سپس با دستههاي گل، روستا به روستا ميگردند و به ساكنان آنها، مژده رسيدن بهار و پايان يافتن زمستان و آغاز كشت و كار بهاري را با اشعاري از جمله اشعار زير، نويد ميدهند:
بهار آمد، بهار آمد
به دهقان وقت كار آمد
به دوستان گل قطار آمد
بهار نو مبارك باد
سنگ آمد سنگ آمد
پيش بز لنگ آمد
ميربچه به جنگ آمد
بهار نو مبارك باد
بهار آمد به صد الوان
نيمش برف و نيمش باران
كه طوطي در قفس نالان
بهار نو مبارك باد
بهار آمد به نيك روزي
به بارانِ شبان روزي
بچين گلهاي نوروزي
بهار نو مبارك باد
و يا
گل آورديم از آن پايان
خبرت ميكنيم دهقان
بده غله به گل گردان
بهار نو مبارك باد
و يا
اي چيچك بايچيچك
گل گلها بايچيچك
بوي بهار بايچيچك
بايچيچك آمد لوچك
تماشا كن كيلين چك (كيلين يا گلين به معناي عروس)
اي خاله خاندار
هرچه ميخواهي برار
در «خجند» نيز از ويژگيهاي مراسم بايچيچك اين است كه كودكان با توجه به افراد خانواده، مضمون ترانه را انتخاب ميكنند و ميخوانند.
مثلا چنانچه زن و شوهر در انتظار فرزند پسر باشند، اين بخش از ترانه را بسيار ميخوانند:
بايچيچك بايچيچك
تخته چه و تخته چه
خدا دهد پسرچه
و اگر زن و شوهر در انتظار فرزند دختر باشند كودكان با صداي بلند اين بخش از ترانه بايچيچك را ميسرايند:
بايچيچك، بايچيچك
ريكه چه ريكه چه
خدا دهد دخترچه
اما براي خانوادهاي كه هنوز فرزندي به دنيا نياوردهاند با ذكر نام عروس، ترانه ويژه مراسم بايچيچك را قرائت ميكنند:
بايچيچك، بايچيچك
حبيبه خان كيلين چك
سال ديگر اين روزا
ميجنبانند بيلن چك
مراسم بايچيچك نزد هر خانه با توجه به استقبال صاحبخانه از كودكان به پايان ميرسد، يعني چنانچه صاحبخانه از كودكان پذيرايي مقبول انجام دهد، اين بيت را به عنوان قدرداني از لطف صاحبخانه به تكرار ميسرايند:
احمد احمد
دادگي به رحمت (يعني بهدهنده تشكر)
ولي اگر صاحبخانه با هر دليلي در را باز نكند يا از كودكان پذيرايي نكند آنان با صداي آرام ميخوانند:
اخنه اخنه
ندادگي زخنه (يعني ندهنده خسيس)
البته بايد گفت جشن بايچيچك يا گل بهمن روز يا گلگرداني تاريخ بهخصوصي ندارد و وابسته به ميل طبيعت است و هرگاه نخستين گلهاي بهمن جوانه بزنند و كودكان اين گلها را پيدا كنند، مژده رسيدن بهار در كوي و برزن طنين مياندازد.
ناگفته نماند كه اين مراسم در مكانهاي مختلف با نامهاي خاص ناميده ميشود به طور مثال مردم دره «حصار» و تاجيكان استان «سرخان دريا» ازبكستان اين مراسم را با نام «گلگردك» برگزار ميكنند.
تاجيكان دره «قشق دريا»، «سمرقند»، دره «زرافشان»، «فرغانه» و غيره هنگام گلگرداني (در گويش محلي به «گل بهمن» ميگويند) گلها را در دست گرفته و اين مراسم را تحت عنوان « بايچيچك»يا «بايچيچك گويي» داير ميكنند و ساكنان برخي از روستاهاي بالادست دره زرافشان اين مراسم را «باي كندك» و «كندكي» نيز ميگويند. و در برخي محلها نام بهار نو مبارك باد و گل نوروزي هم معمول است.
