بيم و اميدها در آموزش و پرورش
محمد داوري
وقتي نفس سال به شماره ميافتد چه در حوزه فردي و چه در حوزه جمعي بايد يك نگاهي به يك سال گذشته انداخت و يك حساب سرانگشتي كرد كه حاصل 365 روز چه بوده است و سرمايه تكرار نشدني زمان صرف چه چيزهايي شده است واينكه حالا براي آغاز سالي ديگر و يك بسته سرمايه زماني 365 روزه ديگر به پشتوانه تجربي يك سال بيشتر ميخواهيم چه كنيم.
آموزش و پرورش يكي از بزرگترين دستگاههاي دولتي است كه يك ميليون فرهنگي و بيش از 13 ميليون دانشآموز و حدود 26 ميليون والدين را درگير امر تعليم و تربيت ميكند و از اين جهت بيهمتا است؛ بيهمتايي كه وسعت مسائل و مشكلاتش هم مانند عرض و طول آن بيهمتا است.
هر چند سال تحصيلي از مهر هر سال تا مهر سال بعد ملاك و معيار عملكرد سالانه وزارت آموزش و پرورش است اما بد نيست در آستانه نوروز و همسو و هماهنگ با ساير افراد و نهادها و دستگاهها يك نگاه گذرا به سال 96 در حوزه آموزش و پرورش بيندازيم و تيتروار مروري بر برجستهترينهاي اين حوزه داشته باشيم.
1- بازداشت يك معلم و ادامه حبس چند معلم: از اسفندماه 85 و در دومين سال از دولت نهم و در وزارت محمود فرشيدي بود كه بزرگترين موج برخورد با معلمان شكل گرفت و چند تن از چهرههاي فعال معلمي نوروز 86 را در زندان سپري كردند و در ارديبهشت 86 هم تعداد ديگري روانه زندان شدند و برخلاف اينكه پس از بازداشتهاي گسترده معلمان اكثر آنها آزاد شدند اما تعداد زيادي از فعالان با احكام سنگين قضايي و اداري مواجه شدند و اين برخوردها فعاليت معلمان و تشكلهاي معلمي را مختل كرد و موجي از نااميدي جامعه معلمان را فراگرفت و 8 سال انزوا و سرخوردگي ادامه يافت تا با روي كار آمدن دولت يازدهم و گشوده شدن روزنههاي اميد تحركات معلمان آغاز شد كه اينبار با وجود حمايتهاي دولت از اعتراضات معلمي دستگاه قضايي و امنيتي با فعالان برخورد كردند هر چند اين برخوردها گسترده نبود اما دور از انتظار بود و حالا در نخستين سال از دولت دوازدهم و در آستانه نوروز يكي ديگر از فعالان معلمي روانه بازداشتگاه شده است و كام تلخ معلمان تلختر شده است هرچند واكنش وزير و برخي از مسوولان و نمايندگان قابل توجه است اما اگر اقدام عملي صورت نگيرد و در كنار چند معلمي كه از سالهاي قبل در زندان هستند اين معلم نيز روانه زندان شود، نميشود انتظار داشت جامعه معلمي با اميد و اعتماد به ايفاي وظايف و نقش خود اقدام كند و اينگونه اتفاقات براي آموزش و پرورشي كه از ناكارآمدي رنج ميبرد بسيار مضر خواهد بود.
2- نوروزي بدون پيك نوروز: يكي از اقدامات قابل تحسين وزارت آموزش و پرورش در آستانه نوروز حذف پيكهاي نوروزي براي دانشآموزان است پيكهاي كه در طول اين ساليان همسفران رنجآوري براي كودكان بودند. رنجهايي كه لذت تعطيلات و سفرها و تفريحات نوروزي را براي بچهها و خانوادهها از بين ميبرد و يكي از موضوعات چالش برانگيز ميان فرزندان و والدين بود و كودكاني هم كه در طول تعطيلات از انجام تكاليف نوروزي شانه خالي ميكردند دو يا سه روز آخر با نظارت نظامي گونه والدين مجبور ميشدند شبانهروز بنشينند و تكاليف مربوط به پيك نوروزي را انجام دهند اما حالا امسال با خيال راحت به همراه خانواده ضمن انجام سفرهاي لذت بخش و تفريحات شاديآور فقط داستاني را كه نوشتهاند يا گفتهاند را به عنوان هديه سال جديد تقديم مدرسه ميكنند.
