جامعه و ثروتمندان نوكيسه
حسن حسيني
ويژگي عيد نوروز و سال نوي ما، نو شدن و به استقبال نو رفتن است، همزمان با آداب و رسومي همچون خانهتكاني كه يك رسم سمبليك است. به اين معنا كه ما گرد و غبارهاي طول زمستان را از اشيا و خانهمان پاك ميكنيم تا به استقبال طبيعت برويم و به استقبال نو برويم و روزي نو را با تأسي به مفهوم همان دعايي كه ميخوانيم «حول حالنا الي احسنالحال» آغاز كنيم. اگر نگاهمان اينگونه باشد، نوروز، بيشتر يك تغييررواني و رفتاري است و پشت كردن به تاريكيها و گرفتگيهاي حاصل از زمستان و زمستان، سمبل گرفتگي اما متاسفانه، ما گرفتار يك دنياي تجاري هستيم. در دنياي جديد و در سطح بينالمللي و اين دنياي تجاري، دنياي توليد هر چه بيشتر و مصرف هر چه بيشتر است كه فقط هم مختص جامعه ما و نوروز ما نيست. در كشورهاي مسيحي كه 25 دسامبر روز تولد حضرت مسيح است و از ماه نوامبر و حدود يك ماه قبل از اين موعد، تمام مراكز خريد ولولهاي به راه مياندازند در جهت فروش هرچه بيشتر و در واقع، در دنياي صنعتي، تجارت بر سنتها و اعياد و جشنهاي سنتي سوار شده است. درست است كه ما نو ميپوشيم اما نو پوشيدن در دو نسل قبل، مفهوم ديگري داشت به اين معنا كه ...
خريد پوشاك يك خانواده موكول ميشد به شبهاي عيد ولي در حال حاضر، بهار و تابستان و پاييز و زمستان هم، مغازهها ما را با تبليغاتشان دعوت ميكنند به خريد كفش و پيراهن و لباس و بنابراين، مفهوم خريد لباس عيد با آن نوپوشي قديم بسيار متفاوت شده است. اگر به اين تغييرات توجه كنيم، نوروز موعد نوگراييهاي جديدتر خواهد بود. به عنوان نمونه، امروز كه حمل و نقل عمومي و امكانات تردد شهري و بين شهري پيشرفت كرده، مردم ميتوانند ديد و بازديدهايشان را برخلاف ايام قديم، گستردهتر كنند تا به همدلي بيشتري برسند. اما اين تغييرات رفتاري نيازمند تغيير ساختارهاي اجتماعي هم هست. متاسفانه هر روز كه گذشته، جامعه ما، ماديگراتر شده، ماديگرايي به اين مفهوم كه همه ثروتمند نيستند اما چون ثروتمندان نوكيسهاي پيدا شدند كه با ثروتشان، خودشان را به رخ بقيه ميكشند، بليه اين رفتار نامناسب به طبقات پايينتر جامعه هم منتقل شده به اين معنا كه طبقات پايينتر با قرض كردن و حتي كوچك كردن سفرهشان به بهاي افزايش زرق و برق ظاهرشان، ميخواهند خود را هم طبقه طبقات ثروتمندتر جامعه نشان دهند. در حالي كه در اين جامعه ايراني ما در گذشته، ثروتمندان ما متواضعتر بودند و خود را با ثروتشان به رخ ديگري نميكشيدند و حتي به گونهاي عمل ميكردند كه در همان محله خودشان، با ثروتي كه داشتند امكاناتي براي خانوادههاي كمدرآمد فراهم ميكردند كه آنها هم نونوار شوند همچنان كه خودشان نونوار ميشدند تا اين فاصله فقير و غني، هر چه كمتر مشخص باشد. متاسفانه امروز و هر چه زمان گذشت، خودخواهي و زيادهخواهي بخشي از جامعه به خاطر آنچه در اختيار گرفته موجب شده و موجب ميشود طبقات پايينتر جامعه هم براي اينكه از اين قافله عقب نمانند، گرايش به شباهت با همان طبقه نوكيسه پيدا كنند اما اين گرايش، حتما در سفره انداختن و شيريني خريدن و آجيل خريدن و ميوه خريدن و لباس خريدن اثر ميگذارد و عيد را به كامشان تلخ ميكند، چرا؟ چون وقتي بيش از ظرفيت جيبشان هزينه ميكنند، بيش از آنكه دچار شادماني شوند، دچار حزن ميشوند.