ادامه از صفحه اول
جامعه و ثروتمندان نوكيسه
خريد پوشاك يك خانواده موكول ميشد به شبهاي عيد ولي در حال حاضر، بهار و تابستان و پاييز و زمستان هم، مغازهها ما را با تبليغاتشان دعوت ميكنند به خريد كفش و پيراهن و لباس و بنابراين، مفهوم خريد لباس عيد با آن نوپوشي قديم بسيار متفاوت شده است. اگر به اين تغييرات توجه كنيم، نوروز موعد نوگراييهاي جديدتر خواهد بود. به عنوان نمونه، امروز كه حمل و نقل عمومي و امكانات تردد شهري و بين شهري پيشرفت كرده، مردم ميتوانند ديد و بازديدهايشان را برخلاف ايام قديم، گستردهتر كنند تا به همدلي بيشتري برسند. اما اين تغييرات رفتاري نيازمند تغيير ساختارهاي اجتماعي هم هست. متاسفانه هر روز كه گذشته، جامعه ما، ماديگراتر شده، ماديگرايي به اين مفهوم كه همه ثروتمند نيستند اما چون ثروتمندان نوكيسهاي پيدا شدند كه با ثروتشان، خودشان را به رخ بقيه ميكشند، بليه اين رفتار نامناسب به طبقات پايينتر جامعه هم منتقل شده به اين معنا كه طبقات پايينتر با قرض كردن و حتي كوچك كردن سفرهشان به بهاي افزايش زرق و برق ظاهرشان، ميخواهند خود را هم طبقه طبقات ثروتمندتر جامعه نشان دهند. در حالي كه در اين جامعه ايراني ما در گذشته، ثروتمندان ما متواضعتر بودند و خود را با ثروتشان به رخ ديگري نميكشيدند و حتي به گونهاي عمل ميكردند كه در همان محله خودشان، با ثروتي كه داشتند امكاناتي براي خانوادههاي كمدرآمد فراهم ميكردند كه آنها هم نونوار شوند همچنان كه خودشان نونوار ميشدند تا اين فاصله فقير و غني، هر چه كمتر مشخص باشد. متاسفانه امروز و هر چه زمان گذشت، خودخواهي و زيادهخواهي بخشي از جامعه به خاطر آنچه در اختيار گرفته موجب شده و موجب ميشود طبقات پايينتر جامعه هم براي اينكه از اين قافله عقب نمانند، گرايش به شباهت با همان طبقه نوكيسه پيدا كنند اما اين گرايش، حتما در سفره انداختن و شيريني خريدن و آجيل خريدن و ميوه خريدن و لباس خريدن اثر ميگذارد و عيد را به كامشان تلخ ميكند، چرا؟ چون وقتي بيش از ظرفيت جيبشان هزينه ميكنند، بيش از آنكه دچار شادماني شوند، دچار حزن ميشوند.
مردم سخنگوي خود شوند
در سالهاي اخير به بركت گسترش فضاي مجازي انحصار صدا و سيما شكسته شده و همه افراد ميتوانند نظرات خود را بيان كنند. با اين وجود به واسطه قدرتي كه اين رسانه در اختيار دارد و با توجه به آنكه سليقهاي خاص در آن اعمال ميشود رسانه ملي همچنان اثرگذارترين رسانه بر افكار عمومي است. در فضاي مجازي كمي اين معادله برهم ريخته است اما هنوز برخي از رسانهها و تريبونها تا حدي خود را در تمامي مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي ذيحق ميدانند كه اجازه نميدهند رييسجمهور منتخب مردم درباره موضوعي اظهارنظر كند. به عنوان نمونه ميتوان به موضوع علم و دين كه رييسجمهور اخيرا مطرح كردند اشاره كرد. در اين موضوع برخي با استفاده از تريبونهاي مختلف، آنچنان به ريييس جمهور پرخاش كردند كه گويي آنها از رييسجمهور محقتر هستند. اين افراد خود را در همه زمينهها ذيحق ميدانند اما زماني كه نوبت به رييسجمهور، نمايندگان مجلس و... ميرسد اين حق را انكار ميكنند. اين روزها ما در مرحله انتقالي قرار داريم به نحوي كه مردم بتوانند در زمان مختلف حرف، نظر و انتقاد خود را مطرح كنند و اين بسيار موضوع مهمي است. اگر اين شرايط فراهم شود، مردم سخنگوي مردم ميشوند. هرچند صندوق آرا و انتخابات در كشور ما موثر و تعيينكننده است و هركسي به ميزان اقبالي كه به او نشان داده ميشود ميتواند درباره موضوعات مختلف اظهارنظر كرده و خواسته مردم را مطرح كند اما بايد شرايطي فراهم شود كه مردم سخنگوي خود باشند.