3- حذف آزمونهاي ورودي مدارس: هر چند سرنوشت اجراي اين تصميم با ورود پرسش برانگيز شوراي عالي انقلاب فرهنگي و نمايندگان مجلس مبهم است اما از آن جهت كه مورد اجماع كارشناسان حوزه آموزش و پرورش قرار گرفت قابل توجه و تحسين است. اين اقدام البته بايد در اجرا مورد توجه همهجانبه قرار گيرد و شخص وزير علاوه بر اصرار به اجرايي شدن آن بايد تدابير لازم را براي اجراي درست و كارشناسانه مد ظر داشته باشد چرا كه اين تصميم خوب در معرض دو تهديد جدي است يكي اجراي ناقص و ضعيف و غيركارشناسانه و دوم مخالفتهاي كساني كه سود مادي آنها با اين تصميم به خطر افتاده است لذا در هر دو زمينه بايد جديت و دقت به خرج داده شود.
4- انتخابات صندوق ذخيره فرهنگيان: هر چند همانگونه كه پيشبيني ميشد انتخابات نمايندگان اعضاي صندوق ذخيره فرهنگيان با استقبال سرد و مشكلات سامانهاي و مديريتي مواجه شد اما پس از برگزاري و بررسي ايرادات و تخلفات تا حدي توانست اعتماد بخشي از معلمان را جلب كند و برگزاري مرحله اول و اعلام راهيافتگان به مرحله دوم موجب شده تا به نسبت دور اول زمينه براي توجه معلمان به اين موضوع فراهم شود. هر چند اين انتخاب در اساسنامه صندوق ذخيره وجود ندارد و وزير اختيار انتخاب خود را به راي اعضا گذاشته است اما ميتواند زمينهساز اصلاح اساسنامه باشد و نمايندگان منتخب در هيات امنا و بازرس منتخب پيگير اين مطالبه معلمان عضو صندوق ذخيره باشند كه خواستار مشاركت واقعي و گسترده و همهجانبه در اين بنگاه اقتصادي بزرگ هستند كه با صد در صد سرمايه آنها اداره ميشود.
5- استمرار خشونت در مدارس: متاسفانه امسال هم مانند سالهاي گذشته اتفاقات خشونتآميزي در برخي از مدارس رخ داد اتفاقاتي كه مشت نمونه خروار است چرا كه واقعيتهاي جامعه ما بهطور كلي و مدارس ما بهطور خاص نشانگر انباشت خشونت در افراد است و چند جانبه بودن خشونت در مدارس يعني خشونت والدين عليه معلمان و معلمان عليه دانشآموزان و دانشآموزان عليه يكديگر و معلمان، حكايت را تلختر و نگرانكنندهتر ميكند و پايين آمدن سن خشونتها هشداري جدي است و نشان ميدهد كه كانونهاي مختلف اجتماعي از خانواده گرفته تا مدرسه و دانشگاه و محيط كار و ورزشگاه و خيابانها و كوچهها همه و همه در معرض اين خشونتها هستند و براي اين سونامي خطرناك بايد چارهانديشي ملي كرد. ترديد هم نيست كه براي پيشگيري بهترين زمان دوره دانشآموزي و بهترين مكان مدرسه است.
6- عدم پرداخت حقالتدرس ها: آموزش و پرورش با كمبود شديد نيروي انساني مواجه است و در تعدادي از مدارس با حقالتدريس كار خود را پيش ميبرد اين معضل در برخي از مناطق به ويژه تهران آنقدر شديد است كه نيروهاي حق التدريس در برخي از مدارس چند برابر نيروهاي رسمي هستند اما زماني اين مشكل چند جانبه و عميقتر ميشود كه ميبينيم آموزش و پرورش از پرداخت اين حقالتدريسها نيز عاجز است و تا زمان نوشتن اين يادداشت هنوز بخشي از حقالتدريس سال تحصيلي گذشته هم پرداخت نشده است و تعدادي از معلمان حقالتدريس تهديد كردهاند كه بعد از تعطيلات به همكاري ادامه نخواهند داد. تهديدي كه اگر عملي شود واقعا معلوم نيست آموزش و پرورش چه جايگزني دارد و چه پاسخي ميتواند به دانشآموزان و والدين بدهد و نكته مهمتر اينكه بسياري از معلمان حق التدريسي فرهنگيان بازنشسته هستند كه براي امرارمعاش به اين مبلغ نيازمندند لذا از اين منظر نيز تاخير در پرداختها علاوه بر غيرقانوني بودن و ظلم آشكار بسيار غيرانساني و غيراخلاقي است كه اميد ميرود چارهاي اساسي انديشيده شود.