ايران و گذار جهان از هژموني امريكا
احسان شمس
در ماه اخير تحولات بينالمللي روندي ديگر در پيش گرفته كه هيچ يك از سياستمداران و اقتصاددانان بزرگ دنيا توان پيشبيني آن را نداشت. سير تحولات بهشدت فضاي سياسي جهان را به سوي جنگ سردي ديگر پيش ميبرد كه آسيبهاي آن غيرقابل پيشبيني است. مهمترين اين تحولات را ميتوان در چند بند خلاصه كرد:
1- ايالات متحده امريكا تعرفه واردات بالاخص فولاد و آلومينيوم را افزايش داد. اين امر وعده ديگري است كه ترامپ در دوره انتخابات داده بود و به آن عمل كرد. اين اقدام او را نبايد تنها تصميم يك رييسجمهور پوپوليست قلمداد كرد بلكه برعكس تلاشي است براي حفظ هژموني اقتصادي ايالاتمتحده كه بهشدت از سوي چين در حال تهديد است. چين نيمي از فولاد دنيا را تامين ميكند و ايالاتمتحده براي مقابله با توان اقتصادي چين، حتي از نقض پيمان سازمان تجارت جهاني و آسيب زدن به متحدان خود هم فروگذار نيست همان طور كه پيمان پاريس را نيز ناديده گرفت.
2- روسيهاي كه منتظر رياستجمهوري دوباره پوتين است. او در سخنرانيهاي اخير خود از چندين نوع موشك در انواع مختلف كه هركدام قابليتهاي منحصر بفردي دارند، رونمايي ميكند. موشك بالستيك «سرمت» كه توان حمل چندين كلاهك هستهاي به صورت خوشهاي دارد و ادعا ميشود كه غيرقابل رهگيري است يا موشك خنجر دولب (اسم نوعي خنجر) كه از هواپيماي سوخو شليك شده و ادعا ميشود كه غيرقابل دفاع است. اين همه نشان ميدهد كه به قول پوتين دوران عقبماندگي نظامي روسيه نسبت به ايالات متحده به پايان رسيده است. اين تلاش نظامي بيشك از سوي ايالات متحده بدون پاسخ نخواهد ماند و رقابتي نظامي مانند آن كه منجر به جنگ ستارگان شد، در پي خواهد داشت.
3- چيني كه در تصميم اخير كنگره خلق راه رياستجمهوري دايم براي شي چينگ پينگ را باز كرد و البته او رويايي براي چين در سر دارد كه از لحاظ اقتصادي جهان را خواهد بلعيد. اين خود باعث شده كه تلاش ايالات متحده براي مهار چين از همه جنبهها گسترش يابد. چين براي تحقق روياي خود به انرژي نياز دارد و ايالات متحده سعي دارد كه همچنان تسلط خود را بر انرژي حفظ كند.
4- اروپايي كه هر چند سعي دارد خود را مستقل از ايالات متحده نشان دهد، اما چه بخواهد و چه نخواهد، امنيت او با ناتو گره خورده است. در مقابل يكهتازيهاي ترامپ هرچند صداهاي اعتراضي از جانب آلمان و فرانسه برخاست اما همان طور كه در مقابل ادعاي ترامپ در مورد كنوانسيون پاريس يا حق عضويت ناتو تسليم شدند، باز هم تسليم خواهند شد.
ايران در ميان اين معادلات، در وضعيتي پيچيده قرار خواهد گرفت. ايالاتمتحده براي كاهش درآمدهاي نفتي روسيه قطعا سعي در كاهش قيمت نفت و از كاراندازي قدرت اوپك به وسيله نفت شل خواهد كرد و اقتصاد ايران بهشدت از آن متاثر خواهد شد. از سوي ديگر راه ابريشم چين از ايران خواهد گذشت كه موقعيت خاص ايران آن را به محل مناقشه چين و ايالاتمتحده تبديل خواهد كرد. در اين رابطه بايد منتظر تحريمهاي بيشتر ايران، براي عدم امكان توسعه راه ابريشم بود. به بياني ديگر ايالات متحده براي جلوگيري از توسعه سياست چين، سرزمين سوخته را در مقابل طرحهاي چين اجرا خواهد كرد. همين سياست را ايالات متحده در مقابل نزديكي سياستهاي ايران و روسيه در پيش خواهد گرفت. در سياست خارجي نيز نميتوان اروپا را مستقل دانست و خواه و ناخواه اروپا مجبور خواهد شد از ايالات متحده امريكا پيروي كند.
در اين كشتي متلاطم، به واقع ايران در منطقه تنهاست. براي رهايي از آثار سوء اين توفان بايد صداي واحد از كشور شنيده شود و اين ميسر نيست مگر با شركت همه احزاب و گرايشهاي كشور در اداره آن. به نوعي وحدت ملي در كشور بايد حاكم باشد. ديگر آنكه بايد از تنشهاي منطقهاي و به تبع آن، هزينههايي امنيتي ايران كاست. سالهاي پيش رو سالهاي گذار از هژموني ايالات متحده و ظهور قطبهاي جديد اثرگذار در جهان خواهد بود و اين موضوع دوران سختي براي ديپلماسي كشور خواهد بود و بايد براي مقابله با آن آماده بود.
كارشناس مسائل سياسي