مراسم (سُمنك يا سمنو) پزان
(سُمنك يا سمنو) از بهترين غذاهاي نوروزي است كه از جوانه گندم - كه نماد سبز بودن و رويش است - و آرد تهيه ميشود و يكي از اجزاي اصلي سفره هفتسين يا خوان نوروزي بهشمار ميآيد. البته مراسم سمنوپزان با تفاوتهايي در نحوه تهيه مواد اوليه و چگونگي پخت در كشورهاي افغانستان، ايران، تاجيكستان و ازبكستان از مهمترين رسمهاي نوروزي بوده و يكي از اركان هفتسين به شمار ميرود. با وجود اين، اين خوراكي در اين كشورها به ندرت در طول سال خورده ميشود و تنها در نوروز زينتبخش سفرههاي نوروزي است. اين غذا در كشورهاي ديگر بهنامهاي سمني، سوملك، سومنك و سومولوك هم شناخته ميشود. اما در تاجيكستان مهمترين خوراكي تاجيكان براي نوروز كه در تمام مناطق تاجيكستان عموميت دارد، سمنو (سمنك يا سملك) است كه هنگام پختن آن آوازي هم زمزمه ميكنند، نواهايي نظير:
بوي بهار است سُمنك،
آش نهار است سمنك،
از گل گندم سمنك،
خوردن مردم سمنك
مردمان كشورهاي منطقه به ويژه تاجيكستان از ديرباز نوروز را مقدس ميدانند و با دعا و نيايشهاي ويژه كه در رسوم گل گرداني، سمنوپزي، كلوچهپزي دارند به استقبال نوروز ميروند و رسيدن بهار را با گلگرداني گلهاي نرگس، سياهگوش و گلهاي بهمن خبر ميدهند. نان تاجيكي اگرچه همواره خوشمزه و پرطرفدار است اما در ايام نوروز با پيوستن انواع شيرينيهاي محلي از طعم و جاذبه بيشتري برخوردار ميشود. آيين تهيه و پخت، سمنك، يا «سمنو» در همه مناطق اين كشور هنوز هم باقي است و پس از اعلام استقلال به جدول جشنهاي رسمي عيد نوروز وارد و دوباره احيا شده است. آيين پخت سمنك نوروزي كه تا به حال بيشتر خاص مردم روستاهاي تاجيكستان بود، هماكنون در ميان ساكنان شهرها نيز اجرا ميشود. سمنك را در تاجيكستان عمدتا زنان ميپزند و براي اين كار از قبل در ظروف روباز گندم را به خيس ميگذارند و تا زمان سبز شدن دانههاي گندم انتظار ميكشند. در روزهاي آمادگي براي برپايي جشن نوروز شيره اين گندم را با آرد مخلوط كرده به ديگ ميريزند و روي آتش براي پخت ميگذارند. پخت سمنك از صبح زود دو روز قبل از عيد آغاز ميشود و براي اينكه سمنك خيلي دير ميپزد، زنان طباخ گرد ديگ جمع شده و تا پخت آن با زدن دف در وصف نوروز ترانه ميخوانند. به عقيده تاجيكها، در زمان پخت سمنو حاجتمندان ميتوانند حاجت بگيرند و بيماران نيز شفا يابند و به اين خاطر سمنو به معني استقبال از بهار و در بين تاجيكها شفابخش است.
در مراحل آخر پخت اين خوراكي عيدانه زنان با آرزوي نيك به داخل ديگ سمنك هفت دانه سنگ خرد و چهارمغز (گردو) مياندازند. گفته ميشود هنگام توزيع سمنو اين سنگها و گردوها به كاسه هر كسي افتاد، وي به آرزويش خواهد رسيد.
آتش پرك (نظير مراسم چهارشنبهسوري)
«آتش پرك» يكي از آيينهاي نوروزي است كه به هنگام فرارسيدن نخستين روز ماه فروردين يا سال نو صورت ميگيرد. سه گلخن (مشعل) از چوب درخت سرو روشن كرده ميشود و مردم، به خصوص جوانان از بالاي شعله آتش پريده و عبارت « سرخي تو از من و زردي من از تو!» زمزمه ميكنند و ميگويند و اينگونه كينه و كدورت و غم و درد را از وجود خود بيرون ميكنند.
