راز از پرده برون افتاد
حسين شيخالاسلام
اظهارات جديد محمد بن سلمان، وليعهد جديد سعودي در مورد آمادگي پادشاهي سعودي براي به رسميت شناختن حق رژيم صهيونيستي بر سرزمينهاي فلسطيني، به هيچ عنوان نكته جديدي در خود پنهان ندارد. سابقه قرار گرفتن سلطنت سعودي با امريكا و اسراييل در يك جبهه مشترك به چهار دهه پيش باز ميگردد و آنچه اكنون از زبان وليعهد سعودي شنيده ميشود، چيزي نيست جز افشا شدن رازي كه تاكنون سعوديها مصلحت نميدانستند بگويند. امروز تحت فشار امريكا و اسراييل و به دليل اضطراب از شكست در برابر مقاومت مردمي، محمد بنسلمان مجبور شده است كه اين موضعگيريها را علني و در مقابل رسانهها فاشگويي كند. اما حقيقت اين است كه ريشههاي اين اتحاد و ائتلاف با انقلاب اسلامي 1357 در ايران شروع شد. تا پيش از انقلاب در منطقه ما تا چشم كار ميكرد خودكامه بود و خودكامه بود و خودكامه، مردم نقشي در حكومتهاي منطقه نداشتند. با پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط شاه به دست ملت ايران با رهبري حضرت امام(ره)، يك جنبش تازه در منطقه آغاز شد. مردم مظلوم، مستضعف، آنان كه تحت اشغال قرار داشتند، آوارهها، راندهشدهها، بدون سرزمينها و شهروندان تحت استبداد بعد از پيروزي انقلاب يك روحيه تازه و يك الگوي عملي براي احياي حقوقشان در منطقه پيدا كردند. مجموعه اين مردم در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا تبديل به يك جناح قدرتمند شدند. در طول 40 سال خاورميانه زير سايه رقابت اين دو جناح يعني جناح مقاومت و مستضعفين در برابر جناح مستكبرين و خودكامگان قرار گرفته است، 4 دهه است كه اين دو جناح رسما درگير رويارويي با يكديگر و زورآزمايي در منطقه هستند.
تفاوت عمده ميان دو جناح قدرت در منطقه، يعني جناح مستضعفين در برابر جناح مستكبرين در ساختار دموكراتيكتر قدرت در جناح مقاومت است. در ميان بزرگترين قدرتهاي خودكامههاي منطقه، عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي قرار گرفتهاند. عربستان سعودي كه به عنوان يك سلطنت خودكامه فردي، ماهيت كاملا غير دموكراتيك آن كاملا شناختهشده است.از سوي ديگر اسراييل كه خود را تنها دموكراسي منطقه معرفي ميكند نيز، كاملا يك نظام آپارتايد، مبتني بر محروميت از حقوق بر اساس دين و نژاد است و نهتنها فلسطينيان، بلكه در ميان ديگر افراد نيز بر اساس نژاد اروپايي و آفريقايي تفاوت ميگذارد. همه اينها در كنار امريكا قرار دارند، كه تمام سياست خارجياش زير سايه منافع گروههاي فشار و منافع افراد خاص قرار دارد.
اين روند را امروز محمد بن سلمان، وليعهد عربستان رسما و علنا تاييد ميكند. خودش را در كنار امريكا و اسراييل مينشاند و ايران، حماس و حزبالله را در جناح روبهروي خودش قرار ميدهد. اگر همين دستهبندي را از او به وام بگيريم، متوجه تفاوت دو جبهه ميشويم. ايران يك حكومت مردمسالار است، حماس يك گروه مردمي است كه همواره براي برگزاري انتخابات در اراضي فلسطيني تلاش كرده و اگر امروز قدرت را در نوار غزه در اختيار دارد، محصول آراي عمومي و راي مردم است، حزبالله همواره به ساختار دموكراتيك قدرت در لبنان احترام گذاشته و مسير خود را براي رسيدن به دولت و حاكميت از طريق صندوق راي انتخاب كرده است. انشاءالله سوريه آينده هم به يك كشور مردمسالار و دموكراتيك تبديل شود.
جناح استبداد در خاورميانه، يعني ائتلافي كه امروز محمد بنسلمان به آن اعتراف ميكند، همواره به زور، به پول و به سلاح وارداتي وابسته بوده است، در برابر جناح مقاومت به قدرت مردم، به تواناييهاي سرزميني و ذاتي خودشان وابسته بودند. امروز جناح استكبار در خاورميانه، با تكيه بر صدها ميليارد دلار سلاح وارداتي ملت مظلوم يمن را مورد تجاوز قرار دادهاند كه ميبينيم با وجود همه هزينهها، موفق نشده است ارادهاش را به فقيرترين كشور عربي و يكي از ضعيفترين ارتشهاي منطقه تحميل كند.
امروز ائتلاف جناح استكبار در شرايطي قرار گرفته است كه احساس ميكند در رويارويي با ملتهاي منطقه، در برابر مقاومت و پايداري در حال شكست خوردن است. اسراييل و عربستان سعودي و متحدانشان، اينگونه احساس ميكنند كه هر روز بگذرد از قدرت آنها كاسته ميشود و بر قدرت مقاومت افزوده ميشود. رسيدن به اين نتيجه باعث شده است تا جناح استكبار امروز سرعت اجراي آمال و آرزوهاي خود را بسيار بيشتر كند. فشار اسراييل براي تغيير پايتخت به قدس شريف و به رسميت شناختهشدن توسط عربستان سعودي، همه به اين انگيزه است كه جناح استكبار به اين نتيجه رسيده است كه اگر قرار باشد همين اتفاقها يك سال ديرتر رخ بدهند، هزينههاي آن بسيار سنگينتر و غيرقابل جبرانتر از گذشته خواهد بود. شكست پروژه داعش، جناح استكبار را در جايگاه بسيار متزلزلي قرار داده است. داعش آخرين توطئه كارآمدي بود كه صهيونيستها و متحدانشان تلاش كردند بر عليه جبهه مقاومت ايجاد كنند، اما با شكست اين پروژه و ناتواني ايجاد جايگزيني براي آن، در حالت انفعال قرار گرفتهاند و با عجله در حال انجام دادن كارهايي هستند كه بتوانند موقعيت خود را در منطقه مستحكمتر كنند. عربستان سعودي، همان راهي را ميرود كه شاه ايران در سالهاي آخر حكومتش ميرفت، زماني كه در كنار نوكري براي امريكا تصميم گرفت وارد اتحاد با اسراييل هم بشود. امروز پادشاهي سعودي تحت فشار امريكا و اسراييل براي گرفتن كمكهاي بيشتر و حمايتهاي كور از جنايتهايش در تجاوز به يمن و اشغال بحرين، از سوي امريكا و اسراييل تحت فشار قرار گرفته است تا به اين اتحاد چهلساله با اسراييل در برابر مردم منطقه خاورميانه اعتراف كند. آنچه محمد بن سلمان در مورد به رسميت شناختن حق رژيم صهيونيستي در سرزمينهاي فلسطيني گفته است، بيان يك راز است كه سالها پنهان كردهبودند، اما امروز ناچار به بيان آن هستند.