ترس بازار سنتي از بازار آنلاين
سحر افاضلي
اين روزها مفهوم شبكه كسبوكار براي بسياري از فعالان اقتصادي در ايران گنگ است. وقتي به شركتهاي نوپاي موفق فكر ميكنيد، متوجه ميشويد، شركتهايي مانند Airbnb، Uber و LinkedIn كه درحال حاضر همگي جزو اولين شركتهاي ثروتمند دنيا هستند، همگي از يك الگوي خاص تبعيت ميكنند؛ الگويي مبتني بر شبكهاي هوشمند كه دو گروه از فعالان بازار را به هم متصل كرده است. گزينههايي هستند كه به ذهنتان ميرسند. اين شركتها، با ميليونها كاربر فعال و حضور كاملا سازگار طي اين چند سال، نمونههايي عالي براي تاثير شبكه موفق كسبوكار هستند. علاوه بر اين نامهاي جهاني، شركتهاي بسياري در ايران وجود دارند كه به نسبت تعداد مخاطب هدف خود موفق محسوب ميشوند. موفقيت اين شركتها مرهون تقسيمبندي بازار و تمركز بر ايجاد تاثيري قدرتمند از شبكه است. شركتهاي نوپاي فناوري، متكي بر كشف بازار جاويژه (niche market) و بزرگ شدن با بيشترين سرعت ممكن هستند. تقريبا همه شركتهاي نوپاي موفق، كار خود را با بازار ويژه شروع كردند، مانند Facebook كه قبل از اينكه به يك شبكه اجتماعي كلي تبديل شود، يك شبكه اجتماعي در دانشگاه هاروارد بود. نرمافزار، امكان رشد سريع شركتهاي نوپا را فراهم ميكند، چرا كه هزينه نهايي اضافه كردن يك مشتري جديد برابر با صفر است. شركتهاي نوپا فقط وقتي ارزشمند ميشوند كه مشتريان بسياري را جذب كنند. واژه «شبكه» هنوز در ايران تعبير درستي ندارد. غالبا، مردم اين واژه را مترادف با شبكه اجتماعي ميدانند، در حالي كه عملا اين طور نيست. در عين حال، تاثير شبكه مفهوم پيچيدهتري است كه اهميت آن به خيل بسيار شركتهاي نوپايي است كه تلاش ميكنند تا پايگاه كاربري بزرگي بسازند. شبكه به اين معني است كه هر كاربر يك كالاي خاص، در افزايش ارزش آن كالا براي همه كاربران ديگر مشاركت ميكند. نمونهاي كلاسيك از كالا كه براي بيان تاثير شبكه به كار ميرود، تلفن است. اگر شما نتوانيد از تلفن براي صحبت كردن با خانواده و دوستانتان استفاده كنيد، چه ارزشي خواهد داشت؟ هيچ ارزشي. شركتهاي فناوري جديد از نوآوريهاي فني براي گسترش شبكههاي خود استفاده ميكنند. شبكه، موتوري موثر براي رشد است. حتي برخي شركتها به افراد پول ميدهند كه مشتري شبكه آنها شوند تا شبكه آنها بزرگتر شود. تاثير شبكه بسيار قويتر خواهد شد اگر كه شبكهها براي توليد نسخههاي چندجانبه به يكديگر متصل شوند. اغلب شركتهاي فناوري جديد، پلتفرمهايي هستند كه به گروههاي مختلفي از افراد متصلند و به آنها اجازه ميدهند كه در مبادلات سودمند دوطرفه مشاركت كنند. شركت چيني Tencent، خدمات پيغامرساني دستگاههاي همراه خود، WeChat را راهاندازي كرد كه شامل يك پلتفرم رسانه اجتماعي، خدمات پرداخت، سفارش تاكسي و غيره براي 700 ميليون مشتري است. فيسبوك در سال 2013، اينستاگرام را به قيمت يك ميليارد دلار امريكا خريداري كرد كه مترادف است با 30 دلار به ازاي هر كاربر. فيسبوك در سال 2014، واتسآپ را به قيمت 22 ميليارد دلار امريكا يا 49 دلار به ازاي هر يك از 45 ميليون كاربر واتساپ، خريداري كرد. مايكروسافت در سال جاري، 26ميليارد دلار امريكا براي خريد LinkedIn هزينه كرد، به عبارتي 60.5 دلار براي هر يك از 433 ميليون كاربر اين شبكه. تنها شركتهاي حوزه فناوري نيستند كه اهميت شبكه دادهها را درك ميكنند، براي مثال شركت كوكاكولا براي رديابي بطريهاي كوكا در ايالات متحده از ميكروچيپها استفاده ميكند. اكنون، شركتهاي قديميتر، دوران جالب و دشواري را براي رقابت با شركتهاي ديجيتال در ايران دارند. شركتهاي قديمي بايد سرمايهگذاري قابلتوجهي هم در دنياي فيزيكي و هم در دنياي مجازي انجام دهند تا بازارشان رونق يابد. شركتهايي كه روابطي قوي با مشتريان خود ايجاد ميكنند، اين شانس را دارند كه صرف نظر از قيمت، مشتري خود را داشته باشند. هر چه قدر كه روابط به يكديگر متصلتر باشند و شركتهاي مسوول كنترل شبكه را بيشتر در اختيار داشته باشند، شركتهاي ياغي سختتر ميتوانند جاي پاي خود را در بازار محكم كنند. اين واقعيت ميتواند باعث شود كه شركتهاي بزرگ در پي جذب شركتهاي نوپاي كوچكي برآيند كه تسلط خوبي بر تاثير شبكه داشتند. در امريكا، حدود 90 درصد از شركتهاي نوپاي موفق امروزي با خريداري شدن توسط شركتهاي بزرگ از بازار خارج شده و جزيي از شركتهاي بزرگتر ميشوند. شركتهاي بزرگ از واگذاري بخش تحقيق و توسعه خود به شركتهاي نوپا سود ميبرند. آنها ميتوانند بدون درگير شدن در بوروكراسي شركتهاي بزرگ خود، امور مختلف زيادي را انجام دهند. شركتهاي نوپا هم با فروش شركت خود به شركتهاي بزرگ كه براي آنها ثبات، اعتبار و پيشبينيپذيري به همراه ميآورد، سود ميبرند. شركتهاي قديمي نياز دارند كه براي سريع و چابك ماندن كارهاي بسياري انجام دهند، براي مثال شركت Pfizer، بخش تحقيق و توسعه را با هزار كارمند در محلي نزديك MIT در كمبريج افتتاح كرد تا از تاثير شبكه شركتهاي نوپاي كوچك استفاده كند. آنچه يك كسبوكار مبتني بر شبكه را براي يك شركت نوپا بسيار كارا ميكند اين است كه آنها در ابتداي كار اغلب جذابيتي براي شركتهاي بزرگ و قديمي ندارند. تاثيرات شبكه براي توسعه نياز به زمان دارد، بنابراين حداقل در ابتداي كار با معيارهاي متعارف عملكرد خوبي ندارند. اما به مرور، اين شركتها ميتوانند بسيار موثر و موفق شوند و شركتهاي قديمي درصدد جذب و خريد آنها برآيند. اين درست نقطه اتكايي براي كسبوكارهايي است كه قابليت اتصال به شبكهاي از مشتريان، كاربران، فروشندگان، فعالان اقتصادي و... را دارند.