پختن باج
در نوروزگاههاي تاجيكستان تشكيل مردم براي برگزاري نوروز جمع و همگان را ميهمان غذاهاي سنتي خود را ميكنند. يكي از غذاهاي معروف اين روزها «باج» نام دارد در اين غذا كله و پاچه گوسفند را با گندم پخته و به عنوان خوراكي لذيذ از آن استفاده ميكنند. موضوع «نوروزگاه» و ساخت محلهاي بزرگي همانند استاديوم ورزشي براي برگزاري مراسم نوروزي از پديدههاي مهمياست كه در سالهاي اخير در كشور هم آيين، هم فرهنگ و همزبان تاجيكستان به وقوع پيوسته است. نوروزگاه همانند استاديوم محلهاي گستردهاي براي نشستن تماشاگران داشته و آيينهاي نوروزي در روز اول بهار يا نوروز در آن به اجرا در ميآيد. علاوه بر آيينهاي متداول براي نوروز اجراي قطعات نمايشي فرح بخش و قطعات طنز، همچنين خواندن سرودهاي شاد در ايجاد فضايي مفرح بسيار موثرند. امروزه علاوه بر دوشنبه پايتخت تاجيكستان، در خجند مركز ولايت سغد و كولاب مركز ولايت ختلان «نوروزگاه»هاي عظيميساخته شده است كه اينجانب در آنها حضور داشتهام، در بدخشان نيز ساخت نوروزگاهي بزرگ آغاز شده بود كه نميدانم به مرحله بهرهبرداري رسيده است يا خير؟
پختن چلبك
در تاجيكستان، آيين نوروز با نام زن درهم آميخته است. مراسم «چلبكپزي» مربوط به دوره كشاورزي باستاني اين سرزمين است. زنان چلبك دسته جمعي ميپزند و آن را با ديگران تقسيم ميكنند، سپس مقداري روغن چلبك را به شاخ گاو ميمالند و معتقد هستند اين كار به گاو نيرو ميدهد.
اين رسم حكايت از آن دارد كه سركرده اولينِ فرهنگ كشاورزي، زنان، به شمار آمده و در نوروز به عنوان دوركننده بديها و زشتيها مورد تكريم قرار ميگرفتند. بيشتر غذاهاي نوروزي در كشور تاجيكستان به دست زنان پخته ميشود؛ پختن نان شيرمال، نان راچله، كمانچه و...
هنگام روشن كردن آتش ديگ، زني كه در تاجيكي «بيآنون» ناميده ميشود، آياتي از قرآن را ميخواند. دختران دم بخت در اين روزها به خانه نوعروسان ميروند و عروسان به دختران دمبخت، دستمال دستدوز خود را كه غالبا به رنگهاي شاد يا سفيد رنگ است، هديه ميدهند و اعتقاد دارند با اين هديه سفيدبختي را به دختران دم بخت هديه كردهاند.
