هاشمي به روايت هاشمي (37)
اگر از خوانندگان ثابت روزنامه باشيد مي دانيد كه به صورت دنبالهدار، خاطرات آيتالله هاشمي را در اين ستون چاپ كرده ايم و چاپ و انتشار قسمتهاي بعدياش ادامه دارد. آيتالله هاشميرفسنجاني در اينجا به مسائلي درباره اتفاقات پانزده خرداد و ارتباط آن با دستگيري امام ميپردازد كه درشماره امروز ميخوانيد.
علت اينكه اين سوال را مطرح كردم چون پاسخ شما از نظر تاريخي خب، مهم است چون دستهايي تو كار است مخصوصا از طرف چپيها، تازه از آن سالهايي كه ما در خارج از كشور بوديم؛ اينها به مناسبت پانزده خرداد و در سالگرد پانزده خرداد سعي ميكردند چنين بررسي كنند كه پانزده خرداد به علت فشارهايي كه برمردم آمد گراني، تورم، بيكاري، مردم را به خيابانها كشاند و حتي با كمال وقاحت بعضيها مينوشتند كه حضرت آيتالله خميني پيشاپيش تظاهركنندگان حركت ميكرد. ميخواستند جدا كنند مساله قيام پانزده خرداد را از دستگيري امام و انكار اينكه انگيزه مردم يك انگيزه مذهبي بوده است از اين جهت پاسخ شما در اين زمينه؟
نه. خب، اين تحليل واقعا تحليل خيلي بيربطي است. آن جور كه آنها تحليل ميكردند ما هم تو زندان ميشنيديم وتعبير ميشد به يك قيام كور. مثلا اين طور نبود حركتي كه داشت ميشد همين طور به صورت طبيعي به شكل تكامليافته آن منجر شد به پانزده خرداد. نه ما، پيشبيني ميكرديم كه رژيم اينقدر سفاكي بكند، تا اين حد پيش بيايد كه با تانك و مسلسل و اين طور تو خيابانها مردم را به مسلسل ببندد؛ نه رژيم، حدس ميزد كه يك چنين حركت عظيمي به وجود بيايد. من فكر ميكنم اين جورها بود. خب، آنها قبلا نفوذ روحانيت را ديده بودند، تاحدودي هم حدس ميزدند حوادث مهم خواهد شد. در اين قضيه هم حركت رژيم چون متكي به تجربه گذشتهاش هم بود آنها احتمالا به هر حال آماده يك خشونتي شده بودند، برنامهريزي كرده بودند، براي يك خشونتي و فكر ميكردند يك خشونت براي مدتي براي آنها جو را مناسب ميكند، آرام ميكند. مسائل را تا اين قدرش را ما بايد بگوييم از طرف رژيم آمادگي بوده. بعيد هم هست كه بتوانيم بپذيريم بگوييم آنها فكر ميكردند امام را ميگيرند و بعد از او هيچ حركتي كه نياز به خشونت پيدا بكند پيش نخواهد آمد. اين هم خيلي بعيد است كه در تحليلهاي رژيم به اين نتيجه [ناتمام]... پس بايد بگوييم رژيم خودش را آماده كرده بود براي خشونت اما اينكه سطحش چه باشد نميشود از قبل پيشبيني كرد. مگر اينكه تو اسناد چيزي به دست بيايد كه آنها در جلسات مخفي خود تصميم گرفتند تا چه سطحي... از طرف ما هم، من كه تو سربازخانه بودم فقط روز چندم محرم بود آمدم خدمت امام ايشان گفت من بنا دارم مدرسه فيضيه بروم و كموبيش در جريان مسائل قرار گرفتم. خب، محرم بود، مردم در اوج احساسات بودند. يكي دو روز قبل از آن، تظاهرات كرده بودند، تظاهراتشان موفق بود. آن دو روز هم رژيم برخورد زيادي نكرده بود. در تظاهرات يك مقدار هم جرأت مردم بالا رفته بود. طبيعي هم بود كه وقتي امام را ميگيرند امام هم ديگر با سخنرانيشان و با دهه محرم احساسات مردم را در اوج خودش [نگهداشت] جرات و شهامت مردم هم بالا رفته بود، احساسات هم در اوج بود. خيلي روشن است كه حالا كه بعد از حادثه ما نگاه ميكنيم ميبينيم كه اين سير حوادث به يك چنين چيزي منجر ميشد. خب، طبعا اين در طرح ماها كه خب، من خارج بودم آن موقع از ميدان؛ تحقيقا تو طرح امام هم يك چنين مسالهاي نبود كه به جايي برسد كه كشتار در اين سطح بشود. بعد هم از صحنه ببرند بيرون امام را، محاسبات دو طرف داشته ديگر، تو قضيه. خب، امام راه خودشان را رفتند. امام هميشه از حرفهاي مردم استفاده ميكردند از اجتماعات استفاده ميكردند، حرفهايشان را ميزدند. و همين فشار، رژيم را وادار به عقبنشيني ميكرد. اين دفعه هم توقع همين بود، فشار را بياورند بالا تا رژيم عقبنشيني كند. رژيم هم راه خودش را رفت، صبر كرد كه قضيه به اوج خودش كه رسيد. البته آنها من خيال ميكنم باورشان نميشد كه امام در آن سخنراني كه در روز عاشورا كردند با آن صراحت ديگر، آن هسته اصلي رژيم را مورد تهاجم قرار دادند. خانواده پهلوي و شاه را با آن صراحت حرف زدند. تجربه اينها در گذشته اين بود كه امام قدم بعديشان از قدم قبلي قويتر هست ديگر، طبيعت مبارزه هم اين است. بعد از عاشورا چه ميشد اگر امام بيرون بودند و مردم هم در همان احساسات بودند و امام ميخواستند بعد از اين سخنراني حرف بزنند بايد يك چيز جديدتري بگويند ديگر، ميرسيد به خلع شاه و ميرسيد به كارهاي خيلي شديدتري ديگر، يعني آنها پيشبينيشان اين بود اين طوري ميشود.