هاشمي به روايت هاشمي (40)
اگر از خوانندگان ثابت روزنامه باشيد مي دانيد كه به صورت دنبالهدار، خاطرات آيتالله هاشمي را در اين ستون چاپ كرده ايم و چاپ و انتشار قسمتهاي بعدياش ادامه دارد. آيتالله هاشميرفسنجاني در شماره قبلي به مسائلي درباره اتفاقات پانزده خرداد و ارتباط آن با دستگيري امام ميپردازد و به اين سوال پاسخ ميدهد روحانيوني كه در سال 42 نقش داشتند چه تفاوتي با روحانيون سال 57 داشتند. درشماره امروز آيتالله به دستاوردهاي قيام 15 خرداد پرداخته است كه در ادامه ميخوانيد.
آثارجمعبندي از اينكه چرا پانزده خرداد به نتيجه نهايي نرسيد و دوم اينكه پانزده خرداد چه آثار ودستاوردهاي ارزندهاي به جا گذاشت؟
ببينيد ما بلافاصله بعد از پانزده خرداد اينكه نقص عمده ما در پانزده خرداد تشكيلات بود پي برديم، اين را همه فهميدند. هر جا ميرفتيم ميگفتند تشكيلات. حالا همه هم قبول داشتند تشكيلات علني و رسمي نميشود. رژيم توي آن نفوذ ميكند و اگر ببيند مقاومت ميكند سرنخها را ميشناسد و چيز ميكند. يك مدتي بعد از پانزده خرداد سرخوردگي كه پيش آمد اين شد كه افراد رفتند، آنها كه كممايه بودند خوب ول كردند. عدهاي اما عمدتا آنهايي كه مايه داشتند رفتند سراغ تشكيلات مخفي، عده زيادي تشكيلات مخفي، كه چند تاي آن را رژيم كشف كرد به وجود آمد. جلسات مخفي، مخفي كاري ياد گرفتن، ما قبلا خيلي[نامفهوم]... بله. اصلا فكر نميكرديم لازم باشد، ما منبري بود همه كارهايمان. بودند كساني كه برنامههاي مخفي هم داشتند. همان موقعها، ولي اين يك فكر عمومي نبود. اين در همه ايران شد يك فكرعمومي، يك دورهاي ديگر كشيده شد به مبارزات مسلحانه ديگر، ميدانيد از همان اول، انديشه قيام [ناتمام]... يك فكر اينجوري پيدا شد بعد از پانزده خرداد. پانزده خرداد درسي كه داد اين بود كه گفتند كه خب، اينكه نميشود كه ما حرف بزنيم رژيم هر وقت خواست ما را بگيرد بكشد، يا تو خيابان بكشد، يا بگيرد حبس كند. رژيم هم بايد بترسد از يك چيزي، يك فكر درستي كه درآمده بود اين بود كه اگر رژيم حداكثر از ما سخنراني ببيند و اعلاميه، اين ممكن است نتيجهاش اين باشد كه او شبكه امنيتي خود را تقويت بكند براي سركوب. ضربه كه نميخورد پول ملت را هم خرج توسعه سازمان امنيت و اطلاعات شهرباني و اين چيزها ميكند. بنابراين بايد اين جور باشد كه رژيم بداند اگر ضربهاي بزند ضربه هم ميخورد. خب، اين ضربه را هم آن موقع با ترور و با تخريب با اين كارها ميشد كرد، لذا گروههايي از همان روزهاي اول بعد از پانزده خرداد شروع شد كه در همان سال اول و دوم دو سه گروه كشف شد ديگر، گروههاي مذهبي-اسلامي...
هياتهاي موتلفه (بخارايي، انجمن اسلامي) ...
توي خود هيات موتلفه اين بحث جدي شد كه ما بايد اين كار را هم بكنيم، لذا تقسيم شد. اصلا يك بخش رفتند دنبال كارهاي حاد، كه همين بخارايي و آقاي عراقي و آقاي لاجوردي و عناصر جديتر آنها در اين خط افتادند و يك گروهي هم كارهاي معمولي مبارزه. يك سال يا دو سال بعدش، اين گروه حزب ملل اسلامي كشف شد، آنها كه همين طور يك دفعه به وجود نيامده بودند. بالاخره از همان موقع شروع كرده بودند به اين فكر افتادند. بچهمسلمانها دور هم جمع شده بودند و رشد هم كرده بودند. چهل- پنجاه- شصت نفر آدمحسابي را جمع كرده بودند براي اين كارشان؛ خب، لو رفتند. همين منافقين اولش كه با اين شكل درست نشدند، آدمهاي مخلصي به اين نتيجه رسيدند. شيوه مبارزه نهضت آزادي را پسنديدند، رفتند تو فكر مبارزات مسلحانه و شايد عميقتر از همه اينها برنامهريزي كردند. اينها هم در همين زمان شكل ميگيرند. گروههاي ديگري هم بودند. چپيها هم چپيها [نامفهوم]... اصلي آنها در اين فكرها بودند. بعد از سرخوردگي حزب توده و اينها، ولي اينها هم همين موقع دوران اوجشان است.
يعني همه به فكر مسلح شدن بودند...
بله. اينها هم تو همين دوران رفتند به طرف مسلح، ما سال 50 كه رفتيم زندان 49، 50، شانزده تا گروه مسلح كشفشده تو قزلقلعه بودند. 16 تا كشفشده، حالا چقدر هم كشفنشده ماندند نميدانيم. شانزده تا گروه مستقل كشفشده تا سال 49 سال 45 يا 46ـ45 كه ما تو زندان بوديم همان موقع. همين ملل اسلامي بودند. اين بقاياي بخارايي و اينها بودند و آن شمسآبادي كه زده بود شاه را، آنها بودند. چيزهاي ديگري هم بودند. منتها چون كاري نكرده بودند خيلي چيز نبود. پس ميبينيد كه اين طور بود كه فكر تشكيلات پيش آمد، تشكيلات مخفي برخورد جدي با ضربه در مقابل ضربه. ضمنا آنجا روشن شده بود كه مهره اصلي اينها دو سه نفر هستند ديگر، رژيم كه يك كار ملي نبود كه، اگر دو سه نفرشان را ميانداختيم بقيه بمانند. فكر اينكه ما بايد آن پايه اصلي اينها را ساقط كنيم و بعد ميپاشد خب، اين فكر در ما نفوذ كرده بود منتها دسترسي به شاه و اينها مشكل بود براي اشخاص. پس اين هم بود از عواقب پانزده خرداد، بيشتر اين مسائل ديگر. مسائل بعدي كه خب، شخص امام وقتي كه برگشتند از همين زندانشان و بعد آمدند قم. آمادگياي كه در قضيه كاپيتولاسيون مردم نشان دادند در استقبال امام و در وضعي كه تو حوزه بود، نشانهاي بود كه درسهاي زيادي از پانزده خرداد گرفتيم.