جنگ سرد به سبك قرن21
به معني آنكه غرب توانسته بود روسيه را در موضع ضعف قرار دهد چرا كه سيستمهاي تسليحاتي روسيه هم به جهت قديمي بودن و نوع كاري كه غربيها در خصوص پدافند دفاع موشكي انجام دادند عملا روسيه را در موضع ضعف قرار داده بود.
اما اتفاقي كه اخيرا رخ داد و سلاحهاي جديدي كه روسيه معرفي كرد شرايط را تغيير داد. ولاديمير پوتين در سخنراني سالانه خود در دوماي روسيه، تسليحاتي پيشرفته را در چهار زمينه معرفي كرد. اين چهار زمينه شامل تسليحات موشكي، پدافند موشكي، سلاحهاي هوايي و زيردريايي بود كه روسيه با معرفي اين ظرفيتهاي جديد كه غربيها هم به اين قضيه تا حدودي اعتراف كردند، ثبات استراتژيك را تا حدي به نفع خود تغيير داد. تا قبل از سخنراني آقاي پوتين غربيها معتقد بودند كه ثبات استراتژيك به نفع آنها است اما پس از سخنراني پوتين بسياري باور كردند كه حداقل روسيه در سلاحهاي استراتژيك از آنها پيشي گرفته است. اين يك معني ويژه دارد. غربيها اكنون يا بايد ثابت كنند كه روسيه چنين سلاحهايي در اختيار ندارد يا اينكه بايد خود را به سمتي سوق دهند كه از روسيه پيشي بگيرند كه اين به معني رقابتهاي جديد تسليحاتي ميان روسيه و غرب خواهد بود. پس نميتوانيم بگوييم كه جنگ سردي شبيه نيمه دوم قرن بيستم در حال شروع شدن است چرا كه اين جنگ ايدئولوژيك نيست، بلكه شكل جديدي از رقابتهاي استراتژيك به وجود آمده است كه در قالب رقابتهاي تسليحاتي، ژئوپولتيك و عرصههاي جديد فناوري كه مهمترين بحث فناوريهاي سايبري است ظهور و بروز پيدا ميكند. اين مسيري است كه روسيه در يك جبهه قرار دارد و كشورهاي غربي در جبهه مقابل آن حضور دارند. اكنون اتفاقي كه ميان روسيه و بريتانيا رخ داده است، روندي است كه شايد روز به روز پيچيدهتر شود و چهره جديدي از رقابتهاي ژئوپولتيك را شاهد خواهيم بود.
اما سوالي كه در اين بين مطرح ميشود اين است كه اتفاقات ميان روسيه و بريتانيا تا چه حد ميتواند بر انتخابات روسيه تاثيرگذار باشد؟ در حال حاضر غربيها نيز ميدانند كه نميتوانند تاثير زيادي بر انتخابات بگذارند چرا كه جايگاه پوتين آنگونه نيست كه غربيها تاثير زيادي بر انتخابات داشته باشند. مهم اين است كه روسيه در دوره جديد پوتين كه دوره پوتين چهارم ميتوان آن را نامگذاري كرد (آقاي پوتين ثابت كرده است در هر دورهاي كه انتخاب شده است نسبت به دوره قبلي خود تفاوتهاي ساختاري توانسته نسبت به گذشته ايجاد كند.) در اين دور جديد غربيها با فصل جديدي از روسيه سروكار خواهند داشت. بنابراين موضوع تاثيرگذاري در انتخابات وجود ندارد و آنها نيز ميدانند چنين كاري نميتواند صورت گيرد، بلكه آنها ميخواهند پس از انتخابات با نوع رويكرد جديد و تغييرات استراتژيكي كه روسيه در درون خود انجام داده خود را آماده رويارويي با روسيه آينده كنند.
واقعيت اين است كه روسيه در آيندهاي كه قابل تصور است قصد دارد وضعيت خود در اروپاي شرقي را به تثبيت برساند كه از جمله آن ميتوان به موضوع اوكراين اشاره كرد. از همين رو روسيه قصد دارد شرايط را به سمتي ببرد كه براي اين كشور قابل پيش بيني باشد. اين قضيه به نحوي نيست كه امريكا و اروپا به سادگي به يك توافق با روسيه برسند. از همين رو پيش بيني ميشود كه در صحنه اروپا رقابتهاي شديدتري را شاهد باشيم و مسلما اتفاقي كه در درون انگليس رخ داد، به نظر نميآيد كه يك موضوع زودگذر و كوتاهمدت باشد و بايد شاهد شرايطي جديد در رابطه ميان روسيه و غرب باشيم. هرچند رابطه روسيه و آلمان به مانند انگليس تيره نشود ولي روسيه با مجموعه كشورهايي كه سياستهايي مانند انگليس را دنبال ميكنند با چالش بيشتري روبهرو خواهد شد.
درحالحاضر روسيه از قدرت نظامي خود بهرهبرداري سياسي انجام ميدهد و اين كار را نيز به خوبي انجام ميدهد. روسيه به هر حال در چند سال گذشته اين توانايي را دارد كه با استفاده از قدرت نظامي خود و حضور در مناطق مختلف و اخيرا با رونمايياي كه از سلاحهاي نسل جديد خود نشان داد كه ميتواند قدرت نظامي خود را تبديل به يك قدرت استراتژيك كند. هرچند قدرت اقتصادي روسيه قابل رقابت با غرب نيست اما لزوما اينگونه نيست كه اگر قدرت اقتصادي قابل رقابت ندارد نميتواند از قدرت نظامي خود استفاده كند. بسياري معتقد بودند كه روسيه نميتواند در سوريه به جهت محدوديتهاي اقتصادي موفق شود اما اين اتفاق رخ داد و بازي را در سوريه تغيير داد و اكنون نيز آخرين آماري كه بانك جهاني ارايه داده وضع اقتصادي روسيه با وجود تمام اين مسائل به نسبت 3 سال پيش اكنون بهتر است. در حال حاضر نوع مديريتي كه آقاي پوتين در صحنه دارد الزاما قدرت نظامي خود را مشروط به قدرت اقتصادي نكرده و به عنوان دو متغير مستقل با آنها حركت ميكند.