. اينچنين نيست كه لزوما مناسبترين شهر انتخاب شود بلكه شهرها در جريان انتخاب پايتخت كتاب برنامههاي خود را ارايه ميدهند كه در زمان پيش رو تا انتخاب پايتخت بعدي چه برنامههايي براي ترويج كتابخواني دارند. طبيعتا عملي بودن برنامه به اضافه احتمالي كه مسوولان براي اجرايي بودن آن در نظر ميگيرند، در انتخاب شهرها اهميت پيدا ميكند. به نظر من اين روند بستر مناسبي براي رواج كتابخواني دارد و تا اينجا هم نشان داده كه آثار بسيار مثبتي داشته اما فكر ميكنم براي ادامه راه نياز به برنامهريزيهاي دقيقتري دارد.
با وجود طرح «عيدي كتاب» هنوز هم بعضي سازمانها ترجيح ميدهند تقويمهاي تبليغي خودشان را تقديم كنند ، چرا اين طرح آن طور كه بايد جدي گرفته نمي شود؟
اين ايده مدتي است شروع شده و كمپينهايي به طور جدي آن را پيگيري ميكنند كه بيتاثير هم نبوده است. آمار نشان ميدهد كه در روزهاي مانده به عيد فروش كتاب بيشتر ميشود كه طبيعتا يكي از دلايل اين افزايش فروش همان طرح عيدي كتاب است. اما طبيعتا بايد بيشتر روي آن كار كرد تا در نهايت به يك فرهنگ تبديل شود. نكتهاي كه وجود دارد قيمت كتاب است كه اگر بيجهت و بيمورد بالا باشد، طبيعتا باعث دلزدگي مخاطب ميشود اما واقعيت اين است كه بخواهيم قيمت كتاب را كاهش دهيم، بايد از سهم بخشهاي ديگر بزنيم. مثلا چيزي حدود 40 درصد قيمت پشت كتاب سهم فروشنده و توزيعكننده است. اگر منِ ناشر كتاب را با 30 درصد تخفيف بفروشم در حقيقت به زيان بخش توزيع و فروش رفتار كردهام و آن بخش از معيشتي كه حق طبيعياش است، محروم شده. اين است كه شايد دوستان با طرح تخفيف منافع آني و كوتاهمدتي به دست بياورند اما اين اقدام در دراز مدت به زيان مجموعه صنعت نشر و كتاب است.
شما چه پيشنهادي براي ترويج فرهنگ كتابخواني بين مردم داريد؟
ما در مورد پديده باارزشي به عنوان كتاب صحبت ميكنيم و جامعه بايد تصميماتي اتخاذ كنند كه اين ارزش به همه آحاد جامعه انتقال پيدا كند بنابراين بايد دنبال راههاي مناسب و مرتبط با اين ماجرا باشيم. بدون شك مجموعهاي از نكات پيش روي ما قرار دارد كه توجه به تكتك آنها لازم است؛ مثلا اينكه نويسنده چطور بنويسد كه مخاطب بيشتري جذب كند. ناشر چطور كتابي توليد كند كه از نظر ويرايشي و شكل و شمايل موجب دلزدگي مخاطب نشود. دولت چگونه سياستهاي كلان خودش را تعيين كند كه به بخشهاي مختلف اين زنجيره لطمهاي وارد نشود. چرا كه تمام بخشها نسبت مستقيمي با يكديگر دارند و توسعه اينها بايد متوازن باشد. مثلا اينكه تعداد ناشرها را افزايش بدهند اما به تعداد كتابفروشيها بيتوجهي كنند، فاصله بين توليد و توزيع را بيشتر ميكند و به تناسب آن مشكلات بيشتر ميشود. اينكه سهم تهران سه برابر بقيه مناطق كشور باشد به سياستهاي كلان دولت برميگردد و طبيعتا دولت بايد تصميماتي اتخاذ كند كه جامعه به توازن بيشتري برسد.