آراستن سفره هفتشين و هفتسين
مردم تاجيك در برخي از مناطق به هنگام نوروز به نشانه روشني و پاكي روي يكديگر آب پاشيده و در خانهها، دسترخوانها (به معني سفره در گويش تاجيكي) هفتشين و هفتسين ميگسترانند، دسترخوان يا دستارخوان در ادب فارسي پيشينه دارد و در گذشتههاي دور كسانيكه براي تناول طعام مينشستند، به احترام نان و طعام دستار خود را باز ميكردند و اطعمه خود را روي آن ميگذاشتند و تناول ميكردند. اين واژه هنوز در تاجيكستان و ازبكستان رواج دارد، همچنانكه در بخشهاي تركنشين كشورمان بعضا به جاي سفره، مصطلح است. تاجيكان بر سر سفره هفتشين، «شمع» را به نشانه روشني و رمز پيروزي نيكي و روشني بر بدي و تاريكي، «شير» را به نشانه سفيدي، پاكي و سفيدبختي در تمام سال، «شيريني» را به نشانه شيرين كامي و عزيز بودن، «شكر» را به نشانه شيريني عمر و زندگي، «شانه» را به نشانه زيبايي و رمز عمر بابركت، «سنجد» را به نشانه عمر طولاني، «سبزه» را به عنوان رمز سلامتي، «سير» را به عنوان رمز صداقت، «سمبوسه» به نشان مهمان نوازي و رمز نگهداري حرمت نان و نمك، «سمنو» را به عنوان رمزي از نعمت سيري و سرسبزي و بركت، «اسپند» را به نشانه بهبودي و درمان درد و رمز تندرستي و «سيب» را به عنوان رمزي از فراواني روزي بر آن قرار ميدهند و به انتظار فرا رسيدن نوروز در لحظه موعود مينشينند. در سالهاي اخير قرآن و ديوان حافظ نيز معمولا در سفرههاي هفتسين و هفتشين تاجيكان مورد استفاده قرار ميگيرد و البته در سالهاي پيش از استقلال و دوران حاكميت كمونيزم بر اين كشورها مجموعه آداب و رسوم نوروزي و ازجمله هفتسين و هفتشين بهصورتي مخفيانه گسترده ميشد و در صورتيكه به قرآن و ديوان حافظ دسترسي نداشتند از «چهار كتاب» و كتبي از اين قبيل زينتبخش سفرهشان بود.
گلگشت نوروزي در تاجيكستان
بايد گفت كه نوروز در بين تاجيكان جشن عموميحضور در گلگشتها، بوستانسراها و نوروزگاههاست، تاجيكان جشن آغاز سال و روز اول جشنهاي نوروزي را بر كوي و برزن و خيابانها ميكشانده و همه در آن شركت ميكنند. امروزه نيز هزاران تن از ساكنان شهر دوشنبه و حومه آن براي تفريح و تفرج و برخورداري از نسيم فرحبخش نوروزي از خانهها بيرون آمده و در نخستين روز از نوروز به سير وگشت و گذار عيدانه در فضاهاي سبز شهر و گلگشتها (باغ و بوستان، تفرجگاه) شهر ميپردازند و از آن به گلگشت نوروزي ياد ميكنند. جشن نوروز در تاجيكستان طي سه الي چهار روز به اين منوال ادامه مييابد. البته بعد از برنامههاي ساعات اوليه روز اول فروردين به تناسب مناطق مختلف آداب و رسوميدارند كه مشابهتهاي فراواني با برخي از رسوم نوروزي كشورمان دارد. رفتن به ديدن بزرگان فاميل و تبريك گفتن، حضور در خانههاي كسانيكه در طول سال از نوروز قبل تا اين نوروز عزيزي را از دست دادهاند، از رسوم متداول در بين تاجيكان است. در پنج نوروزي كه اينجانب به عنوان سفير كشورمان در تاجيكستان چند كار موثر را آغاز كردم كه بازتاب بسيار گسترده اي در آن كشور داشته است از جمله اين كارها تهيه هدايايي مناسب و حضور در خانههاي سالمندان و دارالايتام و به قول تاجيكان «صغيرهخانه»ها بوده است. اين اقدامها در بين تاجيكان بسيار موثر بوده و به سنتي حسنه تبديل شده بود. علاوه بر اين حضور در خانههاي ايرانيان معمر و قديميكه از دهههاي قبل از انقلاب در تاجيكستان ساكن شده بودند و در آن سالها دوران كهولت زندگيشان را طي ميكردند، بسيار دلگرمكننده بود و البته عموم ايرانيان مقيم اعم از ايرانيان قديميساكن دوشنبه، تجار و بازرگانان، دانشجويان، كاركنان سفارت و ساير ارگانهاي ايراني در شامگاه اولين روز فروردين مهمان سفارت جمهوري اسلاميايران بوده و علاوه بر ديد و بازديد عمومياز برنامههاي فرهنگي، هنري تدارك ديده شده بهرهمند ميشدند. اين برنامه در سالهاي اول در محوطه سفارت يا برخي رستورانها برگزار ميشد، كه بعد از ساخت بناي رفيع و معظم «خانه ايران» در شهر دوشنبه به آن محل منتقل شد.