فود كورت جلوي چاه آسانسور و پذيرش كمآبي
نيوشا طبيبي
۱- سهلانگاري، ساده گرفتن، بيترتيبي و بيانضباطي در اجرا و مديريت امور مختلف، هر ساله سبب بروز اتفاقات تلخ و ناراحتكنندهاي ميشود. حوادثي كه گاه همراه با خسارت جاني و نقص عضو عدهاي از شهروندان ايراني است. خواهش ميكنم نمونه يكي از اين بيترتيبيها را كه ممكن بود به فاجعهاي غيرقابل جبران منجر شود را بخوانيد: در شهرك غرب تهران، مركز خريدي به نام «پلاتين» ساخته و البته به صورت ناتمام افتتاح شده است؛ ناتمام به اين معني كه هنوز تاسيسات لازم و ضروري اين ساختمان كاملا نصب نشده و سازنده آن توانسته «فود كورت» آن را افتتاح كند. دو سه روز پيش جمعي از مادران يكي از مدارس همان منطقه تصميم ميگيرند كه براي جشن پايان سال، فرزندانشان را به گردشي يك روزه ببرند. از قضا براي صرف ناهار سر از مجتمع مذكور درميآورند. بخش «فود كورت» باز است و رستورانهايش غذا به دست مردم ميدهند. بچهها در محوطه بازي نزديك همان «فود كورت» مشغول بازي ميشوند. ديوار جانبي محوطه مذكور با پرده بزرگي پوشانده شده، پشت آن بنر چيست؟ چاه چند ده متري آسانسور! بدون هيچ مانع و علامت خطري! تصور فرماييد اگر كودكي به آن پرده تكيه ميكرد، يا هنگام بازي يكي از بچهها ديگري را به سمت پرده حائل آسانسور هل ميداد چه فاجعهاي اتفاق ميافتاد؟ چه كسي ميتوانست جبران خسارت جان ازدست رفته كودك را بكند؟خوشبختانه، يكي از مادران متوجه خالي بودن پشت پرده ميشود و با اعتراض، از مامور نگهبان ميخواهد كه آنجا بايستد. در تماس با بخشهاي مختلف شهرداري مانند ۱۳۷، ۱۸۸۸ و شهرداري منطقه و آتشنشاني متاسفانه نتيجهاي حاصل نميشود و ميگويند اين امور به ما ربطي ندارد!صدور مجوز آغاز به كار بدون رعايت حداقل نكات ايمني اگر به شهرداري و آتش نشاني ربطي ندارد در حوزه مسووليت كدام دستگاه دولتي است؟
۲- در خبرهاي هفته گذشته آمده بود كه وزير محترم نيرو در باب كمآبي و بلكه بحران و تنش آبي فرموده بودند: «(شايد) باور اينكه خشك ساليم (؟) و اين خشكسالي حالا ديگر همزاد ما شده است، چندان آسان نباشد.»٭
البته كه سخني اينچنين گفتن آن هم از مسوول محترمي كه امور آب كشور در حوزه مديريت اوست، سخت جاي تعجب و تامل دارد. چندين دهه است كه كارشناسان محيط زيست، ايراندوستان و پژوهشگران و بسياري از مردم عادي، در اين موضوع هشدار دادهاند. كدام ايراني است كه نداند ايران، سرزميني خشك است و تاريخ ما از خشكي و بيآبي سر به در آورده؟ پدران ما با ابتكار و مديريت دقيق و تلاش فراوان از اين سرزمين خشك، تمدني بينظير بر پا داشتهاند. اما ما در همين ۵۰ ، ۶۰ سال اخير با مديريت غلط و الگوبرداري ناصحيح از كشورهايي كه آب در آنها فراوان به دست ميآيد، چنين گرفتاري و رنجي را براي سرزمين خود به وجود آورديم.
پدران ما با اختراع قنات، قطره قطره آب را جمعآوري ميكردند و از اين آب اندك در دل بيابانهاي ايران باغ و مزرعه و كشت و زرع و آباداني به راه انداختند. قناتهاي چند هزار ساله در ايران هنوز آب دارند و اگر خوب نگهداري شوند هزار سال ديگر هم آب دارند و به خشكي نميافتند، چون قنات برخلاف چاه عميق، سفره آب زيرزميني را نميمكد و نابود نميكند. در مزيت قناتها ميشود كتابها نوشت؛ چنان كه نوشتهاند. در ايران طي قرون متمادي 30 هزار پروژه آبياري و استحصال آب با موفقيت اجرا شده است. متاسفانه تصميمگيرندگان مساله آب روش آزمون پس داده بيضرري را فرو گذاشتند و با تصميمات ناسنجيده منابع آبي كشور را تحليل بردند، تا امروز كه تازه ميخواهند «خشكسالي را باور كنند!»
۳- قرار گذاشتم كه از جلوههاي ميهن دوستي بنويسم، به نظر من، ميهن دوست آن است كه ملتِ خود را برادران و خواهران و اعضاي خانواده خود و سرزمين ايران را عينا مانند خانه خود بداند. اگر اختلافي هست و اگر اعتراضي به عمل اعضاي ديگر خانواده دارد يا از اتفاقي كه در خانهمان ميافتد غمگين شده، رسم مروت نيست كه شكايت خود را پيش كس و ناكس و همسايه بيگانهاي كه خوشي ما را نميخواهد ببرد. چارهاش سخن گفتن با همخانهايهاست، نقد دقيق و بيپروا و البته منصفانه و بيغرض كم و كاستيها و پيگيري مطالبات شهروندي است. از آن سو، مديران جامعه هم ملت را اعضاي خانواده بزرگ ايران تلقي كنند كه به امانت زمام امور را به دستشان دادهاند، مشفقانه و خاضعانه با رايدهندگان مواجه شوند، پاسخگويي را وظيفه خود بدانند. باور كنيد برخوردهاي متكبرانه با ديگر اعضاي خانواده، نتيجهاي جز گسيختگي و دلسردي و بيمهري ندارد.
٭ پيام وزير محترم نيرو به مناسبت روز ملي آب.